استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبائیی
چکیده
یکی از مسایل بحث انگیز در مبحث ارث، مساله میراث انسان مسلمان از متوفای کافر و بالعکس است. آیا بین کافر و مسلمان-ولو ارتباط نسبی یا سببی داشته باشند-ارتباط ارث بری برقرار است یا خیر؟ مذاهب اسلامی برای این پرسش چه جوابی دارند؟ نظریات و ادله آنها در این مساله چیست؟ این مقاله در صدد مطرح نمودن نظرهای فقهای مسلمان و بیان ادله آنها و در نهایت، نقد بعضی از آن نظریات است.
میگوید: کافر، کسی است که منکر الوهیت و یا وحدانیت خداوند و یا منکر « سید یزدی »
رسالت پیامبر اسلام (ص) و یا منکر یک امر ضروری از ضروریات دین اسلام با التفات به
این که آن امر، ضروری دین است باشد ؛ به نحوی که انکار آن به انکار رسالت پیامبر (ص)،
میفرماید: منظور از کافر تمامی افرادی « خوئی ».(67 : منجر شود (طباطبایی یزدی / 1409 /ج 1
هستند که به اسلام آنان حکم نشده و منکر یکی از این امو ر باشند : الوهیت خدا، رسالت
.(165 : پیامبر اکرم (ص) و جهان آخرت(خرسان/ 1424
که در این رابطه پژوهش مفصلی انجام د اده، می گوید : کفر، ایمان نداشتن به « سبحانی »
چیزی است که این شأن را دارد که انسان به آن، ایمان داشته باشد؛ خواه ایمان تفصیلی و یا
ایمان اجمالی . ایمان تفصیلی مانند ایمان به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اسلام (ص) و روزِ
قیامت. ایمان اجمالی مانند ایمان به ضروریات دین اسلام پس از پذیرش رسا لت پیامبر (ص).
پس اگر فردی به واجب بودن نماز یا زکات کافر گردد، به چیزی که شأنیت ایمان را داشته،
کافر شده است . در نت یجه، ایمان به رسالت حضرت رسول (ص) ایمان به نماز و زکات است و
انکار آن دو، انکار رسالت آن حضرت است، بلکه باید گفت که ایمان اجمالی به هرچه پیامبر
(ص) از طرف خدا آورده، لازم است ؛ خواه آن چیز، امرِ ضروری باشد یا غیر ضروری . این
128 پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
مطلب، لازمه ایمان به رسالتِ رسول الله (ص) است. با توجه به این مطالب روشن می شود که
اسبابِ کفر، سه چیز است:
1. انکارِ چیزی که ایمان تفصیلی به آن لازم است، مانند توحید و نبوت و معاد؛
2. انکار چیزی که منکر می داند جزء دین اسلام است ؛ آن چیز، ضروری باشد یا نباشد،
اصل عقیدتی باشد یا حکم شرعی . زیرا انکار آن مساوی با انکار رسالت پیامبر (ص)
است.
3. انکار امری که از ضروریات دین اسلام است . اگر کسی التفات تفصیلی داشته باشد که
چیزی ضروریِ دین بوده و آن را منکر شود، آن شخص کافر شده ، زیرا لازمة انکارش،
انکارِ رسالت پیامبر (ص) است. بله، اگر با قرائن روشن شود ک ه وی در صددِ انکار
رسالت نبوده و آن امر را به جهت ضعفِ فکری و جهلِ خود، انکار کرده؛ آن شخص
.(53-49 : کافر و مرتد نخواهد شد(سبحانی/ 1409
با بررسی نظریات معجم نویسان و فقیهان روشن گردید که کفر در مصطلح آنان، انکار
خداوند یا وحدانیت وی ، انکار رسالت حضرت محم د(ص)، انکار معاد و رستاخیز و یا انکار
امری ضروری از ضروریات مسلّم و معلوم دین اسلام است.
نکته مهم
کفری که در مسأله مانعیت میراث مطرح است، کفرِ در برابر اسلام است ، نه کفرِ در مقا بل
طاعت و یا کفر در قبالِ ایمان ، زیرا در روایت امام صادق (ع) آمده است : لا یتوارثُ اهلُ ملّتین
نحن نرثهم ولا یرثُونا . انّ اللهَ عزّوجلّ لم یزدنا بالاسلام اِلاّ عِزّاً : اهلِ دو دین متفاوت از
یکدیگر ارث نمی برند. ما از آنان ارث می بریم، ولی آنها ا زما ارث نمی برند. خداوند عزّوجل با
اسلام، جز عزّت ما را زیاد نکرده است . حضرت صادق (ع) در این روایت از اسلام به عنوان ملّت و دینِ مخالف، یاد کرده اند. پس معلوم می گردد که منظور از کفر، کفر در برابر اسلام
است، نه چیز دیگر.
