مقدمه
ترور هدفمند و مسئله قانونی یا غیرقانونی بودن آن، به یکی از مباحث مطرح در جامعه بینالمللی بدل
گردیده است. این موضوع علاوه بر حوزه سیاست، در حقوق بینالملل بشردوستانه یا همان حقوق
مخاصمات مسلحانه نیز مورد توجه قرار گرفته است. در این خصوص سؤال اصلی این است که آیا
اعمال راهکاری چون ترور هدفمند، با اصول و قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه تعارض دارد و
اگر تعارضی ندارند، چه توجیه منطقی ای برای آن مطرح و اساساً این ایده، بر چه مبنائی استوار
است؟ نکته دیگر در این زمینه، مدل حقوقی قابل اعمال حقوق بشردوستانه در مبحث ترور هدفمند
است. در مقاله حاضر سعی شده با توجه به ادبیات حقوقی موجود در این زمینه و با استفاده از روش
منطقی، مسائل را تحلیل نموده و به آنها پاسخ داده شود. در اجرای این روش تلاش بر این بوده تا از
مثالها و نمونههای موجود در جامعه بینالمللی استفاده شود.
و « ترور هدفمند » مباحث در سه بخش تنظیم شده است. بخش نخست، تاریخچه و تعریف
چارچوب حقوقی حاکم برآن ؛ در بخش دوم از منظر اصول سهگانه حقوق بین الملل بشردوستانه
مطرح گردیده و در « ترور هدفمند » به این موضوع نگریسته و سپس شرایط لازم برای ارتکاب
نهایت نتیجه بحث بیان خواهد شد. باید به این نکته اشاره کرد که در این مقاله سعی شده است
موضوع ترور هدفمند در قالب شرایط جنگ و منازعات مسلحانه، تحلیل و بررسی شود. هرچند
که استفاده این ابزار در شرایط غیر جنگی و یا برای افرادی که خارج از حوزه نیازهای جنگی
ارزیابی می شوند، خود موضوع جداگانه ای است. در این مقاله موضوع ترور هدفمند به عنوان
یک ابزار جنگی از سوی دولت های متخاصم، بررسی می شود.
2. تاریخچه
به طور کلی، کشتن یا به قتل رساندن یک مخالف یا یک شخصیت معروف، ابزاری قدیمی برای
کسب قدرت به شمار می آید و پیشینۀ آن به تمدنهای باستانی و زندگی قبیلهای در سراسر دنیا
برمیگردد. در تمدنهای باستان، این اقدام ذاتاً امری مقبول تلقی می شده است. ایجاد حرکت فکری
Nation-state از مباح بودن این عمل به سمت حرمت آن، در اروپا به سال 1550 و پیدایش مفهوم
باز میگردد. این ممنوعیت در اثر اختراع وسایل ارتباط جمعی و حذف مرزهای اطلاعاتی، گسترش
یافت و تنها در زمان جنگ و آن هم نسبت به فرد متخاصم نظامی و نه غیرنظامی عملی مجاز تلقی
شد و در زمان صلح ممنوع اعلام شد. 1
1. See prof. Mark Amstutz, “Targeted Killings History”, (A Radial Dialogue) in chicago
public Radio (mp3File)3 available at: (http://www.chicagopublicradio.org/pragram-
WV.aspx) (2009/8/25)
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 41
اما از نظر تاریخی، عملیاتهای هدفمند را میتوان در سه دوره تاریخ باستان، تاریخ تمدن و تاریخ
پست مدرن یافت.
1.2 . تاریخ باستان
در یکی از قدیمیترین کتب هندی، به طور مفصل به موضوع ترور هدفمند و حشاشیگری
پرداخته شده است. چاندارا گوپتا 1 - مؤسس امپراطوری مائوریا 2- تحت تأثیر تعالیم این کتاب، از
روشهای ترور و وحشیگری علیه دشمنان خود از جمله دو ژنرال معروف اسکندر - نیکانور 3 و
عصر دولتهای » فیلیپ 4 - استفاده کرد. در حدود سه قرن قبل از میلاد مسیح (ع) و مقارن با پایان
7 احساس « یان » 6 سلطه خویش را به سایر دولتها تحمیل کرد. پادشاه « کین » 5، دولت « جنگجو
خطر کرده و درصدد برآمد تا پادشاه کین را از میان بردارد و به همین جهت، مأمور زبدهای به نام
8 را برای ترور وی فرستاد. اما این مأموریت ناکام ماند و جینگ کی در دم کشته « جینگ کی »
شد. در درگیریهای میان یهودیان و آشوریان، فرمانده جنگی آشوریان به نام هولو فرنس 9، در
حال مستی به تدبیر و مکر یک زن زیبای یهودی، در پادگان نظامی آشوریان کشته شد. او سپس
وی را سربریده برای یهودیان آورد و جنگ با پیروزی آنان به پایان رسید. یکی از سازمان
10 بود. تنها سند « زیلوتها » یافتهترین گروههای ترورکننده در میان یهودیان، گروهی موسوم به
متعلق به فردی به نام فلاویوس Jewish Antiquities مکتوب در این زمینه، کتاب قدیمی
به sicarius کلمهای لاتین که از واژه ) sicarri جوزفوس 11 است. وی برای معرفی زیلوتها، واژه
مشتق شده است) را به کار برده است. در اثر مالیاتهای سنگین « مرد خنجر به دست » معنای
رومیان، شورشهایی در فلسطین به وقوع پیوست، اما اولین شورش یهودیان به شدت سرکوب
شد. این تحقیر و ضربه روانی شدید، زمینه پیدایش این گروه زیرزمینی را فراهم ساخت. آنها در
اقدامات خود از دو استراتژی مکمل یعنی جنگ چریکی (جنگ نامنظم شهری) و جنگ روانی
استفاده میکردند. آنها با حمله به متجاوزان رومی و یهودیان خائن، گلوی ایشان را با خنجر
میبریدند. همچنین به ساختمانهای بایگانی اسناد قرضه (با هدف سوزاندن اسناد بدهی یهودیان از
1. Chandragupta Maurya
2. Maurya Empire
3. Nicanor
4. Philip
5. The Warring State Period
6. Qin shi Huang
7. Yan
8. Jing Ke
9. Holofernes
10. The Zealots
11. Flavius Josephus
42 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
طبقه کارگر جامعه) حمله میکردند. حملات، عموماً در مکانهای شلوغ و پرجمعیت مثل بازار
صورت میگرفت. این تاکتیک حداقل دو فایده داشت. یکی ایجاد فرصت فرار و تخریب روحیه
بعد (Challand and Others, 2007, 55- دشمنان و دیگری کسب محبوبیت در میان مردم. ( 79
1 رسمیت یافت. چندین تن Tyrannomachy با ظهور مجدد تفکر « شاهکشی » از رنسانس، پدیده
از پادشاهان و مقامات مهم در خلال جنگهای سیساله مذهبی نظیر هنری سوم و چهارم از
فرانسه و ویلیام سایلنت 2 رهبر پروتستان دانمارک ترور شدند. البته ترورهای نافرجامی نیز علیه
ملکه الیزابت اول از انگلستان و عبدالمجید امپراطور عثمانی در این دوره صورت گرفت.
مقارن با قرون وسطی، گروهی به نام حشاشین، در قلعه الموت تحت رهبری حسن صباح - یک
ناراضی از وضع سیاسی و مذهبی حاکم بر زمان - گرد آمدند. آنها عمدتاً در ایران و سوریه فعال
بودند. تحقیر ناشی از جنایات مسیحیان در جنگهای صلیبی و لزوم مجازات آنان باعث شد تا این
گروه به ترور خارجیان شرکتکننده در جنگهای صلیبی بپردازند. آنها در بعد داخلی و درون
سرزمینهای اسلامی نیز فعال بودند. از جمله مهمترین ترورهای آنها، ترور خواجه نظامالملک وزیر
(Ibid, p. سلجوقیان به خاطر مخالفت جدی وی با تبلیغ مذهب اسماعیلیه است. ( 70
2.2 . تاریخ مدرن
این برهه تاریخی، با پیدایش مفهوم مدرن دولت - ملّت، آغاز شده و در دو بخش قبل از جنگ
جهانی دوم و بعد از آن (جنگ سرد) قابل بررسی است. به دنبال تحول در مفهوم حاکمیت،
برخوردهای سیاسی در جهان رشد بیسابقهای یافتند. قبل از جنگ جهانی اول، تنها در روسیه در
طی 200 سال، پنج امپراطور ترور شدند. 3 در آمریکا علاوه بر آبراهام لینیلکن، سه رئیسجمهور
نیز ترور شدند.در اروپا ترور ناگهانی آرچداک فرانز فردیناند توسط یک ملیگرای صرب سبب
افروخته شدن آتش جنگ اول جهانی شد. بعد از جنگ جهانی اول شاهد اولین دولتهایی هستیم
که درصدد ترور دشمنان کشور برمی آیند. برای مثال، در خلال جنگ جهانی دوم، گروه
کارگران چکسلواکیها که به وسیله سرویس اطلاعات خارجی بریتانیا آموزش دیده بودند،
– توانست ژنرال نازی رینهارد هایدریش 4 را به قتل برساند. در هند نیز، موهانداس کی. گاندی 5
1. این تعبیر به مجاز بودن کشتن شاه در صورتی که دستوراتاش ظالمانه باشد، اشاره دارد.
2. William silent
3. این امپراطوران عبارت بودند از: ایوان ششم، پیتر سوم، پل اول، الکساندر دوم و نیکلاس دوم (به همراه
همسر و چهار دختر و تنها پسرش) ترور شدند.
4. Reinhard Heydrich
5. Mohandas k. Gandhi
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 43
پدر استقلال هندوستان – توسط یک افراطی هندو به نام ناسورام گادسه 1 به خاطر تلاش وی برای
ایجاد صلح میان هندوها و مسلمانان کشته شد. در زمان جنگ سرد، به لحاظ دو قطبی شدن
جهان، تعداد ترورها افزایش قابل توجهی یافت. به عنوان مثال، فیدل کاسترو 2 نماینده نظام
کمونیستی در آمریکای لاتین چندین بار از دست مأموران سیا در زمان کندی نماینده نظام
سرمایهداری جان سالم به در برد. برخی معتقدند قتل سالوادور آلنده نیز علیرغم اثبات نشدنش،
ترورهای زیادی نیز به دست سازمان کا. گ. ب (Ibid) . توسط سازمان سیا صورت گرفته است
جماهیر شوروی علیه فراریان بلندپایه، مثل جرجی مارکوف 3 صورت گرفته، یا ترورهایی که
موساد نسبت به مبارزان فلسطینی انجام داده است. به نظر میرسد که در این دوره، سازمانهای
جاسوسی و اطلاعاتی کشورها، به تربیت و آموزش ترورکنندگان زبده پرداختهاند.
3.2 . تاریخ پست مدرن
این برهه تاریخی، از دهه اول قرن بیستویکم آغاز شده است. اگر در دورة قبل دولتها آشکارا
دست به ترور نزده و این کار عمدتاً توسط سازمانهای تروریستی صورت میگرفت، اما در این برهه
(عمدتاً از سال 2000 میلادی به بعد) دولتها به طور آشکار دست به چنین عملی میزنند. به طور
کلی، سه کشور اسرائیل، ایالات متحده و روسیه بیش از سایر کشورها تاریخساز بودهاند. در فرایند
4 به « خنثیسازی متمرکز » جنگ اسرائیل – فلسطین، نیروهای نظامی اسرائیل تحت یک برنامه موسوم به
طور پیشدستانه فعالان سیاسی و نظامی فلسطینی را ترور کردهاند. از نظرآنها، ترورهای هدفمند
میتواند حملات احتمالی فلسطینیان را در آینده خنثی سازد. 5 در سال 1943 ، نیروهای نظامی ایالات
متحده با رمزگشایی اطلاعات به دست آمده، محل حضور آدمیرال ژاپنی، ایسوروکو یاماموتو را
شناسایی و او را ترور کردند.در سال 1986 ، هواپیماهای آمریکایی محل استراحت معمر قذافی (رهبر
لیبی) را به قصد کشتن وی بمباران کردند. 6 پس از ظهور پدیده طالبانیسم و القاعده مسأله ترور هدفمند
1. Nathuram Godse
2. Fidel Castro
3. Georgi Markov
4. The Focused Foiling
5. عمدة این حملات به وسیله نیروی هوایی اسرائیل و با استفاده از هیلکوپترها و موشکهای هدایت شونده
شونده صورت گرفته است. البته ترورهای هدفمند اسرائیل محدود به حملات سال 2000 به بعد نیست.
برای لیست افرادی که به دست اسرائیل ترور شدهاند. از شخصیتهای مهم فلسطینی دیگری که بعد از سال
2000 میلادی به وسیلۀ اسرائیل ترور شدهاند، میتوان به صلاح شهادة (جولای 2002 )، شیخ احمد یاسین
(مارس 2004 )، عبدالعزیز الرنتیسی (آوریل 2004 ) و عدنان القول (اکتبر 2004 ) اشاره کرد.
