یکی از موضوعات اساسی سیاست بین الملل موضوع «تغییر» در سیاست بین الملل است که از اهمیت بسزایی برخوردار است. شیوه های مختلفی برای تئوریزه کردن مفهوم تغییر در سیاست بین الملل وجود دارد. تبیین انتقال قدرت یکی از شیوه های بررسی و تحلیل تغییر در سیاست بین الملل است. هر نظم مستقر تجلی هرم خاصی از قدرت در سیستم بین المللی بوده که دوران ...
بیشتر
یکی از موضوعات اساسی سیاست بین الملل موضوع «تغییر» در سیاست بین الملل است که از اهمیت بسزایی برخوردار است. شیوه های مختلفی برای تئوریزه کردن مفهوم تغییر در سیاست بین الملل وجود دارد. تبیین انتقال قدرت یکی از شیوه های بررسی و تحلیل تغییر در سیاست بین الملل است. هر نظم مستقر تجلی هرم خاصی از قدرت در سیستم بین المللی بوده که دوران ظهور و افول مشخصی را دارا است. در نتیجه کانون فهم تغییر در نظام بین الملل، تحلیل و مطالعه هرم قدرت و عوامل مؤثر در ایجاد ثبات و بحران در آن می باشد. به طور تاریخی، عمده ترین عامل بحران زا در سیستم، کاهش و زوال در قدرت هژمون و یا افزایش در قدرت بازیگر چالش گر بوده است. قدرت های بزرگ و همورزی آنان و همچنین میزان برخورداری و الگوی قدرت مادی در بین آنها نقش تعیین کننده ای در فهم تطور، تحول، دگرگونی و مناسبات درون سیستم بین المللی دارد. بر این مبنا در حال حاضر، افول قدرت آمریکا و یا قدرت یابی چین محور تحلیل سیاست بین الملل محسوب می شود. در نتیجه تمرکز پژوهش بر مؤلفه هایی چون وجود / نبود یا کاهش در قابلیت مادی قدرت هژمون حاکم (آمریکا) در مقایسه با مجموع قدرت در سیستم و یا قدرت یابی چین و چگونگی باز تعریف آن در الگوی روابط قدرت بازیگران عمده بین المللی شاخص تحلیل وضعیت کنونی نظام بین الملل می باشند.
مقاله ی حاضر در صدد است تا با نگاهی جدید به موضوع تحولات جاری پاکستان نشان دهد که ماهیت تحولات و چالش های کنونی، متفاوت از تمامی مقاطع بعد از استقلال این کشور است. شکل گیری مطالبات جدید در نیروهای اسلامی (که درنتیجه تحولات بین المللی، منطقه ای و ملی می باشد) مبانی ساخت قدرت در پاکستان را با چالشی جدید رو به رو ساخته است . از جمله آثار قطعی ...
بیشتر
مقاله ی حاضر در صدد است تا با نگاهی جدید به موضوع تحولات جاری پاکستان نشان دهد که ماهیت تحولات و چالش های کنونی، متفاوت از تمامی مقاطع بعد از استقلال این کشور است. شکل گیری مطالبات جدید در نیروهای اسلامی (که درنتیجه تحولات بین المللی، منطقه ای و ملی می باشد) مبانی ساخت قدرت در پاکستان را با چالشی جدید رو به رو ساخته است . از جمله آثار قطعی این فرایند باز تعریف نقش دین در سیاست است. با طرح این مساله می توان ادعا نمود که مسیر( Trajestory )دولت سازی پاکستان بعد از استقلال، منطق و منابع داخلی و خارجی خود را از دست داده ، با بحران جدی روبه رو شده است . در حال حاضر دو بدیل اسلام گرایی و دموکراسی ( با تاکید بر مستقل سازی حوزه دین از سیاست) چالشی جدید را برای تاثیرگذاری بر فرآیند دولت سازی جدید در پاکستان آغاز کرده است. مجموع مطالب فوق حکایت از آن دارد که ابهام و سردرگمی نظری و رفتاری موجود درجامعه سیاسی پاکستان که بر آمده از تقابل دیدگاه های متفاوت در حوزه دولت سازی در پاکستان است، ماهیت موضوعات امنیتی در این کشور را دچار تحول ساخته و الگوی درگیری و همکاری را متفاوت با گذشته ساخته است.