گفتار سوم: اقسام کافر
کافر به اعتبارهای مختلف، تقسیم های متفاوتی پیدا می کند. به اعتبار مستقل بودن در کفر و
یا و ابسته بودن به دیگری ، کافر بر دو قسم است: 1. کافر مستقلّ و حقیقی ؛ 2. کافر حک می و
تَبعی.
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388 / بازبینی کفر در مانعیت ارث 129
کافر مستقل و حقیقی ، فردی است که پس از رسیدن به بلوغ کافر بوده و اسلام را انتخاب
نکرده باشد. این کافر به دو قسم دیگر تقسیم میگردد: الف: کافر اصلی؛ ب: کافر مرتد.
کافر اصلی، فردی است که والدین وی در حال انعقاد نطفه اش کافر بوده اند و او نیز پ س از
بلوغ به حال کفر باقی مانده، مسلمان نشود.
کافر مرتد کسی است که قبلاً مسلمان بوده، سپس از اسلام برگشته باشد.
اما کافر حکم ی و تبعی ، فرد صغیری است که والدینش در زمان انعقاد نطفه اش کافر
209 ). مراد ما از کافر در این مسأله، اعم از کافر : 343 ؛امامی/ 1366 /ج 3 : باشند(فتح الله / 1415
مستقل و حقیقی و یا حکمی و تَبعی است.
گفتار چهارم: مانعیت کفر از میراث در مذهب امامیه
در مجموعه قوانین مدنی جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از آرای م شهور فقهای امامیه
است، طی مواد قانونی 885 875 به چهار مانع از موانع ارث اشاره شده که یکی از آنها، کفر
است.
کافر ار مسلمان ارث نمی برد و اگر در بین » : در مادة 881 مکرّر قانون مدنی آمده است
ورثة متوفّای کافری، مسلم باشد ، وراث کافر ارث نمی برند ؛ گرچه از لحاظ طبقه و درجه،
«. متقدم بر مسلم باشند
در ذیل نظریات برخی از فقهای امامیه را میآوریم:
علیبن بابویه و صدوق می گویند: بدان که اهل دو ملّت ( مسلمان و کافر ) از یکدیگر ارث
نمیبرند. ما از کفّار ارث برده ، و لی آنان از ما ارث نمی برند . اگر فرد مسلمان و یا ذمی،
فرزندی که مسلمان یا ذمی است، داشته باشد؛ میراث فرد مسلمان یا ذمی برای فرزندِ
.(502 : 290 ؛شیخ صدوق/ 1415 : مسلمانش خواهد بود ….(قمی/ 1406
سید مرتضی می فرماید: یکی از متف رّدات امامیه آن است که مسلمان از کافر ارث می برد ولو
.(587 : کافر از مسلمان ارث نَبرد(علم الهدی/ 1415
حلبی هم گفته است : کافر از مسلمان ارث نمی برد، ولو جهات کفرش (بتپرست یا یهودی
یا مسیحی … باشد ) مختلف و نسبتش به میت نزدیک باشد ، ولی مسلمان از کافر ارث می برد
.(374 : گرچه نسبتش به میت دور باشد(حلبی/ 1403
130 پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
سلّار می گوید: کفر بر سه قسم است: کفر وارث، کفر مورث و کفرِ هر دو . نزد ما مانع ارث،
کفرِ وارث است : اگر مؤمنی بمیرد و وارث کافری داشته باشد، کافر از وی ارث نمی برد و اگر
وارثِ مسلمانی داشته باشد، مسلمان از وی ارث خواهد برد، ولو درجة وارثِ کافر از وارثِ
.(220 : مسلمان به میت، بالاتر و نزدیکتر باشد(سلار/ 1414
شیخالطائفه میفرماید: کافر بدون هیچ خلافی، از مسلمان ارث نمیبرد …
ولی مسلمان از کافر ارث می برد، خواه به میت نزدیک باشد یا دور . از صحابه به این مطلب
بنا بر روایات ما، علی (ع) و بنابر قول مخالفین (اهل تسنّن )، معاذبن جبل ، معاو ی ه بن
ابیسفیان، مسروق ، سعید، عبدالله بن معقل، محمدبن حنفیه، محمدبن علی الباقر (ع) و اسحاق
.(23 : بن راهویه قائل بودهاند(طوسی/الخلاف/ 1417 /ج 4
ایشان در نوشتة دیگرش می گوید: کافر بدون هیچ اختلافی از مسلمان ارث نمی برد و نزد ما،
مسلمان از کافر ارث می برد، چه آن کافر، حربی باشد یا ذمی، اصلی باشد یا