USA 6. در آن زمان ادعا شد که دختر بچه قذافی در اثر بمباران جان سپرده است، لیکن گزارشگر روزنامه
بنام باربارا اسلوین مدعی شد که دختر بچه فوت شده، رابطه نسبی با قذافی ندارد، بلکه پس از Today
(Ibid): فوتاش در اثر بمباران، از سوی قذافی به فرزند خواندگی پذیرفته شده است
44 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
هدفمند وارد دوره جدیدی در تاریخ معاصر جهان و آمریکا شد. در اثر شوک حاصل از واقعه 11
سپتامبر، آمریکا خود را برای انجام هر عملی، فارغ از قانونی یا غیر قانونی بودن آن، محق می دانست. 1
روسیه نیز در بحران چچن، به سیاست ترورهای هدفمند جداییطلبان روی آورد. رییس جمهور
چچن، زوخار دودایف 2 (آوریل 1996 )، اصلان ماسخادف 3 (مارس 2005 ) و شمیل باسایف 4 از جمله
جمله رهبران و شخصیتهای چچنی است که با عملیاتهای هوشمند به قتل رسیدهاند. 5
6« ترور هدفمند » 3. تعریف و مفهوم
تعریف این مفهوم، کار دشواری است. تعریف موضوعات به ویژه در علم حقوق باید از نظر
منطقی جامع و مانع باشد. بدین معنا که از یک سو باید شامل تمامی افراد معرّف باشد و از سوی
دیگر مانع ورود اغیار شود. بررسی نمونههای ترور هدفمند در طول تاریخ نشان میدهد که این
ترورها بسیار متنوع و متفاوت بودهاند. 7 بنابراین، در ابتدا باید تعریفی ارائه شود که شامل همگی
1. از مجموعه عملیاتهای هدفمند آمریکا میتوان به ترور ملامحمد عمر، رهبر طالبان در افغانستان، قائد سلیم سنان
(Ibid) : الهراتی از سران ارشد القاعده در یمن ( 2002 ) و ابومصعب الزرقاوی، رهبر القاعده در عراق ( 2006 ) اشاره کرد
2. Dzhokhar Dudaev
3. Aslan Maskhadov
4. Shamil Basayev
5. See Wikepedia, Ibid
6. “Targeted Killing”
استفاده « کشتن هدفمند » این معادل در زبان فارسی، مناقشه انگیز است؛ و لذا میتوان به جای آن از معادل
نمائیم. ترور هدفمند دست کم از نظر دولتهایی که این سیاست را در پیش گرفتهاند، چندان خوشایند
نیست. اما آیا میتوان انکار کرد که این عمل ماهیتاً ترور نیست؟! رک:
سخنرانی در دوره تخصصی ،« و حقوق بشردوستانه بینالمللی “targeted killing”» ، ممتاز، جمشید
بینالمللی حقوق بشر و حقوق بشردوستانه: تروریسم و مبارزه علیه تروریسم، دانشکده روابط بینالملل
1386 ) که نگارنده نیز در آن دوره حضور داشته است؛ /12/ وزارت خارجه و کمیته صلیب سرخ، تهران ( 13
[http://internationallaw.blogfa.com/post-393.aspx] : قابل دسترسی در آدرس زیر
7. علت اینکه تا کنون تعریف جامعی از این مفهوم ارائه نشده است، ریشه در 3 عامل دارد. اولاً: برخی از
ترورها در زمان جنگ و مخاصمه مسلحانه رخ داده است و برخی در زمان صلح؛ ترورهای عبیدی،
الزرقاوی، الهراتی، ابایات و باسایف از این زمرهاند. حتی در خود این موارد نیز تفاوت وجود دارد؛ زیرا ترور
الهراتی در یمن با اجازه دولت یمن صورت گرفت ولی ترور الزرقاوی بدون اجازه دولت پاکستان صورت
See CCN ,“Pakistan protests Airstrikes”, ( گرفت و لذا مورد اعتراض این کشور قرار گرفت؛ رک: 14
Jaunary 2006)., available at: [http://www.cnn.com/2006/world/meast/01/14/alqaeda.strike]
ثانیاً: تفاوت در بازیگران این ترورها وجود دارد؛ در بیشتر موارد پرسنل نظامی با استفاده از تجهیزات جنگی
و هیلوکوپتر و هواپیماهای بدون سرنشین و موشک (مانند ابایات در یمن) دست به عملیات هدفمند زدهاند
و لیکن مواردی نیز بوده است که این عمل توسط نیروی مخفی یک کشور یا مزدوران و با استفاده از وسایل
از طریق بمبگذاری در ،FSB انفجاری انجام یافته است. (مثل ترور یانداربیف توسط نیروی مخفی روسیه
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 45
همگی موارد آن گردیده و این کار میسر نیست مگر با تبیین واژه شناختی مفاهیم و تعابیر
موجود در این بحث بتوان به رهیافتی در این موضوع دست یافت.
1.3 . تبیین واژه شناختی
تعریف واژه های ترور 1 ، اعدام و ،« ترور هدفمند » برای رسیدن به تعریف دقیقی از واژه
مجازاتهای فراقضایی 2 و مشتقات آن نیز امری ضروری است.
1.1.3 . ترور 3
اگرچه این عمل، سابقه بسیار زیادی دارد، اما هنوز تعریف جامعی از آن ارائه نشده است. در این
خصوص اجماع است که دو نوع حشاشیگری وجود دارد: حشاشیگری در زمان جنگ 4 و
حشاشیگری در زمان صلح 5 که هر دو عملی مذموم و ممنوع است مگر در موارد استثنایی.
مفهوم حشاشیگری در زمان صلح سه عنصر دارد: اول اینکه این عمل، از (Beres L., 1991)
روی عمد و با برنامه قبلی باشد (یعنی قتل عمد است)، دوم اینکه قربانی این عمل، باید شخص
خاصی باشد و سوم اینکه انگیزه عمل باید ماهیتاً سیاسی باشد. عنصر آخر، مبهم است، بدین معنا
که اگر قربانی یک فرد عادی باشد، آیا این عنوان بر آن اطلاق نمی شود؟ به نظر نمی رسد که
اینچنین باشد. بلکه ترور یک فرد عادی نیز می تواند ترور باشد به شرط آنکه با استفاده از
اما در مفهوم حشاشیگری در زمان (Parks, w., شیوه های مرموز و مخفیانه صورت گیرد. ( 1989
جنگ، عنصر انگیزه سیاسی حذف شده است، اگرچه از لحظۀ شروع جنگ، هر مرگی که رخ
می دهد، رنگوبوی سیاسی دارد، چرا که تمایز میان قصد سیاسی از سایر اعمال بسیار مشکل
است. 6 در هر صورت، این نوع حشاشیگری مستلزم جمع دو عنصر است: 1. هدف قرار دادن
خودروی وی)؛ثالثاً: نوعی تنوع در واژگان و تعابیر وجود دارد که بنظر میرسد همگی به جای ترور هدفمند
استفاده شده است. این تعابیر عبارتند از:
- Assassination, Targeted Assassination, state –sponsored Assassination
- Arbitrary Execution, Extrajudicial Execution, summary Execution
- Targeted Thwarting, preventive killing, Targeted killing
و « حشاشیگری » یا « ترور سیاسی » 1. برای این تعبیر نیز معادل فارسی دقیقی وجود ندارد. شاید بتوان معادل
در زبان « حشاشیگری » را پیشنهاد کرد. نگارنده به لحاظ نزدیکی زبانی میان تعبیر انگلیسی و « قتل سیاسی » یا
فارسی، آن را بکار برده است.
« اعدام خارج از تشریفات قضایی » یا « اعدام فراقضایی » .2
3. Assassination.
4. Wartime Assassination
5. Peacetime Assassination
6. See wachtel H., “Targeting Osama Bin Laden: Examing the legality of Assassination as a
Tool of USA Foreign policy”, Duke Law Journal, Vol. 55 (2006).
46 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
یک فرد 2. استفاده از شیوه های خیانت کارانه. این عمل نیز ممنوع و مذموم است، زیرا از
شیوه هایی مثل فریب قربانی که در حقوق بین الملل بشردوستانه منع شده است، در آن استفاده
می شود. 1
2.1.3 . مجازات های فراقضایی 2
این عنوان با عناوین دیگری از همین خانواده 3، برای توجیه ترور هدفمند به کار رفته است. در
قتل های نامشروع و خودسرانه ای که به دستور » یک تعریف، اعدام فراقضایی عبارت است از
4 طبق تعریف مذکور، این قتل ها نتیجۀ سیاست های .« یک دولت و با رضایت او انجام می گیرد
هر سطح از حکومتی است که به منظور حذف کردن اشخاص صورت می گیرد، هرچند که
اعدام » می توان آنها را بازداشت کرد و به دستگاه قضایی و عدالت سپرد. تعریف فوق، مفاهیم
را دربرنمی گیرد زیرا: « اعدام فراقانونی » و « اختصاری
5 مرتبط است و به معنای مجازات « عدالت اختصاری » با مفهوم « اعدام اختصاری » اولاً: مفهوم
مجازات رسمی متهمان بدون رجوع به یک دادرسی عادلانه و رسمی تحت یک نظام حقوقی
است. بر این اساس، اعدام اختصاری یعنی هر اعدامی که از طریق آن، شخص متهم به
خرابکاری یا سایر اعمال مجرمانه بدون دادرسی کشته می شود و غالباً زمان و مکان اعدام، بعداً
« فراقضایی » کشف می شود و حتی تحقیقات مفیدی نیز بعد از آن صورت نمی گیرد. ثانیاً: مفهوم
متضمن این معناست که جواز یا عدم ،« فراقانونی » . نیست « فراقانونی » کاملاً منطبق بر مفهوم
جواز عملی خاص، به موجب قانون معین یا بیان نشده است. (اختیار توسل به زور هنجارمند).
با مفاهیم « فراقضایی » 6 مترادف است، اما مفهوم « بی قانونی » با مفهوم « فراقانونی » مفهوم
8 مترادف است و بدین معناست که عمل مورد نظر، صراحتاً از « خلاف قانون » 7 و یا « غیرقانونی »
سوی قانون ممنوع اعلام شده است.
1. See parker E.R. and Naccarat T.E., “Targeting suddam and sons: U.S policy Against
Assassination”.
2. Extrajudicial Execution.
3. Summary Execution ( اعدام اختصاری یا بدون طی تشریفات ), Extralegal Execution
اعدام فراقانونی) ), Illegal Execution ( اعدام غیرقانونی ), Unlawful Execution ( ,(اعدام خلاف قانون
Arbitrary Eexcution ( (اعدام خودسرانه یا دلبخواهی
4. See Amnesty International, “Israel and the Occupied Territories-state Assassination and
other Unlawful Killings”, 2001, available at: (http://web.Amnesty.org/library/Index/engMDE
150052001).
5. Summary Justice
6. Non-Legal
7. Illegality
8. Unlawfulness
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 47
یاد می شود. دلیل آن، این « خودسرانه یا دلبخواهانه » با تعبیر « فراقضایی » ثالثاً: گاهی مفهوم
ریشه در اسناد حقوق بشری مانند میثاق بین المللی حقوق مدنی و « فراقضایی » است که تعبیر
سیاسی دارد. به موجب ماده 6 میثاق، حق بر حیات یا منع محروم سازی خودسرانه از نعمت
زندگی از یک سو و تجویز قتل مجاز از نظر قضایی (نظیر مجازات اعدام) از سوی دیگر،
اعدام » تعریف شده است. لذا شاید اعدامی که ناقض حق بنیادین حیات باشد، همان اشاره به
باشد. « خودسرانه یا دلبخواهی
3.1.3 . ترور هدفمند 1
در کاربرد نظامی آن به شخص ،« هدف » . تشکیل شده است « هدفمند » و « ترور » این تعبیر از دو واژه
یا محل یا شیء مورد حمله گفته می شود لذا عملِ هدف قرار دادن یعنی هدایت عملیات به سمتی
البته تعابیر دیگری نیز با (Schmitt M., 1992, که باید حمله به هدف صورت گیرد.( 609
از نظر واژه ،« ترور هدفمند » در ترکیب « ترور » ترکیب های مشابه به کار رفته است. 2 اما مفهوم
است و از حیث هدف نیز (گرفتن « حشاشیگری » یا واژه « اعلام فراقضایی » شناختی همانند ترکیب
حیات دیگری) مشترک هستند، اما از نظر حقوقی تفاوتهای مفهومی دارند، به طوری که از
مانند ترکیب های پیشگفته، حکم قانونی مسأله (قانونی یا غیر قانونی بودن) « ترور هدفمند » ترکیب
کشتن تروریست ها را در طول یک ،« حشاشیگری » در خود واژگان متبادر نیست. برای مثال، مفهوم
اما کشتن تروریست ها (Proulx V.J., 2004- مخاصمه مسلحانه به ذهن متبادر می کند.( 2005,875
در موقعیت های غیرجنگی نیز مجاز است و تنها مسأله ای که باید به آن توجه کرد، مسأله وضعیت
رزمنده و عدم استفاده از شیوه های خیانت آمیز است. لذا مطابق این نظر کشتن تروریست ها در
محسوب نمی شود. اما تروریست اشخاصی « حشاشیگری در زمان صلح » موقعیت های غیرجنگی نیز
