حکومت مندی شیوه بررسی احتمالات کنش و رفتار آدمی در محیط سیاسی و کنترل کردن آنها میباشد.
روش های علمی در علوم سیاسی اغلب از دیدگاه مارکسیستی، ساختاری و کارکردی سنت حکومت مندی
در ایران را مورد واکاوی قرار میدهند. نظریه های استبداد ایرانی، زوال و گسست اندیشه سیاسی در ایران،
تصلب سنت و ناخودآگاه تداومی ریاکارانه در این دسته جای میگیرند. در این مقاله قصد نویسندگان آن
است تا با روش شناسی کیفی و برساخته ای برآمده از سنت اندرزنامه ای حکومت مندی در عرفان ایرانی، به
نقد عملی این سه روش شناسی بپردازند و انگاره ها و سازه های هفت گانه معناگرای سعدی را با مطالعه
موردی و تحلیل محتوای بوستان سعدی واکاوی نمایند. سازه های معناگرای حکومت مندی سعدی را در مدل
شبانی و اندرزنامه نویسی با توجه به سنت ادبیات فارسی در هفت سازه معنایی در جهت اعمال کردن و محدود
کردن قدرت را مورد نقد و بررسی قرار میدهیم.