حقوق بین الملل
سید حسین ملکوتی هشجین؛ نسیم سلیمانی نژاد؛ سیدعلی موسوی
چکیده
بینالمللیسازی قوانین اساسی را میتوان به مثابه پیوندی میان حقوق عمومی دولتها و حقوق بینالملل تلقی نمود که در اصول فراملی مندرج در قوانین اساسی تجلی مییابند. هدف پژوهش تبیین فرصتها و چالشهای بینالمللیسازی قوانین اساسی از رهگذر بررسی زمینهها، محدودیتها، انواع فرآیندهای بینالمللیسازی و چشمانداز پیشروی آن ...
بیشتر
بینالمللیسازی قوانین اساسی را میتوان به مثابه پیوندی میان حقوق عمومی دولتها و حقوق بینالملل تلقی نمود که در اصول فراملی مندرج در قوانین اساسی تجلی مییابند. هدف پژوهش تبیین فرصتها و چالشهای بینالمللیسازی قوانین اساسی از رهگذر بررسی زمینهها، محدودیتها، انواع فرآیندهای بینالمللیسازی و چشمانداز پیشروی آن است. یافتههای مقاله حاکی از آن است که اولا اصول فراملی همواره جهانشمول نبوده و گاه ممکن است صرفا اختصاص به منطقه جغرافیایی خاص یا مردمان باورمند به یک آیین ویژه داشته باشند، ثانیا اصول مذکور امکان نظارتپذیری و کنترل مضاعف بر دولتها را از طریق اعمال موازی مکانیزمهای الزامآور داخلی و بینالمللی فراهم مینمایند، ثالثا امکان بررسی تطبیقی رویههای قضایی کشورهای مختلف را در خصوص موضوعاتی واحد مهیا میسازند. سرانجام این نتیجه حاصل شده است که بینالمللیسازی قوانین اساسی را میتوان به مثابه ابزاری دانست که میتواند زمینهساز تحدید قدرتهای سیاسی در چارچوب قالبهای حقوقی همگرا و اثربخش باشد.
حقوق عمومی
فایقه چلبی؛ سید حسین ملکوتی هشتجین؛ محمد رضا مجتهدی؛ آیت مولائی
چکیده
قانون اساسی میبایست سمبل پویایی و انعطافپذیری در مواجهه با چالشهای نوپدید اجتماعی باشد. در اغلب قوانین اساسی دنیا امکان اصلاح قانون اساسی از طریق بازنگری رسمی پیشبینی شده است. با این وجود دشواری فرآیند اصلاحات رسمی، دموکراسیهای مشروطهگرا را به این رویکرد رهنمون شده است که بازنگری قانون اساسی به طریق رسمی نمیتواند تنها ...
بیشتر
قانون اساسی میبایست سمبل پویایی و انعطافپذیری در مواجهه با چالشهای نوپدید اجتماعی باشد. در اغلب قوانین اساسی دنیا امکان اصلاح قانون اساسی از طریق بازنگری رسمی پیشبینی شده است. با این وجود دشواری فرآیند اصلاحات رسمی، دموکراسیهای مشروطهگرا را به این رویکرد رهنمون شده است که بازنگری قانون اساسی به طریق رسمی نمیتواند تنها راه نیل به هدف مطلوب یعنی همراهی قانون اساسی با اقتضائات جامعه و مطالبات سیاسیون، احزاب و مردم از قانون اساسی باشد. در این خصوص در ادبیات حقوق اساسی دو رویکرد منشاگرایی و پویایی شایان توجه است. مناقشه میان منشاگرایان و حامیان قانون اساسی پویا حاکی از آن است که قوانین اساسی غیر از فرآیند اصلاحات رسمی از طرق دیگر نیز قابل بازبینی و تغییر است. در این نوشتار مفهوم و مبانی قانون اساسی پویا بعنوان یک نظریه نو در عرصه نظریات قانون اساسی، حدود تعامل قانون اساسی پویا در مواجهه با قانون اساسی منشاگرا، نسبت قانون اساسی پویا با مشروعیت نظام سیاسی و تقابل یا تعامل آن با حاکمیت قانون بررسی شده است. هدف اصلی این مقاله آن است که با بررسی ابعاد و چالشهای موضوع پیشرو، زمینه تحقیقات بعدی و بومیسازی نظریه حاضر را جهت رفع نارساییهای قانون اساسی ایران در مواجهه با چالشهای روز قانون اساسی فراهم آورد.