هستند که خارج از هرگونه سلسله مراتب سیاسی عمل می کنند، در حالی که یکی از عناصر
حشاشیگری عنصر سیاسی آن است. این موضوعات است که مفهوم تروریسم را به مفهومی
(Fletcher G.P.,2006, 894- غیرقابل تعریف بدل ساخته است.( 911
1. Target killing.
که شدیدًا مورد علاقه (Targeted Thwarting) « خنثی سازی هدفمند » 2. از این دست تعابیر می توان به تعبیر
علاقه اسرائیل است، اشاره کرد، رک:
See David S.R., “Fatal Choice: Israel’s Policy of Targeted Killing”, Mideast security and
policy studies, Issue 51 (2002), available at: (http:///www.biu.ac.il/Besa/david.pdf)
است که (Targeted Pre-emptive Killings) « ترورهای پیشدستانه هدفمند » تعبیر دیگر مورد استفاده، تعبیر
به معنای برخورد با تروریست ها قبل از آنکه عملاً دست به ترور بزنند. رک:
See Amnesty International, Ibid
48 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
سبب شدن عامرانه در مرگ یا سایر صدمات » بر اساس تعریف دیگر، تروریسم عبارت است از
در این (kertzmer D., 2005,175).« شدید غیرنظامیان به خاطر اهداف سیاسی یا ایدئولوژیکی
دیدگاه، تروریست ها به واسطه درگیری های سیاسی خود در تعریف گنجانده شده اند. لذا ادعای
« حشاشیگری » اینکه کشتن و حذف کردن آنها فاقد عنصر سیاسی است و تشکیلدهنده
با این تعریف مورد تردید قرار می گیرد و حتی با این ادعا، (Downes C., نیست،( 2004,280
قتل های این چنینی قانونی تلقی می شود. در حالی که، تعبیر ترور هدفمند با این پیش فرض های
حکمی در تعابیر فوق پر نشده است و خالی از آنهاست. اصولاً نباید حکم حقوقی یک مسأله با
واژگان آن معلوم شود، بلکه حکم به جواز یا عدم جواز عمل باید پس از تحلیل دقیق و واقعی آن
در حقوق بین الملل صورت گیرد و به همین دلیل ارائه تعریفی دقیق از آن امری ضروری است.
2.3 . تعریف حقوقی ترور هدفمند
تعریف حقوقی متعددی از مفهوم ترور هدفمند ارائه شده است. 1 شاید دقیق ترین تعریف، تعریفی
کاربرد نیروی نظامی وابسته به یک تابع حقوق » است که بر اساس آن ترور هدفمند عبارت است از
بین الملل با قصد و برنامه ریزی قبلی و یا عمد در کشتن فردی که به تنهایی انتخاب گردیده و در
در این تعریف، (Melzer N.,2009,1-5).« توقیف بدنی کسانی نیست که قصد کشتن او را دارند
پنج شرط وجود دارد:
اولاً: در ترور هدفمند، کاربرد نیروی نظامی وجود دارد و این مثال اقدامات قهری یا قطع
نظر از نوع ابزار مورد استفاده در آن می شود، به نحوی که سبب مرگ یک انسان شود؛
ثانیاً) ترور هدفمند با قصد و برنامه ریزی قبلی و به طور عادلانه صورت می گیرد. بدین معنا
که از یک سو، این اقدام به شکل تصادفی یا از روی سهل انگاری یا نتیجه اجتناب ناپذیر کاربرد
زور نباشد و از سوی دیگر، ناشی از تصمیم ناگهانی یا هوی و هوس نباشد. همچنین هدف
اصلی آن، کشتن هدف باشد؛
حمله به فرد یا افراد متهم به تروریست، با اجازه و دستور » 1. در یک تعریف، ترور هدفمند عبارتست از
در این خصوص رک: «. علنی یا محرمانه یک دولت مبنی بر کشتن آنها در هر زمانی که امکانش فراهم گردد
See Djamalove F., “Targeted Killing Under International Sui Generis Framework”, a Master
(LL.M) Thesis, University of Toronto (Canada) (2008), p. 2
کشتن برنامه ریزی شدة یک فرد توسط یک دولت یا مأموران » در تعریف دیگر، ترور هدفمند عبارتست از
کشتن عمدی غیرنظامیانی که مستقیماً در درگیریها شرکت » : و نیز در تعریفی دیگر، این گونه آمده است .« آن
می کنند و به طور معمول، نمی توان وی را بازداشت کرد ،با راهنمایی و اجازه دولت در یک وضعیت مخاصمه
رک: .« مسلحانه بین المللی یا غیر بین المللی
Solis G., “Targeted Killing and The Low of Armed Conflict”, Naval war college Review, Vol.
60, No. 2 (spring 2007), pp. (127-146)
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 49
ثالثاً) ترور هدفمند باید علیه هدفی صورت گیرد که از قبل به طور مشخص، تعیین شده
است نه اهداف همگانی و نامعین؛
رابعاً) ترور هدفمند نباید نسبت به افراد محبوس در دست ترورکنندگان صورت گیرد. با این
قید، اعدام های قضایی یا فراقضایی از دایره تعریف خارج می شود. زیرا وقوع این اعدام ها منوط
به وجود حبس جسمانی معدومین است؛
خامساً: ترور هدفمند باید منتسب به یک تابع حقوق بین الملل باشد. تابعان حقوق بین الملل،
عمدتاً دولتها و تحت شرایطی خاص، بازیگران غیردولتی هستند. 1
در خصوص تعریف فوق، ذکر دو نکته ضروری است. اول اینکه به نظر می رسد که در
ترور هدفمند، هدف باید واقعی و ملموس باشد و هدف واقعی یعنی اشخاص متهم به تروریسم.
دوم اینکه در تعریف فوق بین اعمال تروریستی و اعمال ناشی از حق تعیین سرنوشت نظیر
اقدامات مبارزان نهضت های آزادی بخش ملی یا مبارزان راه آزادی کشور از زیر یوغ اشغال
خارجی، تفکیکی صورت نگرفته است.
4. چارچوب حقوقی حاکم بر ترور هدفمند
1.4 . مدل های پیشنهادی
لیکن (Grotius H., گرچه در زمان جنگ ، جایی برای حقوق و قانون وجود ندارد،( 1625,28
هر اندازه که این پدیده قانون مند شود، از آلام بشر نیز کاسته می شود. ترور هدفمند نیز به لحاظ
رابطه خود با نیروی نظامی و کاربرد زور از مقوله جنگ تلقی می شود. اما این موضوع را
می توان از دو منظر حقوقی و غیرحقوقی تحلیل کرد. از منظر غیرحقوقی، این موضوع را
می توان از جنبه فلسفه اخلاق، جامعه شناسی و روان شناسی بررسی کرد؛ موضوعاتی از قبیل
بررسی نظرات مکاتب اخلاقی پیرامون موضوع یا رابطه عدالت با آن یا تحلیل اقتصادی آن و
1. بازیگران غیر دولتی به هر فرد یا موجودیتی اطلاق می شود که بر اساس حقوق ناظر بر مسئولیت
بین المللی دولتها، عمل اش منتسب به دولت نیست. این بازیگران، بر اساس حقوق بین الملل دارای حقوق و
تکالیفی هستند و عمدتاً شامل شورشیان در یک مخاصمه مسلحانه غیر بین المللی، سازمان های بین المللی،
جمعیت های غیر خودمختار و افرادی که مطابق حقوق بین الملل کیفری مرتکب جرایمی نظیر جرایم جنگی،
کشتار جمعی یا جرایم علیه بشریت شده اند، می شود. اگرچه عموماً پذیرفته شده است که عمل بازیگران
غیردولتی درگیر در مخاصمات مسلحانه باید منطبق با حقوق بین الملل بشردوستانه باشد، لیکن این مسأله
هنوز هم اختلافی است که آیا این بازگیران بر طبق حقوق بشر، صاحب تکلیف هستند یا خیر؟ برای توضیح
بیشتر رک:
See Brownlie I., “Principles of Public International Law”, Clarandon Press (Oxford) 5th ed.,
1998, pp. (57, 62 & 68)
50 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
غیره در چارچوب فلسفه اخلاق قابل بررسی است. 1 در بعد جامعه شناسی و روان شناسی نیز
می توان میزان کارائی این سیاست و اقبال عمومی جامعه نسبت به آن را از طریق آمارگیری یا
تنظیم پرسش نامه ها در میان جامعه آماری و تحلیل داده های آن بررسی کرد. اما از منظر
حقوقی، این موضوع، در دو حوزه حقوق داخلی و حقوق بین الملل قابل بررسی است. در حوزه
حقوق داخلی، ترور هدفمند موضوعی تلقی می شود که در شاخه های حقوق بشر و حقوق جزا
و یا تا حدودی آیین دادرسی (بحث تعیین صلاحیت ها) قابل بررسی است. لیکن در حوزة
حقوق بین الملل، به طور عمده در چارچوب حقوق جنگ به معنای اعم قابل بررسی است. در
این چارچوب، موضوع بحث در سه لایه قابل بررسی است. حقوق توسل به جنگ یا حقوق
ناشی از دفاع مشروع (حقوق بر جنگ) 2، حقوق بشردوستانه یا حقوق مخاصمات مسلحانه
(حقوق در جنگ) 3 و حقوق مسئولیت بین المللی تابعان حقوق بین الملل (حقوق پس از جنگ) 4
این سه لایه را تشکیل می دهند که می تواند از لحاظ قضایی (مانند طرح تخلف در دیوان
کیفری بین المللی) یا غیرقضایی (عملی) مطرح گردد. البته چارچوب جدیدی نیز تحت عنوان
5 که در حقوق بین الملل امری جدید است، پیشنهاد شده است. « نظام ویژه یا خاص »
(Djamalove F., 2008,5)
بر اساس این نظام، مقررات خاص و ویژه ای راجع به ترور هدفمند در مخاصمات مسلحانه
دولت ها و گروه های تروریستی طراحی و تنظیم می شود، زیرا مخاصمه مسلحانه میان دولت و
گروه های تروریستی ماهیت ویژه و منحصر به فردی دارد و لذا رژیم حقوقی حاکم بر آن نیز
باید ویژه و منحصر به فرد باشد. سؤال اساسی در این جا این است که آیا مخاصمه مسلحانه میان
دولت و گروه های تروریستی، از لحاظ حقوق بشردوستانه یک نبرد مسلحانه تلقی می شود یا
خیر؟ اصول حاکم بر ترور هدفمند در این نظام چیست؟ به عبارت دیگر، این مدل درصدد
تلفیق و آشتی میان مدل های حقوق بشردوستانه، حقوق بشر و حقوق مسئولیت است. لیکن یکی
از معضلات عمده طرفداران این نظام، برقراری تعادل میان عناصر این سیستم است.
1. برای مطالعه در خصوص جنبه های اخلاقی ترور هدفمند رک:
Statman D., “Targeted Killing”, Theoretical Inquiries in Law, Vol.5 (2004), pp. 179-198 &
See David S.R., “Israel’s Policy of Targeted Killing”, Ethics and International Affairs, Vol.
17, No.1 (2003), p. 111.
2. Jus ad Bellum
3. Jus in Bellum
4. Jus post Bellum
5. The Sui Generis Framework
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 51
2.4 . اولویت بندی
بر اساس مطالب پیشین، هر کدام از دیدگاههای مطرح در این زمینه جداگانه به عنوان چارچوب
حقوقی حاکم بر ترور هدفمند، به جز نظام ویژه – که هنوز ابعاد نظری آن کاملاً روشن نیست
– در ذیل مورد بررسی قرار میگیرد.
