بحرانهای بین المللی و راههای مقابله با آنها، همواره مورد توجه جدی اندیشمندان روابط بینالملل قرار
دارند و از موضوعات مهمی هستند که شایان توجه و کاوشدقیق میباشند. این بحرانها معمولا از لایه های
متعددی، تشکیل شده اند و متغیرهای مختلفی در سطوح مختلف در شکل گیری و تداوم آنها تعیین کننده
است. بحران دارفور یکی از وخیم ترین بحرانهای بینالمللی ...
بیشتر
بحرانهای بین المللی و راههای مقابله با آنها، همواره مورد توجه جدی اندیشمندان روابط بینالملل قرار
دارند و از موضوعات مهمی هستند که شایان توجه و کاوشدقیق میباشند. این بحرانها معمولا از لایه های
متعددی، تشکیل شده اند و متغیرهای مختلفی در سطوح مختلف در شکل گیری و تداوم آنها تعیین کننده
است. بحران دارفور یکی از وخیم ترین بحرانهای بینالمللی است که منجر به مرگ هزاران انسان شده و
توجه کل دنیا و محافل بین المللی را به خود جلب کرده است، این مقاله در صدد است که عوامل موثر در
این بحران را در سه سطح خرد، ملی و کلان با تاکید بر عوامل و متغیرهای مرتبط با ویژگیهای اجتماعی و
فرهنگی مردم دارفور، ساختار حکومتی و مولفه های بورکراتیک و نهایتا تحمیلهای سیستمی را که ناشی از
رقابتهای قدرتهای بزرگ در سطح منطقه و بین الملل است بررسی کند. مبانی نظری انتخاب شده برای
تحلیل، دیدگاه واقع گرائی میباشد که در سطح خرد با بررسی آموزه های انتخاب عقلایی، احساس تبعیض
و بی عدالتی بین ساکنان دارفور را مهمترین متغیر سطح خرد تداوم بحران تشخیصمیدهد و در سطح ملی
نیز دخالت دولت در منازعه برای حفظ قدرت طبقه حاکم و ساختار نظامی حکومتی سودان را عامل مهم
تداوم بحران معرفی میکند.
منافع قدرتهای بزرگ برای حفظ توازن منطقه از طریق تداوم بحران، از جمله متغیر های اساسی در
افزایشپیچیدگی بحران است.
با اذعان به اینکه کودک، به عنوان قشر آسیب پذیر جامعه در زمان بحران و اضطرار نیز رشد و نمو می کند، حمایتهای حقوقی در اسناد بین المللی و عمدتا در دو روند حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه، ذکر شده است. این حمایتها بر دو دسته اند: حمایت عام و حمایت خاص، حمایت عام شامل اصول بنیادینی، مانند اصل تناسب و اصل تفکیک میان نظامیان و غیرنظامیان، ممنوعیت ...
بیشتر
با اذعان به اینکه کودک، به عنوان قشر آسیب پذیر جامعه در زمان بحران و اضطرار نیز رشد و نمو می کند، حمایتهای حقوقی در اسناد بین المللی و عمدتا در دو روند حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه، ذکر شده است. این حمایتها بر دو دسته اند: حمایت عام و حمایت خاص، حمایت عام شامل اصول بنیادینی، مانند اصل تناسب و اصل تفکیک میان نظامیان و غیرنظامیان، ممنوعیت حملات کورکورانه، اعلام خطر، تخلیه، اسکان، ارایه خدمات بهداشتی و بیمارستانی و غیر آنهاست. مکمل این حمایت عام، حمایت ویژه از کودکان است که عمدتا شامل ممنوعیت استخدام و به کارگیری کودکان در نیروهای مسلح، حفظ سلامت جسمی و روحی کودکان، حق امنیت و مصونیت از بازداشت و توقیف و حبس، حقوق خانوادگی، حقوق آموزشی و فرهنگی، حقوق مرتبط با کودکان پناهنده و آواره، دادرسی ویژه و عادلانه، تابعیت، ممنوعیت بردگی و کار اجباری است. در این مسیر حمایتی، به اسناد بین المللی و نهادهای مرتبط اشاره می شود تا ذهن آدمی را به «کرامت ذاتی انسان» معطوف نماید. همچنین با بررسی متون موجود، به تعاملات و مناسبات متقابل میان حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه بیشتر پی خواهیم برد و در خواهیم یافت که «کودک» از جمله موضوعاتی است که ارتباط تنگاتنگ حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه را نمایان می سازد.