سیدناصر سلطانی 123
چکیده
در آستانه مشروطیت مقدمات محق و سهیم شدن افراد اهالی مملکت در امور نوعی و عمومی فراهم و مبادی تدوین مفهوم مشارکت سیاسی مهیا میشد. این مفهوم میبایست با تقیید و تحدید دو مدعی و مانعِ مشارکت سیاسی عرض اندام میکرد. نخست باید سلطنت مستقل را مشروط میکرد که مملکت و مافیها را ملک طلق خود میدانست و سپس ولایتی برای عموم در امور عامه میشناخت ...
بیشتر
در آستانه مشروطیت مقدمات محق و سهیم شدن افراد اهالی مملکت در امور نوعی و عمومی فراهم و مبادی تدوین مفهوم مشارکت سیاسی مهیا میشد. این مفهوم میبایست با تقیید و تحدید دو مدعی و مانعِ مشارکت سیاسی عرض اندام میکرد. نخست باید سلطنت مستقل را مشروط میکرد که مملکت و مافیها را ملک طلق خود میدانست و سپس ولایتی برای عموم در امور عامه میشناخت که این حوزه پیش از آن در صلاحیت فقها بود. هر دو این موانع به مدد مفهوم برابری سیاسی از میان برداشته شد. سالها بود که در کارگاه اندیشه مشروطه خواهی مفاهیمی برای خلق برابری نوع تدارک میشد. حتی مفهومی مانند نمایندگی از آثار و نتایج مفهوم برابری سیاسی بود. در اندرون مفاهیمی مانند «خانه مشترک»، «سی کرور» و «امور عموم» فکر برابری سیاسی اهالی مملکت خانه کرده بود و به مدد چنین بنیادی اندیشیدن درباره چنان مفاهیمی ممکن میشد. پدیدار شدن این مفاهیم نشانه دگرگونی بنیادینی در مبنای حاکمیت و انتقال آن از شاه به افراد اهالی مملکت از یک سو و استقرار شعبهای از ولایت عموم از سوی دیگر بود. مفاهیم و راه حل حقوقی که مشروطیت گشود پس از گذشت بیش از یک قرن همچنان مهجور مانده است.
سیدناصر سلطانی
چکیده
قانون اساسی را باید همچون «یکی» از عناصر نظم بزرگتری در شمار آورد که نظام سیاسی مبتنی بر آن است و «قانون اساسی نوشته» تنها یکی از این عناصر است. رابطه میان نیروهای سیاسی و توازن آنها بعنوان بستری که قانون اساسی در آن جریان مییابد، مستقیماً زندگی آن را متأثر میکند. در این مقاله مفهومی از قانون اساسی پی گرفته میشود ...
بیشتر
قانون اساسی را باید همچون «یکی» از عناصر نظم بزرگتری در شمار آورد که نظام سیاسی مبتنی بر آن است و «قانون اساسی نوشته» تنها یکی از این عناصر است. رابطه میان نیروهای سیاسی و توازن آنها بعنوان بستری که قانون اساسی در آن جریان مییابد، مستقیماً زندگی آن را متأثر میکند. در این مقاله مفهومی از قانون اساسی پی گرفته میشود که در آن «اساس» به متن نوشته فروکاسته نمیشود بلکه دستهای دیگر از قواعد و رویههای نانوشته حقوق اساسی را که در نظام سیاسی نقش بازی میکنند، در بر میگیرد. تلاش میشود تا مفهوم بنیادینی جستجو شود که تمایز قانون اساسی نوشته و نانوشته مبتنی بر آن است. قانونیت و مشروعیت آبشخور چنین تفکیکی هستند. سعی میشود تا لحظاتی در حیات سیاسی ایران شناسایی شود که در آن لحظات، این دو زوج مفهومی (قانونیت و مشروعیت) آشکار شدهاند. در این دیدگاه، این دسته از قواعد در نظام حقوق اساسی ایران شناسایی و اهمیت پژوهش درباره آنها نشان داده خواهد شد. مطالعات حقوق اساسی چنانچه این دسته از قواعد را در پژوهشهایش وارد نکند نمیتواند تصویری واقعی از جایگاه قانون اساسی بدست دهد.
سیدناصر سلطانی
چکیده
بسیاری از متون بنیانگذار اندیشة سیاسی جدید پر از الفاظ و مفاهیم حقوقیاند. زبان حقوق یکی از مهمترین ابزارها و بستر بحث دربارة اندیشة سیاسی بوده است. بنابراین، در انتقال و ترجمة این آثار باید به معنا و محتوای حقوقی الفاظ و مفاهیم توجه کرد و آن را بازشناخت. فقط در چنین شرایطی است که میتوان به ترجمة این آثار اعتماد کرد و به آن ...
بیشتر
بسیاری از متون بنیانگذار اندیشة سیاسی جدید پر از الفاظ و مفاهیم حقوقیاند. زبان حقوق یکی از مهمترین ابزارها و بستر بحث دربارة اندیشة سیاسی بوده است. بنابراین، در انتقال و ترجمة این آثار باید به معنا و محتوای حقوقی الفاظ و مفاهیم توجه کرد و آن را بازشناخت. فقط در چنین شرایطی است که میتوان به ترجمة این آثار اعتماد کرد و به آن ارجاع داد. شایسته است ترجمة این دسته از آثار از منظر معنای حقوقی الفاظ هم، بازبینی و بررسی شوند. در این مقاله برای اثبات این ادعا عبارات و الفاظ حقوقی ترجمة فارسی لویاتان از دیدگاه مفاهیم حقوق عمومی بررسی میشود تا دقت برگردان فارسی آن ارزیابی شود. در این پژوهش نمونههایی از مفاهیم حقوق عمومی در ترجمه فارسی لویاتان پیگیری میشود و دقت ترجمه آنها سنجیده شده تا نشان داده شود که لازم است در ویراستهای بعدی این ترجمه اصلاحاتی انجام تا از برخی اشکالات و ایرادهای اساسی مبری شود.