1.2.4 . اولویت بندی دیدگاه مربوط به حقوق داخلی 1
از نظر طرفداران این نظریه، حقوق داخلی و قوانین جزایی کشورهای مرتبط با موضوع است که
می تواند راهگشا باشد. چرا که تمسک به حقوق بین الملل که به شدت متشتت و اختلافی است،
مشکلی را حل نمی کند. از نظر عقلی نیز، کشوری که قربانی فعالیت های تروریستی شده، حق
دارد تروریست ها را طبق حقوق داخلی خود محاکمه یا مجازات نماید، همچنین کشوری که در
خاکش عملیات هدفمند انجام شده است، می تواند صالح به رسیدگی باشد. بر این اساس، جهت
یافتن حکم مسأله باید به بررسی قوانین داخلی آنها پرداخت. زیرا مبارزه با ترور در حد و
اندازه های یک مخاصمه مسلحانه نیست، بلکه صرفاً درگیری داخلی یک دولت با گروه
تروریستی موجود در سرزمین آن یا در سرزمین دیگری است. در هر حال، این یک مسأله داخلی
است و دولت ها نیز می توانند با تمسک به حقوق جزای داخلی و رعایت استانداردهای آن به
البته اعمال حقوق داخلی به لحاظ تعددی که (plaw A., 2008, 124) مسأله رسیدگی کنند. 2
دارد، ممکن است اتخاذ رویکرد واحد نسبت به موضوع را از بین ببرد و همچنین در صورت
اعمال آن، ممکن است مباحث حقوقی نظیر دعوی صلاحیت و یا حتی استرداد مجرمین را مطرح
سازد و بن بست های سیاسی که صلح و امنیت بین المللی را به مخاطره می افکند، ایجاد کند. برای
مثال، مأمور ترورکننده، برخلاف قوانین کشور محل عملیات، با کشتن هدف مورد نظر به سرزمین
خویش بازگردد که بالطبع هیچ گاه وی را تحویل مقامات سرزمین محل عملیات نخواهد داد. 3
1. Law-enforcement Model
مشمول بررسی « جنگ با ترور » 2. طرفداران این نظریه در مقابل افرادی که عملیات های هدفمند را در قالب
در حقوق بین الملل می دانند نه حقوق داخلی، مدعی اند که واقعاً جنگی وجود ندارد. بعنوان مثال کینیث راس
مبارزه با مواد » همانند تعابیری مانند « جنگ با ترور » – دبیر دیده بان حقوق بشر – معتقد است که تعبیر
است که صرفاً نوعی ترفند برای پندآموزی و عبرت آموزی انسانهاست و به منظور « مبارزه با فقر » یا « مخدر
هدایت ذهن افراد به زشت بودن پدیده ترور و لزوم دوری از آن به کار برده شده است. لذا سیاست مبارزه با
ترور باید تابع محدودیت های عادی حقوقی زمان صلح باشد و به همین جهت دولتها باید تروریست ها را از
طریق ضمانت اجراهای حقوق جزای داخلی تحت تعقیب قرار دهند، همانگونه که ایالات متحده در
خصوص عاملان بمب گذاری مرکز تجارت جهانی در سال 1993 چنین عمل نمود.
اشتباهاً به جای علی حسن – Ahmed Bouchiki 3. در این خصوص می توان به قضیه ترور احمد بوشیکی
سلامه از فعالان فلسطینی – در نروژ در 21 جولای 1973 توسط مأموران موساد اشاره کرد که به جز فرمانده
52 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
ضمن آنکه نقض حقوق بشر و یا حتی حقوق بشردوستانه توسط کشورها گسترش می یابد. نمونه
دیگر در این زمینه، عملیات های هدفمند اسرائیل در مناطق خودگردان فلسطین، کرانه غربی رود
اردن و منطقه غزه است که معمولاً عاملان ترور در این نواحی به لحاظ حمایت اسرائیل به سلامت
به خاک تحت کنترل خود بازگشته و امکان تعقیب برای پلیس فلسطین باقی نمی ماند. از سوی
دیگر ایالات متحده در مواردی از هواپیماهای بدون سرنشین در این نوع عملیات ها استفاده
(Downes C., می کند.( 2004,280
2.2.4 . دیدگاه متأثر از حقوق بشر 1
برخی دیگر از صاحب نظران معتقدند که ترور هدفمند، به هر حال ناقض حقوق بشر است. این
استدلال از سوی فیلیپ آلستون، گزارشگر ویژه ملل متحد راجع به اعدام های فراقضایی،
اختصاری یا خودسرانه، مطرح شده است. از نظر وی حتی اگر جنگ با ترور به مثابه یک
مخاصمه مسلحانه تلقی شود، باز هم همچنان تابع حقوق بشر باقی میماند. او معتقد است ترورهای
و نیز الزامات شایسته قانون 2 را نقض (plaw A., 2008, P. هدفمند عموماً حق بر حیات( 126
می کنند، زیرا این اعمال متضمن کشتن فرد بدون محاکمه قضایی است و این امر در اسناد حقوق
بشری ممنوع تلقی شده است(ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده 6 میثاق حقوق مدنی و
سیاسی). در مقابل، طرفداران ترور هدفمند معتقدند که چون هدف قراردادن تروریست ها عموماً
در جایی اتفاق می افتد که راهی جز ترور آنها وجود ندارد، لذا نمی تواند خلاف موازین حقوق
بشری و متضمن اعلام فراقضایی باشد. به علاوه، این عملیات ها با اهداف سیاسی یا برای مجازات
جرایم ارتکابی گذشته انجام نمی شود، بلکه برای جلوگیری از خشونت های احتمالی در آینده
انجام می شود. 3
دیوان بین المللی دادگستری در قضیه سلاحهای هستهای، ضمن تأکید بر ماهیت اساسی و
غیرقابل تعلیق حق حیات اعلام می کند که در وضعیت هایی که حقوق بشردوستانه قابل اعمال
عملیات که به اسرائیل گریخت، شش تن از تیم اطلاعاتی اسرائیل در اول فوریه 1976 بازداشت و محاکمه
شدند. عاملان این ترور در کشور محل مأموریت بازداشت شدند. آنها فردی غیر از هدف را به اشتباه ترور
کرده بودند، لیکن مسأله اصلی برای دادگاه نروژی هویت قربانی نبود، بلکه ماهیت جرم ارتکابی بر اساس
حقوق داخلی کشور متبوع اش بود.
1. Human Rights Model
2. See Murphy R. and Radsan A.J., “Due Process and Targeted Killing of Terrorists”,
working paper No. 114 (2009), SSRN, available at: [http://ssrn.com/abstract = 1349357]
3. See Guiora A., “Targeted Killing as Active Self-Defense”, Case W. Res.J. Int’L., No.36
(2004), pp. 319-323
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 53
است، قتل هایی که آن حقوق را نقض کند، می تواند ناقض حقوق بشر باشد. کمیسیون
حقوق بین الملل بشردوستانه را La Tablada V. Argentina آمریکایی حقوق بشر نیز در قضیه
به منزله روشی در تفسیر حق بشری حیات در جریان درگیریها مورد استناد قرار داده است. 1
هرچند مدل حقوق بشر نیز در بررسی مفهوم ترور هدفمند دخیل بوده و هست و باید به عنوان
چارچوب حقوقی محکم جهت اعمال بر این عملیات ها مدنظر قرار گیرد، لیکن وقوع درگیری
مسلحانه و اثبات نقض های احتمالی حقوق بشری از رهگذر حقوق بین الملل بشردوستانه
امکان پذیر است.
3.2.4 . دیدگاه متاثر از حقوق توسل به زور(نظریه دفاع مشروع) ٢
این نظریه در راستای حمایت از عملیات های هدفمند ارائه شده است. بر اساس این دیدگاه، مسلماً
توصیف کرد و آن را مقدمه « حمله مسلحانه » می توان هر حمله تروریستی را از نظر حقوقی به مثابه
اعمال حق ذاتی دفاع مشروع مندرج در ماده 51 منشور ملل متحد محسوب کرد، ولو آنکه متجاوز
یک دولت نبوده باشد، بلکه یک بازیگر غیر دولتی نظیر گروه های تروریستی باشد و اگر قبلاً
تردیدهایی هم وجود داشت، با وقایع 11 سپتامبر 2001 دیگر این تردیدها از بین رفته است.
از دیدگاه این صاحب نظران، پس از 11 سپتامبر، دستکم سه پاسخ (Dinstein y.,2003, 329)
بین المللی داده شد که همگی حق دفاع مشروع ایالات متحده را تأیید می کنند. حق دفاع مشروع بر
مجاز است و سبب جواز استفاده از « حمله مسلحانه » اساس منشور ملل متحده تنها در صورت وقوع
زور به شرط انطباق آن با حقوق بشردوستانه، می گردد. 3 اول اینکه، قطعنامه های 1386 و 1373
شورای امنیت راجع به وقایع 11 سپتامبر، هر دو حق دفاع مشروع فردی و جمعی منطبق با منشور را
4 تأیید می کند. دوم اینکه، ناتو پس از این حوادث برای « حملات تروریستی وحشتناک » در زمینۀ
اولین بار به ماده 5 معاهده آتلانتیک شمالی ( 1949 ) که بر اساس آن حمله مسلحانه به یکی از
اعضای معاهده به مثابه حمله به همه متحدان است، استناد نمود و می دانیم که با وقوع حمله مسلحانه،
حق دفاع مشروع برای طرف مورد حمله پیدا می شود. سوم اینکه، اعضای سازمان کشورهای
جلد اول: قواعد، ترجمه « حقوق بین المللی بشردوستانه عرفی » ، 1. هتکرتز ،ژان ماری و دوسوالدبک، لوئیس
دفتر امور بین الملل قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران و کمیته بین المللی صلیب سرخ، انتشارات مجد، چاپ
اول: 1387 ، ص 466 ؛ همچنین رک:
Zegveld L., “The Inter-Amercan Commission on Human Rights and International
Humanitarian Law: A Comment on the Tablada case”, International Review of the Red
Cross, No. 324 (1008), pp. 505-511
2. Use of Force Law Model / self-Defense Theory
3. Ibid
4. UN SC Doc. 2001a, 2001b in: Ibid
54 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
حملات تروریستی مزبور علیه ایالات متحده، حمله بر ضد همه » آمریکایی نیز با اعلام اینکه
توجه خویش را به ماده 51 منشور ملل متحد و ماده 3 معاهده ،« کشورهای آمریکایی تلقی می شود
ریو (حق دفاع مشروع) معطوف داشته بودند. 1 بنابراین وجود اراده صریح بخشی از دولت ها و
سازمان های بین المللی مؤید این است که حملات تروریستی 11 سپتامبر، حمله مسلحانه محسوب
شده و ایالات متحده حق دفاع مشروع و نیز حق بهکارگیری زور علیه گروه های تروریستی را تحت
حاکمیت حقوق بین الملل بشردوستانه دارا است. اما دفاع مشروع استثنایی بر اصل بنیادین منع توسل
به زور بوده و با رعایت اصولی نظیر ضرورت 2 و تناسب 3 امکانپذیر است. یکی از علمای حقوق
و وجود یک مخاصمه مسلحانه میان دولت ها و « جنگ با ترور » بین الملل که به شدت منتقد مفهوم
تروریست هاست، معتقد است که نیروی مسلح یک کشور تنها در مقام دفاع مشروع می تواند علیه
(O’ Connell M.E.,2005,535-540; and also: Lee J., . تروریست ها متوسل به زور شود
2008,291 لیکن وی قائل به تفسیر موسع از ماده 51 منشور ملل متحد است و لذا دفاع مشروع با )
استفاده از توسل به زور را در هنگامی که حملات تروریستی در حال گسترش است یا به منظور
جلوگیری از حملات احتمالی آنها در آینده ضروری است، مجاز می داند. مثلاً اگر دولت قربانی
متوجه شود که گروهی از تروریست در حال طراحی یک حمله تروریستی خطرناک و قریب الوقوع
علیه آن هستند، می تواند دست به دفاع مشروع پیشگیرانه یا بازدارنده بزند.
باید خاطرنشان کرد که دفاع مشروع، خواه موسع، خواه مضیق، خصوصیت موقتی دارد،
بدین معنا که به محض منتفی شدن خطر، حق استناد به آن از بین می رود، برخلاف وجود حالت
مخاصمه مسلحانه و جنگ که در آن حق برخورد مداوم وجود دارد و تنها محدودیت آن،
است. به عنوان مثال، اصل ضرورت در هر دفاع « رعایت قواعد الزام آور حقوق بشردوستانه »
مشروع پس از حمله مسلحانه تروریستی، مستلزم اثبات دو شرط زیر است:
اولاً: تداوم حمله تروریستی از جانب فرد یا گروه تروریست، کاملاً مورد انتظار باشد، به
گونه ای که ترور فرد یا افراد مزبور در خاک کشور دیگر اقدامی دفاعی تلقی شود نه تنبیهی؛
ثانیاً) آخرین راه علاج باشد، بدین معنا که ابزار جایگزین دیگری مثل بازداشت برای پایان
(Dinstein Y., بخشیدن به حملات آن فرد یا گروه تروریستی وجود نداشته باشد.( 2003,208
اصل تناسب نیز ایجاب می کند که عملیات های هدفمند باید منحصراً بر فرد یا گروه
هدف گیری شده مؤثر باشد و تخطی از شرایط اساسی کاربرد زور در دفاع مشروع محسوب
1. See Dinstein Y., Ibid
2. Necessity
3. Proportionality
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 55
1 را نیز به شرایط دفاع مشروط می افزایند، بدین معنا « فوریت » نگردد. برخی از نویسندگان ، اصل
که نباید بین حمله مسلحانه تروریست ها و دفاع مشروع دولت به شکل ترور هدفمند یا عملیات
هدفمند از لحاظ زمانی فاصله زیادی وجود داشته باشد. اما به نظر می رسد که این شرط در
خصوص ترور افراد، چندان جایگاهی ندارد، زیرا دولت ها باید مدت زمان کافی برای جمع آوری
(Dinstein Y., . اطلاعات از خاطیان و احتمالاً امکان دستگیری و بازجویی از آنها را داشته باشند
2 تمرکز می کنند، « قریب الوقوع بودن » 2003,208 برخی دیگر به جای اصل فوریت، بر اصل )
بدین معنا که خطر حمله تروریستی فرد یا گروه تروریست به حدی نزدیک است که اگر فرد
مزبور یا سرکردة گروه مزبور را نتوان از پای درآورد، شدت حمله آنها باعث ویرانی و تلفات
معیار قریب الوقوع همانند معیار (Schmitt, M.N., Pejic J., سنگینی می گردد.( 2007,67
است یعنی تنها راه جلوگیری از « آخرین فرصت » فوریت، یک معیار زمانی نیست بلکه به معنای
حمله تروریستی، ترور سرکرده یا سرکردگان آنها) است. به نظر می رسد اصل تناسب و ضرورت
بیشتر از دو اصل فوق با موضوع سازگاری دارد.
4.2.4 . دیدگاه حقوق بین المللی بشردوستانه (نظریه مخاصمه مسلحانه) 3
« حمله مسلحانه » برخی از حقوقدانان، حملات تروریستی بزرگ نظیر حملات القاعده را فراتر از
مندرج در ماده 51 منشور ملل متحد دانسته و استدلال دفاع مشروع محدود برای جلوگیری از
حملات تروریستی بعدی را بسیار محافظه کارانه تلقی کرده اند و معتقدند در این حالت نوع
(Dinstein, جدیدی از مخاصمه مسلحانه و به طور کلی جنگ درگرفته است.( 2003,235
برای مثال از نظر این حقوق دانان، ایالات متحده پس از حملات 11 سپتامبر، حق مشروع جنگ
علیه القاعده را داشته است. و با اقدام این کشور، یک نوع وضعیت جنگی یا مخاصمه عمومی
با القاعده به وجود آمده است. از نظر آنها، این حقوق مخاصمات مسلحانه است که باید
چارچوب کلی بررسی و رجوع ما باشد نه حقوق زمان صلح. لذا تردیدی در این وجود ندارد
که ایالات متحده وارد جنگ با تروریسم به شکل سایر جنگ های گذشته شده است.
پیامد پذیرش این نظریه آن است که ایالات متحده می تواند با (Schondorf R., 2004,1-78)
استفاده از نیروهای مسلح خود و به شکل تهاجمی (نه تدافعی و صرفاً به قصد نابودی) علیه
القاعده وارد جنگ شود و چون در یک جنگ یا مخاصمه مسلحانه می توان همۀ رزمندگان
طرف متخاصم را به طور قانونی مورد حمله قرار داد، لذا ترورهای هدفمند این رزمندگان یا
1. Immediacy
2. Imminence
3. International Humanitarian Law Model / Armed conflict Theory
56 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
سرکردگان آنها، در یک مخاصمه مسلحانه صورت می گیرد و هیچ منع قانونی وجود ندارد و
تنها باید این عملیات ها را بر اساس قواعد حقوق بین المللی بشردوستانه که چارچوب قابل اعمال
در این نوع موارد است، ترتیب داد. بر اساس این نظریه، استفاده اسرائیل از هیلکوپتر، تانک و
واحدهای پیاده یا مأموران کماندو برای هدف قرار دادن مبارزان فلسطینی، ناقض حقوق
رأی دیوان عالی اسرائیل در 14 (Dinstein, y., 2003, 94- مخاصمات مسلحانه نیست.( 5
دسامبر 2006 نیز مؤید همین ادعاست. 1 این رأی نه تنها بر اعمال حقوق بشردوستانه بر مخاصمه
مسلحانه فیمابین اسرائیل و گروه های فلسطینی صحه می گذارد، بلکه بر این امر نیز تأکید
می ورزد که حقوق بشردوستانه به طور خاص بر شیوه ترور هدفمند اسرائیل نیز اعمال می گردد.
اگرچه در دیوان عالی ایالات متحده، هنوز دعوی خاص مربوط به ترور هدفمند طرح نشده
است، لیکن به نظر می رسد که دیوان به طور کلی قبول دارد که جنگ یا ترور به مثابه یک
مخاصمه مسلحانه ذاتی است که تحت حاکمیت حقوق بین الملل بشردوستانه قرار دارد و این امر
(Milanovic Marko, . در رأی 29 ژوئن 2 2006 به نوعی مورد تأیید قرار گرفته است
1.. See The public committee Against Torture in Israel et al V. The Government of Israel et
al, HCJ 7015/02
نکته آغازین اصلی و کلی [دیوان عالی اسرائیل] این است که میان » : قاضی باراک در رأی خود می گوید
اسرائیل و سازمان های تروریستی مختلف فعال در جودیا، سماریا و نوار غزه ... زمان انتفاضه اول حالت
مخاصمه دائمی برقرار بوده است. دیوان عالی قبلاً وجود این مخاصمه را در مجموعه احکام خود مورد
بحث قرار داده است ... اینجانب در یکی از دعاوی نوشته ام که: "از اواخر سپتامبر 2000 ، درگیری های
خشونت آمیزی در مناطق جودیا و سماریا رخ داده است. این اقدام مربوط به پلیس نیست. این یک مخاصمه
مسلحانه است."
این نگرش منطبق با تعریف مخاصمه مسلحانه در ادبیات بین المللی است ... حقوق بشردوستانه، قانون
(Ibid, para: 16-17)«. خاصی است که در مورد مخاصمات مسلحانه اعمال می شود
این دعوی در ژانویه 2002 توسط کمیته عمومی ضد شکنجه در اسرائیل و جامعه فلسطینی حمایت از
حقوق بشر و محیط زیست بعنوان خواهان علیه اسرائیل در دیوان عالی اقامه گردید. خواهان ها معتقد به
اعمال مدل حقوق داخلی و حقوق بشری بر قضیه بودند زیرا مدعی بودند که ترورهای هدفمند، حق بر
دادرسی و حق بنیادین حیات را نقض می کنند (مدل حقوق بشری) و همچنین مطابق قواعد حقوق داخلی
بوده و لذا ممنوع است (مدل حقوق داخلی) و Assassination اسرائیل، این عمل از مصادیق حشاشیگری
حتی اگر اشغال خصمانه اسرائیل دارای ویژگی مخاصمه مسلحانه بین المللی باشد (مدل مخاصمه مسلحانه)،
مطابق اصل تفکیک، اهداف باید کاملاً نظامی باشند و در ما نحن فیه هدف ترورها، از اهداف نظامی
نبوده اند. در این خصوص رک:
Lesh M., “case note: The public committee against torture Israel V. the Government of Israel:
The Israeli High Court of Justice Targeted Killing Decision”, Melbourn Journal of
International Law, Vol.8 (2007), p. 274
2. Hamdan V. Ramsfeld, Secrtary of Defense et.al
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 57
2007,373-393 برخی در تأیید رویه فوق به رأی دیوان کیفری بین المللی برای یوگسلاوی )
هرگونه توسل به نیروی نظامی میان » : سابق در قضیه تادیچ، اشاره می کنند که در آن آمده است
دولت ها یا خشونت مسلحانه طویل المدت میان مراجع ذیربط حکومتی و گروه های ملی
سازمانیافته یا میان این گروه ها در درون یک دولت صورت گرفته باشد، مخاصمه مسلحانه
وجود دارد. حقوق بین المللی بشردوستانه از لحظه آغاز این مخاصمه، اعمال می شود تا انفطاع
درگیریها ادامه می یابد مگر آنکه قرارداد صلح عمومی تنظیم شود یا در مورد جنگ های
1.« داخلی به یک راه حل صلح آمیز بینجامد
از نظر ایالات متحده، حملات 11 سپتامبر را نمی توان اتفاقی دانست، بلکه بخشی از طرح
طویل المدت القاعده از زمان بمب گذاری های سال 1992 (یمن)، 1993 (سومالی)، حمله به مرکز
تجارت جهانی در سال 1993 و حمله به سفارتخانه های ایالات متحده در تانزانیا و کنیا در 7
خشونت » در 12 اکتبر 2000 بوده است و از گذشته USS CDE آگوست 1998 و نیز حمله به
میان ایالات متحده و القاعده وجود داشته است و این خشونت ها را می توان « مسلحانه طویل المدت
اسرائیل نیز با همین استدلال (Plaw A., 2008,136- به مثابه مخاصمه مسلحانه تلقی کرد. ( 8
مدعی است که درگیری های میان آنها و گروه های فلسطینی، مخاصمه مسلحانه محسوب شده و
با تعریف دیوان مطابقت دارد. مدعیان این دیدگاه درصدد هستند تا وجود مخاصمه مسلحانه میان
دولت های خود با گروه های تروریستی (به زعم خود) را به اثبات برسانند ولی هنوز زود است که
جنگ با ترور را یک مخاصمه مسلحانه عمومی در مفهوم حقوقی آن تلقی نمائیم. لیکن به نظر
می رسد که طرفداران رویه فوق درصدد توسعه حقوقی در این خصوص هستند. آنها معتقدند حتی
اگر در خصوص وجود حالت مخاصمه مسلحانه در جنگ با ترور ابهام وجود داشته باشد،اما
دلایل زیادی وجود دارد که دستکم خشونت های تروریستی، حمله مسلحانه محسوب شوند و
موجب اعمال حق دفاع مشروع گردند. با توجه به عنوان این کار، سؤال این است که آیا بر اساس
قواعد حقوق بشردوستانه، ترور هدفمند مشروع است یا خیر؟
5. ترور هدفمند و حقوق بین الملل بشردوستانه
در اینجا مسأله این است که آیا ترور هدفمند، اصول و قواعد حاکم بر حقوق بین الملل
بشردوستانه را نقض می کند؟ و به فرض اینکه مغایرتی نیز با قواعد مزبور نداشته باشد، شرایط
1. See International criminal Tribunal For the former Yugoslavia, Prosecutor V. Dusko Tadiَc
(a/k/a Dule), decision on the defense Motion for Interlocutory Appeal on Jurisdiction of &
October 1995, No. IT-94-1-AR72, para.70
58 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
اعمال آن بر اساس حقوق بین الملل بشردوستانه کدام است؟ آیا حقوق بشردوستانه هم در
مخاصمات مسلحانه بین المللی و هم غیر بین المللی قابل اعمال است؟ آستانه شروع مخاصمه
مسلحانه میان یک دولت و یک گروه تروریستی در درون سرزمین آن دولت چه زمانی است؟
اگر پایگاه گروه تروریستی در سرزمین دولت دیگر قرار داشته باشد، آیا همچنان حقوق
بینالملل بشردوستانه در کاربرد زور علیه آن گروه قابل اعمال است یا خیر؟
هر یک از وضعیت های فوق، تحت پوشش اصول حقوق بشردوستانه قرار می گیرد و لذا
بررسی مشروعیت ترور هدفمند بستگی به شرایطی دارد که در حقوق بشردوستانه بیان شده
است و اینکه این نوع عملیات ها کی، کجا و چگونه ارتکاب یافته است.
1.5 . ترور هدفمند از منظر اصول و قواعد بین الملل بشردوستانه
بسیاری از اصول حقوق بین الملل علیرغم ویژگی قراردادی خود، به قواعد عرفی بینالمللی
تبدیل شده اند. 1 مهمترین اصولی که می تواند با بحث ترور هدفمند مرتبط باشد، عبارت اند از:
اصل تفکیک، اصل ضرورت، اصل تناسب و اصل منع استفاده از روش های جنگی خیانت آمیز.
1.1.5 . اصل تفکیک
این اصل یکی از مهمترین دلایلی است که بر عدم مشروعیت ترور هدفمند ارائه شده است. این
اصل که سابقه اش به اعلامیه سنپطرزبورگ برمی گردد، 2 سکه ای است که دو رو دارد؛ یک رو
تفکیک میان رزمندگان و غیرنظامیان، و روی دیگرش تفکیک میان اموال (اهداف) نظامی و اموال
غیرنظامی است. این اصل همچنین بر هر دو نوع مخاصمه بین المللی و غیر بین المللی اعمال می شود،
به طوری که در هر دو زمینه ویژگی عرفی یافته است. 3 به طور کلی بر اساس قواعد حقوق بین الملل
بشردوستانه، مز یت رزمنده بودن در اجازه داشتن برای کشتن یا مجروح ساختن رزمنده متخاصم و
تخریب سایر اهداف نظامی دشمن است. 4 لذا نمی توان آنها را به خاطر شرکت در جنگ مجازات یا
اعدام کرد، با این حال آنها نیز مکلف به رعایت حقوق بین الملل بشردوستانه هستند و تفکیک میان
(33- 1. هنکرتز، ژان ماری و دوسوالدبک، لوئیس.، پیشین، صص ( 50
( 2. پیشین، ص ( 62
3. این اصل، به بیان دیوان بین المللی دادگستری در قضیه سلاح های هسته ای یکی از اصول غیرقابل تخطی
، در سال 1969 Kassem در حقوق بین الملل عرفی است، بطوریکه حتی دادگاه نظامی اسرائیل نیز در قضیه
مصونیت غیرنظامیان در قبال حمله مستقیم را بعنوان یکی از قواعد حقوق بین الملل بشردوستانه به رسمیت
( شناخت. رک: پیشین، ص ( 64
4. See Inter-American commission on Human Rights (IACHR), Report on Terrorism and
Human Rights, OEA/Ser. L/V/II.116, Doc 5. rev. 1 corr., para.68
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 59
رزمندگان و غیر نظامیان دشمن، یکی از این تکالیف است. از نظر مخالفان سیاست ترور هدفمند،
حقوق بین الملل بشردوستانه حمله مرگبار را صرفاً علیه رزمندگان دشمن مجاز می داند ولی به
صورت کلی حمله علیه غیرنظامیان ممنوع است. لذا هدف قراردادن غیرنظامیان، میتواند نقض نظام
حقوق مخاصمت مسلحانه و در واقع ناقض اصل محوری تفکیک باشد. 1 به طور کلی اختلاف میان
مخالفان و مدافعان ترور هدفمند در خصوص به کار بستن اصل تفکیک ناشی از دو امر است. یکی
مشارکت » تشکیک آمریکا) و دیگری مفهوم و تعریف ) ؛« رزمنده و غیرنظامی » مفهوم و تعریف
تشکیک اسرائیل). مناظره و سؤال و جواب های مدافعان و ) « مستقیم یک غیرنظامی در درگیری
« تفسیر موسع » مخالفان در این زمینه بسیار شنیدنی است؛ اما تفسیر مدافعان همواره به شکل
از مفاهیم فوق ارائه شده است. « تفسیر مضیق » (آمریکائی – اسرائیلی) و تفسیر مخالفان به شکل
« مفهوم رزمنده و غیرنظامی » الف) تفسیر
کمیته بین المللی صلیب سرخ در رهنمودی تفسیری درباره مفهوم مشارکت مستقیم غیرنظامیان
(Melzer N., 2009,1- در درگیریها که با همکاری مؤسسه آسر هلند ارائه نمود،( 99
غیرنظامیان را اشخاصی می داند که 1. عضو نیروها، گروه ها یا واحدهای مسلح سازمانیافته یکی
از طرفین متخاصم که تحت امر یک فرمانده مسئول هستند، نباشند 2. به طور خودجوش و برای
دفاع از شهر، در آستانه تهاجم دشمن دست به اسلحه نبرند 2. در این صورت، آنها مصون از
حمله هستند مگر آنکه به طور مستقیم در درگیریها شرکت نمایند که در آن صورت در مدتی
که مشارکت دارند، مصونیت خود را از دست می دهند. بنابراین در یک مخاصمه مسلحانه
بینالمللی، نیروهای مسلح طرفین متخاصم مرکب از کلیه نیروها، گروه ها و واحدهای مسلحی
است که تحت امر یک فرمانده مسئول آن طرف تخاصم قرار دارند و لذا شامل گروه های
مسلح سازمانیافته ای نیز می شوند که متعلق به یکی از طرف های متخاصم هستند. 3
1. See Dinstein Y., Ibid, p.129; Amnesty International, Ibid, p. 20; and UNCHR (2004), Ibid,
paras. 41-4
چهار شرط باید داشته باشد تا نیروی مدافع به عنوان یک رزمنده تلقی شود: « مقاومت خودجوش » 2. مفهوم
الف) سرزمین مورد دفاع هنوز اشغال نشده باشد؛ ب) جمعیت منطقه در آستانه اشغال، به طور خودجوش
اسلحه به دست بگیرند، مثل گروه مقاومت خرمشهر در زمان حمله نیروهای بعثی عراق در اوایل جنگ
ایران-عراق؛ ج) غیرنظامیان درگیر در مقاومت مسلحانه فرصت سازماندهی خود را به شکل میلیشیا
(دسته های داوطلب) نداشته باشند؛ و د) آنها باید قوانین و عرف های جنگی و به طور کلی حقوق بین المللی
کمیته ،« حقوق بشردوستانه در مخاصمات مسلحانه » ، بشردوستانه را رعایت کنند. رک: فلک، پروفسور دیتر
ملی حقوق بشردوستانه، با اهتمام دکتر سید قاسم زمانی و دکتر نادر ساعد، موسسه مطالعات و پژوهش های
(118- حقوقی شهر دانش، تهران ( 1387 )، چاپ اول، صص 732 ، (ص 9
3. بر طبق رهنمود کمیته صلیب سرخ، در مخاصمات مسلحانه غیربین المللی شامل اشخاصی می شود که
الف) عضو نیروهای مسلح دولتی یا ب) سایر نیروهای مسلح سازمان یافته ای (نظیر نیروی نظامی معاند) که
60 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
مخالفان ترور هدفمند معتقدند که بر اساس تعریف فوق، تروریست ها در دسته رزمندگان قرار
نمی گیرند بلکه غیرنظامی اند. اما مدافعان ترور هدفمند معتقدند که این کلام با تصور تروریست ها از
خود مغایرت دارد، زیرا آنها خود را به عنوان غیرنظامیانی که در درگیری دخالت نمی کنند، نمی
(Plaw A., دانند و حتی با اقرار به طبیعت نظامی اعمال خود، به آن افتخار نیز می کنند.- 2008,149
56 مخالفان در پاسخ می گویند آنچه در وضعیت حقوقی رزمنده و غیرنظامی، عامل تعیینکننده )
است، طرز تلقی یا تفکر آنها از خود نیست، بلکه باید معیارهای خاص مندرج در کنوانسیون ها و
عرف های حقوق بین الملل بشردوستانه ملاک تعیین قرار گیرد و مطابق این قواعد اشخاص یا
(Dinstein Y., . رزمنده اند یا غیرنظامی و هر شخصی که رزمنده نباشد، لاجرم غیرنظامی است 1
2003,128-9 لذا تروریست ها قانوناً غیرنظامی محسوب می شوند و هدف قراردادن آنها بر اساس )
حقوق بشردوستانه، غیرقانونی است. مدافعان نیز در پاسخ ابراز می دارند که تعریف شما از رزمنده،
تنها یکی از تعاریف متعددی است که در کنوانسیون ها و اسناد بین المللی آمده است. چرا نباید
تعریف موسع تر را در بحث فعلی اعمال نکنیم؟ 2 به علاوه معیار مخالفان برای تعیین وضعیت رزمنده،
بیانگر حالت ایده آل آن است که برای برخورداری آنها از حقوق کامل در صورت اسارت بیان شده
رزمندگان فاقد » یا « رزمندگان غیر قانونی » است. لذا تعریف ارائه شده از پرداختن به وضعیت
اسیر » انصراف دارد و به همین جهت در صورت اسارت نمی توان با آنها به عنوان یک « وضعیت
تحت امر یک فرمانده مسئول از سوی یکی از طرفین متخاصم فعالیت می کنند، نیستند مگر در زمانی که در
درگیری ها به طور مستقیم مشارکت نمایند که در آن صورت مصونیت خود را از دست می دهند. رک:
Melzer N., Ibid, pp. 25-36
1. وی معتقد است که تعریف حقوقی رزمنده در ماه 4 کنوانسیون 1949 ژنو راجع به نحوه رفتار با اسرای
جنگی تعریفی مضیق است. بر اساس تعریف، هر کس که به نیروهای مسلح یکی از طرف های متخاصم
تعلق داشته باشد، رزمنده محسوب می شود و شامل شبه نظامیان نیز می شود که به یکی از طرف ها تعلق دارد
مشروط به آنکه 4 شرط ذیل را دارا باشند:
الف) تحت امر شخصی که مسئول زیردستان خود است، قرار داشته باشند؛
ب) دارای علامت مشخصه ثابتی باشند که از دور قابل تشخیص باشد؛
ج) علناً سلاح حمل نمایند؛
(Ibid) . د) و در عملیات های نظامی خود مطابق قوانین و رسوم جنگی رفتار کنند
2. برای مثال، مطابق ماده 43 پروتکل اول الحاقی 1977 رزمندگان را عبارت از کلیه گروه ها و واحدهای
نظامی سازمان یافته تعریف می کند، خواه تحت امر یک دولت یا مرجع صالح یک دولت که طرف متخاصم
آن را با رسمیت شناخته است، باشد و خواه نباشد. مطابق این تعریف، تروریست های درگیر در جنگ های
نامتقارن و مستمر را نیز دربر می گیرد. رک:
Plaw A., Ibid
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 61
برخورد کرد. بنابراین قصد واقعی نویسندگان این قواعد، ایجاد انگیزه بیشتر برای پیروی از « جنگی
حقوق مخاصمات مسلحانه بوده است و نه تشویق تروریست ها. اما منتقدان سیاست های ترور هدفمند
وجود « رزمنده » نیز بیکار ننشسته و در پاسخ میگویند: بر فرض که تعاریف متعدد حقوقی که از
دارد، افراد متهم به تروریسم را نیز دربرگیرد اما باز هم ابهام موجود در این مفهوم (به لحاظ تعدد
تعریف در خصوص موضوع واحد) مرتفع نمی شود، زیرا برخی تعاریف، ترویست ها را به عنوان
رزمنده شناسایی نمی کنند و مطابق ماده 5 کنوانسیون سوم ژنو 1949 (راجع به رفتار با اسرای جنگی)
در صورت تردید در خصوص وضعیت فرد، با توجه به اصل احتیاط و برای حفظ غیرنظامیان که
همواره مورد حمایت حقوق بشردوستانه در اصل تفکیک قرار گرفته است، می توان اصل را بر
غیرنظامی بودن آن افراد تلقی نمود مگر آنکه دلیل واضح و قابل قبولی بر خلاف آن یافت شود.
رزمندگان » ضمن آنکه کنوانسیون ها و اسناد بین المللی به این خاطر از شناسایی دسته سوم (موسوم به
اجتناب (« شبه رزمنده » و یا « نیمه رزمنده » و « دسته میانه » ،« رزمندگان فاقد وضعیت » ،« غیرقانونی
ورزیده اند که این کار، راه را برای آسیب رساندن بیشتر به غیرنظامیان و سوءاستفاده های طرفین
متخاصم باز می گذاشت. 1 بنابراین این تروریست ها از نظر حقوق بین الملل بشردوستانه، رزمنده
محسوب نمی شوند، گو اینکه می توان آنها را به خاطر اعمال ارتکابی شان بر اساس حقوق داخلی به
شرط رعایت حقوق بشر مجازات کرد.
« مفهوم مشارکت مستقیم غیرنظامیان در درگیری ها » ب) تفسیر
مطابق بند 3 ماده 51 پروتکل الحاقی اول و بند 3 ماده 13 پروتکل الحاقی دوم، غیر نظامیان در
مقابل حملات مصون هستند مگر در مدتی که مستقیماً در مخاصمات شرکت نمایند. راجع به
این مفهوم، تفسیر روشن و واحدی در معاهدات، رویه دولت ها و نیز رویه قضایی وجود ندارد.
لذا معنای آن را باید بر اساس اصول تفسیر معاهدات یعنی معانی عرفی واژگان در سیاق
(Melzer N., 2009,41- عبارات، با توجه به هدف و آرمان اسناد ذیربط استخراج نمود.( 48
در خصوص عبارت فوق، چند سؤال قابل طرح است. منظور از مشارکت مستقیم و غیر مستقیم
چیست؟ مشارکت مستقیم چه زمانی آغاز و چه موقع پایان می پذیرد؟ معیار مشارکت مستقیم
منظور افرادی که در صنایع ) « شبه رزمنده » 1. به عنوان مثال، در خلال جنگ جهانی دوم، به بهانه وجود افراد
و کارخانه های نظامی کار می کردند)، مراکز استراتژیک شهری بارها مورد بمباران قرار گرفت؛ رک:
Watkin K.,“Warriors without Rights? Combatants, Unprivileged Belligerents, and the
Struggle over Legittimacy”, Occasional Paper Series, Harvard University (winter 2005), pp.
82, at: 10; available at: http://www.hpcrresearch.org/pds/occasionalpapers.pdf
به این دلیل مخالفت می ورزد که هیچ شخصی « نیمه رزمنده » یا « دسته میانه » آنتونیوکاسسه نیز باشناسایی
نباید خارج از حاکمیت قانون، در دست دشمن قرار داشته باشد؛ رک:
Cassesse A., Ibid
62 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
در فعالیت های تروریستی بر چه استوار است؟ اینها سؤالاتی است که در این زمینه مطرح است.
در هیچ یک اسناد بین المللی ارائه نشده « هنوز هم تعریف واحدی از مفهوم مشارکت مستقیم
است. 1 در این خصوص نیز، طرفداران و مخالفان ترور هدفمند، اختلافنظر شدیدی پیدا
کرده اند؛ مدافعان این سیاست معتقدند که ما غیرنظامی بودن تروریست ها را می پذیریم و لیکن
آنها غیرنظامی اند که در درگیری ها، مشارکت مستقیم و فعال داشته اند و لذا مصونیت خود را از
دست می دهند و لذا در هر زمان و هر جایی که آنها را بتوان یافت، می توان آنها را کشت و این
از مصادیق حمله به غیرنظامیان نیست. 2 اینکه از نظر آنها و مخالفان معیار مشارکت مستقیم
چیست؟ منجر به ظهور دو نظریه شده است.
یک: نظریه شخصمحور یا نظریه عضویت 3
این نظریه که از سوی طرفداران ترور هدفمند ارائه شده است، بر این پایه استوار است که
صرف عضویت شخص در یک گروه نظامی یا حتی شاخه غیرنظامی یک گروه متخاصم، به
معنای مشارکت مستقیم وی در همان درگیری است، زیرا با عضویت وی در آن گروه، دیگر
غیرنظامی بودن از او سلب می شود و مادامی که عضویت برقرار است، به عنوان هدفی مشروع
برای حمله در هر زمان تلقی می شود. دیوان عالی اسرائیل که خود بزرگترین عامل و
اقدام کننده چنین ترورهایی می باشد، در رأی 2006 خود، این نظریه را ملاک اصلی مشارکت
« مشارکت مستقیم در درگیری » 1. با این همه، به نظر نگارنده می توان با بررسی عناصر زبانی موجود در تعبیر
اعمال و اقدامات خشن و زیانبار هر فرد غیرنظامی که در اثر آن به طور بی واسطه، » : این تعریف را ارائه کرد
برحسب این تعریف، اعمالی نظیر کار «. صدمات عینی – جانی یا مالی – به طرف دیگر درگیری وارد می آید
در کارخانجات اسلحه سازی یا مراکز تولید وسایل جنگی یا هم اندیشی و پیشنهاد راه کارهای نظامی و به طور
کلی حمایت های فکری برای یکی از متخاصمین نمی تواند شرکت مستقیم در درگیری تلقی شود، ولی
اعمالی نظیر گشودن آتش یا سلاح کشیدن غیرنظامیان به روی دشمن، خرابکاری عمدی در تأسیسات نظامی
طرف مقابل، کشتن رزمندگان دشمن (البته در حین عملیات)، مهمات رسانی یا جمع آوری اطلاعات با مقاصد
نظامی و یا آرایش دادن به نیروهای نظامی جهت آماده سازی برای حمله از مصادیق مشارکت مستقیم است.
با این همه، مرز مشارکت مستقیم و غیر مستقیم در مصادیق آنف بسیار متخلخل است و به همین جهت
است که کمیته بین المللی صلیب سرخ چندین سال است که در خصوص این مفهوم جلسات هم اندیشی
برگزار می کند. رک:
ICRC, “Report on the Third Expert Meeting on the notion of Direct participation in
Hostilites” (2005), pp.1-58;
[http://www.icrc.org] : برای این گزارش و گزارش های سال 2003 و 2007 رک
2. این نظریه بیشتر از سوی اسرائیل و یا حقوق دانان متمایل به آنها ارائه شده است.
3. "The person-based Theory / The Membership Theory"
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 63
مستقیم تشخیص داده و تفسیر موسعی از آن مفهوم را ارائه داد. طبق این رأی فلسطینی هایی
که مرتکب اصلی حمله را فرستاده اند، همانند وی در درگیری، مشارکت مستقیم داشته اند.
طراحان آن نیز چنین هستند. لذا آمران، طراحان، متصدیان پذیرش سرباز و هدایتکنندگان
در این حملات مشارکت مستقیم داشته اند. 1 طبق این رأی، در تعیین اینکه آیا یک غیرنظامی
در جنگ مشارکت مستقیم داشته است یا خیر و آیا هدف مشروعی برای حمله محسوب
میشود یا خیر، باید به صورت مجزا تصمیم اتخاذ شود. جالب است که از نظر دیوان،
مقررات بند 3 ماده 51 پروتکل اول مبهم است و واقعیت های جنگ اسرائیل و فلسطین را در
نظر نمی گیرد. 2
دو: نظریه عمل یا نظریه درب چرخان 3
طرفداران این نظریه با تکیه بر مقررات پروتکل الحاقی معتقدند که این قاعده قدیمی و دیرین
(غیرنظامیانی که در درگیری های مستقیماً مشارکت می کنند، مصونیت ناشی از غیر نظامی بودن
خود را از دست می دهند) حقیقتاً قاعده درستی است، اما طرفداران ترور هدفمند قلمروی این
استثناء را فراتر از اصل توسعه بخشیده اند و این تخصیص اکثر بوده و عقلاً قبیح است. آنها
معتقدند که مطابق بند 3 ماده 51 پروتکل اول الحاقی، غیرنظامیانی که درگیری مشارکت
کرده اند، صرفاً در مدت مشارکت، مصونیت خود را از دست می دهند و اگر به این مشارکت
این حقیقت که آنها چند » پایان ببخشند، دوباره وضعیت غیرنظامی بودن را کسب می کنند و
لحظه قبل تر در حمله مسلحانه مشارکت کرده اند، نمی تواند هدف قرار دادن بعدی به منظور
4 حتی از نظر برخی طرفداران این نظریه، ترورهای هدفمند این گونه .« کشتن آنها را توجیه کند
افراد به صرف عضویت شان در چارچوب تعریف حقوقی جرایم جنگی قرار می گیرد، اما
می توان آنها را بازداشت کرد و به خاطر اعمال ارتکابی تحت تعقیب قرار داد، به شرط آنکه
در (Cassesse A., 2002,12- کلیه موازین حقوق بشری در این تعقیب ها رعایت گردند.( 14
مقابل، مخالفان این نظریه معتقدند که اگر چنین تفسیری را بپذیریم، تروریست ها به آسان ترین
وجه از امتیازات هر دو قلمرو بهره مند می شود و وضعیت آنها مرتباً تغییر می کند و لذا حق دفاع
و در واقع این وضعیت مانند (Solis G., مشروع پیشگیرانه دولت ها بی معنا می گردد( 2007,136
دری عمل می کند که تروریست از هر دو سوی آن، بهترین استفاده را می کنند.
1. See Lesh M., Ibid
2. Ibid
3. "The Act-based Theory / The Revolving Door Theory"
4. See Amnesty International, Ibid, p. 29
64 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
2.1.5 . اصل تناسب
این اصل یکی از قواعد بسیار مهم در هر دو حوزه حقوق توسل به زور و حقوق مخاصمات است؛
اما در چارچوب حقوق توسل به زور (دفاع مشروع)، این ترکیب بیشتر مورد استفاده قرار
یاد « اصل ضرورت مبرم نظامی » می گیرد، ولی در قلمرو حقوق مخاصمات مسلحانه از آن به
، هنکرتر و دوسوالدیک: 1387 )«... رویه موجود حاکی از پذیرش عام این اصل است » . می شود
247 ) و این امر در نظر مشورتی دیوان در قضیه آزمایش های صلاح هسته ای ( 1996 ) تأیید و
تأکید شده است.(پیشین) این اصل محدودیتی است که بر شیوه های جنگی وارد است. دیوان عالی
اسرائیل از قضیه ترور هدفمند وجود این اصل را تأیید کرد. از نظر قاضی باراک، باید میان اصول
تعادل برقرار کرد. 1 « اصل انسانی بودن حمله » و « اصل ضرورت نظامی » ارزشی متعارض یعنی میان
از نظر دیوان، مزیت نظامی باید هدایت شده باشد و از قبل با ارزیابی دقیق در هر مورد خاص
پیش بینی گردد که این کار در عمل بسیار مشکل است. کمیته تحقیق راجع به بمباران های ناتو در
مشکل اصلی در اصل تناسب این نیست » : یوگسلاوی سابق، در گزارش خود چنین آورده است
که آیا چنین اصلی وجود دارد یا خیر، بلکه مفهوم و چگونگی اعمال آن است. گفتن این حرف
تقریباً سهل است که باید میان آثار تخریبی مشروع و آثار جانبی نامطلوب [حمله] رابطه معقولی
برقرار کرد ... و بیان قاعده رعایت اصل تناسب به صورت کلی، از اعمال آن بر مجموعه شرایط
خاص سهل تر است، زیرا این تطبیق، غالباً میان کمیت ها و ارزش های غیرمشابه صورت می گیرد.
هرکس به آسانی نمی تواند ارزش حیات انسان های بی گناه را در برابر کسب یک هدف نظامی
2 اما این امر در مواردی آنچنان واضح است که نیازی به اثبات ندارد. نمونه بارز «. خاص بسنجد
، است که در آن، یک جنگنده اف 16 اسرائیل در 22 جولای 2002 « صلاح شهاده » آن قضیه
بمبی یک تُنی را روی منطقه الد راج در نزدیکی شهر غزه رها کرد. هدف حمله یکی از فعالان
بود که در نتیجه نیز به شهادت رسید. الدراج یکی از مناطق « صلاح شهاده » حماس به نام
پرجمعیت جهان محسوب می شود. در اثر این حمله 50 نفر (عمدتاً نوزادان و اطفال) کشته شدند و
150 نفر دیگر زخمی شدند. حتی حقوق دانان و نظامیان و فعالان اسرائیلی نیز این حمله را مغایر با
اثرات مخربی که عادتاً در عملیات » : اصل تناسب میدانستند. یکی از این حقوق دانان می نویسد
قابل پیش بینی است، به وضوح معیار تناسب را نقض می کند. این امری است که رأی دیوان عالی
«. اسرائیل، بیان می کند. این یک جرم جنگی است و چیزی است که رأی تلویحاً بیان می کند
1. See (PCATI 2006 :42-3) HCJ, 769/02, paras..
2. See Final Report to the prosecutor by the committee Established to Review the NATO
Bombing compaign Against the Federal Republic of yogoslavia, available at:
http://www.un.org/icty/pressreal/nato061300.htm.
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 65
در پی این اعترافات و نیز شکایت بازماندگان حمله فوق، دعوایی در (Naftali B., 2007,330)
دیوانعالی کشور اسپانیا علیه مسئولان وقت اسرائیل طرح شده است. دیوان در مرحله اول توانسته
با استناد به ماده 8 اساسنامه دیوان « اصل صلاحیت جهانی » است صلاحیت خود را بر اساس
کنوانسیون اروپایی معاضدت قضایی متقابل در امور » کیفری بین المللی و نیز بر اساس مقررات
مورخ 20 آوریل 1959 - که هم اسرائیل و هم اسپانیا عضو آن هستند – و مواد 608 و « کیفری
611 قانون جزای اسپانیا احراز نماید. 1 یکی از دلایل حقوقی این شکایت، نقض اصل تناسب در
حمله، با وجود امکان پیش بینی چنین تلفاتی می باشد. مطابق قرار صادره از سوی قاضی دیوانعالی
اسپانیا، اسرائیل باید امکان حضور افراد متهم، از جمله فرمانده وقت نیروی هوایی را در دادگاه
فراهم آورد و به هیئت تحقیق دیوان برای مسافرت به نوار غزه و ملاقات قربانیان این قضایا روادید
صادر نماید. 2 اما این کشور علیرغم تعهدات خود ناشی از کنوانسیون فوق، پاسخی به این
درخواست نداده و این در حالی است که مطابق مشروح مذاکرات، دیوانعالی اسرائیل و دادستان
دولتی آن در خصوص تأسیس کمیسیون تحقیق مستقل، جهت فراهم ساختن مقدمات تشکیل
محاکمه کیفری عاملان بمباران مزبور، توافق کرده بودند ولی تا کنون تشکیل نشده است. 3 لذا
می توان گفت که دو دیدگاه در مورد اصل تناسب وجود دارد: اولی معتقد است که چون ترور
هدفمند، به احتمال قوی، اصل تناسب را نادیده می گیرد، غیرقانونی و نامشروع است؛ ولی دومی
معتقد است که چون ترور هدفمند در برخی موارد اصل تناسب را طبق حقوق بین الملل
(Bader M.,2009,1- بشردوستانه، رعایت می کند، لذا در آن موارد مشروع است.( 11
1. See Judge Andreu F., “preliminary Report No. 157/2. 008-G.A, Central Magistrates’ court
No. 4”, Audiencia Nacional (Madrid), 29 July 2009, available at:
http://www.pchrgaza.org/Files/pressR/English/2008/admission-order-property.pdf.
این تنها موردی نیست که دادگاه های اسپانیا با استناد به اصل صلاحیت جهانی اقدام به رسیدگی نموده اند،
چین (علیه جیانگ زمین بعنوان رییس جمهور « نسل کشی در تبت » بلکه می توان موارد دیگری نظیر قضیه
سابق چین و چند نفر دیگر) را برشمرد. هرچند که چون در اسپانیا رسیدگی و حکم غیابی ممنوع است،
صدور رأی در این خصوص در هاله ای از ابهام قرار دارد. رک:
Bakker ch.A.E, “Universal Jurisdiction of Spanish Courts over Genocide in Tibet: Can it
work?”, J.I.C.J, vol. 595 (2006)
علیه رییس جمهور سابق آن کشور، اسکار می جیا ) « نسل کشی در گواتمالا » همچنین می توان به قضیه
ویکتورس و چند نفر دیگر) اشاره کرد که طرح آن در اسپانیا مورد اعتراض جدی دیوانعالی کشور گواتمالا
قرار گرفته است و صلاحیت آن را منتفی دانسته است. رک:
Noami R-A., “Prosecuting Genocide in Guatemala: The Case Befor the Spanish Courts and
the Limits to Extradition”, center for Global studies, working paper No. 2 (spring 2009), p. 2
available at:
http://www.cgs.gmu.edu/
2. See Judge Andreu F., Ibid
3. See Lesh M., Ibid
66 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
3.1.5 . اصل منع توسل به خیانت
مطابق قواعد حقوق بین الملل بشردوستانه، کشتن، صدمه زدن یا دستگیری طرف مقابل با توسل
فریب دادن » به خیانت، ممنوع است. مطابق بند 1 ماده 37 پروتکل الحاقی اول، خیانت یعنی
دشمن و ایجاد این باور در او که می تواند به او اعتماد کند یا موظف به اعطای حمایت بر اساس
قواعد حقوق بین الملل قابل اعمال بر درگیری های مسلحانه می باشد، به منظور سوء استفاده از
1 و این کار در زمان جنگ اصلاً شرافتمندانه نیست. مطابق ماده فوق و نیز بند ج ماده « این اعتماد
23 کنوانسیون 1907 لاهه، می توان استنباط کرد که حقوق بین الملل بشردوستانه، حتی
رزمندگان را از هدف قرار دادن آن دسته از رزمندگان دشمن که در حال استراحت در منزل
(Cassesse A., هستند یا خانواده خود را برای تفریح به بیرون برده اند، منع می کند.( 2002,8
بنابراین می توان دو نوع ترور هدفمند را در نظر گرفت: ترور هدفمند در زمان صلح و ترور
هدفمند در زمان جنگ. قبلاً گفتیم ترورها در زمان صلح، عموماً انگیزه سیاسی دارند ولی در
« استفاده از شیوه های خیانت آمیز » زمان جنگ، عنصر سیاسی بودن، حذف می شود و به جای آن
جایگزین آن می شود. هدف قرار دادن رزمندگان درگیر دشمن در جبهه مجاز است اما در
زمان هایی که در منزل به سر می برند جزء افراد خارج از صحنه نبرد 2 بوده و هدف قرار دادن
آنها به مثابه استفاده از روش های خیانت آمیز است. زیرا همه رزمندگان دشمن در حال جنگ و
درگیری با طرف متخاصم به سر نمی برند؛ برخی در حال مرخصی هستند و برخی دیگر در حال
نبرد و لذا کشتن افراد دسته اول هیچ گونه مزیت نظامی مستقیمی دربر ندارد و به همین جهت
است که کشتن این افراد در بند 3 ماده 52 پروتکل الحاقی اول منع شده است. استفاده از
سلاح های سمی یا تله های انفجاری می تواند از مصادیق بارز اعمال خیانت آمیز تلقی شود. البته
بدیهی است که باید میان مفهوم خیانت فریب قائل به تفکیک شد. برخی از حملات به صورت
غافلگیرانه و با استفاده از ریب های استراتژیک جنگی صورت می گیرند. روش هایی مانند
استتار، عملیات انحرافی، شایعه پراکنی و هدف های ساختگی مخصوص برای فریب دشمن،
خیانت آمیز نیستند. 3 بنابراین عملیات های ترور هدفمند هر یک باید به صورت جداگانه بررسی
1. هنکرتز – ژان ماری. و دوسوالدبک لوئیس.، پیشین، ص 347
2. hors de combat
3. در این خصوص می توان به ترور ژنرال اس. اس نازیها – رینهارد هایدریش، محافظ مخصوص رایش –
توسط دو تبعه چک اشاره کرد؛ این دو نفر به هنگام عبور خودروی روباز هایدریش، با استفاده از چتر از
یک هواپیمای جنگی انگلیسی بیرون پریدند و بدون آنکه یونیفورم نظامی بر تن داشته باشند، او را ترور
کردند. این طرح توسط سرویس مخفی انگلیس ریخته شده بود. انگلیس معتقد بود که این ترور کاملاً قانونی
بوده و کشتن رزمنده دشمن محسوب می شود و با روش جنگی استتار صورت گرفته است؛ در مقابل برخی
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 67
شود، که آیا اعمال ارتکابی و روش مورد استفاده در آن خیانت آمیز بوده یا خیر؟ به عنوان
مثال، چگونه می توان عملیات ترور نافرجام خالد مشعل مسئول شاخه سیاسی حماس، از سوی
اسرائیل در امان مورخ 25 سپتامبر 1997 را از مصادیق بارز خیانتکاری ندانست، در حالی که
مأموران موساد در لباس غیرنظامی به بدن وی سم تزریق کرده بودند. 1
6. شرایط توسل ترور هدفمند
بر فرض قانونی بودن سیاست ترور هدفمند، آیا این قانونی بودن به طور مطلق است یا مشروط؟
آیا دولت ها در انجام این عمل از آزادی کامل برخوردار هستند؟ خصوصاً اینکه کنوانسیون های
چهارگانه ژنو 1949 در خصوص این موضوع ویژه، ساکت هستند. اینجاست که نقش رویه
قضایی و دکترین اهمیت مییابد. با توجه به اینکه رویه قضایی بین المللی در این خصوص
وجود ندارد، لذا مجبوریم به رویه قضایی داخلی دولت ها و نیز آموزه های نظر نویسندگان
حقوقی مراجعه کنیم. این شرایط در ذیل آمده است: برخی از این شرایط مربوط به قربانی و
برخی مربوط به دولت حملهکننده و برخی دیگر مربوط به رابطه طرفین می شود.
1.6 . وجود یک مخاصمه مسلحانه بین المللی یا غیر بین المللی
باید یک مخاصمه مسلحانه بین المللی یا غیر بین المللی در جریان باشد تا ترور انجام گرفته، از مصادیق
ترور هدفمند باشد. بدون وجود مخاصمه مسلحانه موجود، ترور یک غیرنظامی را می توان قتل یا نهایتاً
یک حشاشی گری داخلی به عنوان جرم داخلی دانست. به علاوه حقوق بشردوستانه یا حقوق
مخاصمات مسلحانه تنها زمانی قابل اعمال است که مخاصمه مسلحانه داخلی یا بین المللی وجود داشته
باشد، اما درگیری مسلحانه میان یک دولت و یک گروه تروریستی درون خاک آن دولت، باید به
سطح یک مخاصمه مسلحانه رسیده باشد. به واقع این مخاصمه مسلحانه، بستری است که در آن حق بر
کشتن دشمن پیدا می شود و اگر وجود آن مورد تردید قرار گیرد، وجود این حق نیز مردد باقی
می ماند. 2
معتقد بودند که پوشیدن لباس یک غیرنظامی یا یونیفورم دشمن برای سفر به محل ترور، امری قانونی تلقی
می شود ولی اگر ترور در حالی رخ دهد که هنوز لباس غیرنظامی بر تن عامل و مأمور باشد، نوعی عمل
خیانتکارانه است. رک:
Weibe M., “Comment: Assassination in Domestic: The Central Intelligence Agency, State –
Sponsored Terrorrism and the Right of Self-Defense”, Tulsa Journal of Comparative and
International Law”, Vol. 11 (2003), p. 366
1. مأموران موساد در حین فرار توسط مقامات اردنی بازداشت شدند. در پی این رسوائی، نتانیاهو – نخست
وزیر وقت اسرائیل – نهایتاً در مقابل آزادی مأموران خود، مجبور به دادن پادزهر سم ترزیق شده گردید و
Plaw A., Ibid : بدین ترتیب خالد مشعل از مرگ حتمی نجات یافت. رک
2. See Solis G., Ibid, p. 132.
68 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
2.6 . غیرنظامی بودن هدف
باشد، زیرا پرواضح است که نمی توان قربانی « غیرنظامی خاص » قربانی ترور هدفمند باید یک
غیرنظامی را به شکل تصادفی مورد هدف قرار داد، بلکه باید او را به لحاظ فعالیت هایش در رابطه
با مخاصمه مسلحانه جاری، انتخاب کرد. اگر قربانی در زمرة رزمندگان قانونی بوده و یونیفورم
داشته باشد و علناً سلاح حمل کند، هدف قانونی محسوب می شوند ولی واضح است که مطابق
بند ماده 3 پروتکل الحاقی 1977 ، نمی توان غیر رزمنده را قانوناً مورد هدف « د» و « الف » فقرات
قرار داد. لیکن، بنا بر ادعا، غیرنظامیانی که مورد ترور هدفمند قرار می گیرند، عموماً در مخاصمه
مسلحانه مشارکت مستقیم داشته اند و چون هیچ فردی نمی تواند در یک زمان هم رزمنده باشد و
هم غیرنظامی، لذا مصونیت غیرنظامی بودن خود را از دست می دهد و به هدفی مشروع برای حمله
تبدیل می شود. در اینجا وضعیت وی نه یک رزمنده است و نه وضعیت غیرنظامی، بلکه وضعیت
است. اما به نظر می رسد، همه غیررزمندگان، هدف مشروعی برای « غیر رزمنده » او، وضعیت
عملیات های ترور هدفمند محسوب نمی شوند. به عنوان مثال، آیا مبارزی که برای رهایی
کشورش از استعمار یا اشغال، دست به سلاح برده است، با تروریست مسلحی که به صورت
مسلحانه نبرد می کند، وضعیت یکسانی دارد؟ موضوع این تفکیک (میان نهضت های آزادی بخش
ملی و سازمان های تروریستی) در قضیه ابو یحیی ماهربنعبدالعزیز در 11 اکتبر 2006 در دیوان
تمیز ایتالیا مطرح گردید. 1 غالباً کشورهای غربی تفاوتی میان جنگ های چریکی و جنگ های
آزادی بخش ملی نمی گذارند. جنگ های آزادی بخش به منظور بیرون راندن یک قدرت
استعمارگر یا اشغالگر از سرزمین مبارزان صورت می گیرد، ولی جنگ چریکی شیوه ای جنگی
است که غالباً این مبارزان از آن استفاده می کنند. هنگامی که گروهی از مبارزان برای آزادی
کشور خود علیه دشمن اشغالگر یا استعمارگر به نبرد مسلحانه روی می آورند، در صورتی که
1. Aleni L., “Distinguishing Terrorism from Wars of National Liberation in the light of
International Law: a View from Italian Courts”, Journal of International Criminal Justic, No.
6 (2008), pp. 525-539.
همکاری با تروریسم بین الملل در » قضیه از این قرار بود که عده ای از اتباع خارجی از سوی دادستان به اتهام
بر اساس ماده 270 قانون مجازات ایتالیا) ) « مشارکت در مهاجرت غیرقانونی » در کنار اتهام « ایتالیا و خارج از آن
در عراق همکاری « انصار الاسلام » دستگیر شدند. این گروه که به شکل یک نهاد در ایتالیا فعال بودند، با سازمان
می کردند. آنها در این راستا، اقدام به سربازگیری و اعزام داوطلبان به عراق و سایر مناطق جنگی تحت عنوان
می کردند. به نظر دادستان، این کار نوعی معاونت و مشارکت در خشونت هایی است که علیه « رزمندگان اسلام »
و Milan نیروهای ایالات متحده در عراق صورت می گیرد. در پی این دعوی، دادگاه های دو بخش میلان
صلاحیت رسیدگی خود را اعلام کردند. پس از صدور آراء متناقض این دو دادگاه، قضیه به Cremona سرامونا
(Ibid) . دیوان تمیز ایتالیا ارجاع شد و در نهایت نظریه دادگاه میلان تأیید شد
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 69
مطابق قواعد حقوق بین الملل بشردوستانه و علیه اهداف نظامی اقدام نمایند، مبارزه آنها مشروع و
قانونی است و نمی توان آنها در غیر از صحنۀ نبرد کشت، بلکه صرفاً می توان آنها را با رعایت
قواعد حقوق بشری، بازداشت کرد. اما اگر این گروه بدون رعایت قواعد حقوق جنگ و با
حملات غیر تبعیض آمیز و به قصد ایجاد وحشت عمومی میان مردم عمل نمایند، در آن صورت
ماهیت عمل آنها تروریستی می شود. به عنوان مثال، اگر جنبش حماس به عنوان یک گروه
آزادی بخش برای آزادی مناطق اشغالی (برای اراضی که بعد از جنگ 6 روزه اعراب همچنان در
اشغال اسرائیل است) می جنگد، باید به عنوان یک بازیگر غیردولتی، قواعد حقوق بشردوستانه را
رعایت کند؛ او دیگر نمی تواند در یک اتوبوس حامل افراد غیر نظامی یهودی در یک خیابان
بمب منفجر کند، زیرا این کار ناقض اصل تفکیک است. اما اگر با رعایت قواعد حقوق جنگ
عمل نماید، برچسب تروریست بودن او از سوی غربی ها جایگاهی نخواهد داشت و جهان او را به
عنوان یک سازمان آزادی بخش و مبارز، شناسایی خواهد نمود. کما اینکه در حال حاضر اسرائیل
به خاطر اعمال خلاف خود در جنگ غزه به شدت تحت فشار افکار عمومی جهان است و نمود
عینی آن نیز گزارش شورای حقوق بشر، درباره فلسطین و سایر سرزمین های اشغالی عربی مورخ
15 سپتامبر 2009 است. 1 با اثبات این امر که مبارزان راه آزادی بر طبق اصل تعیین سرنوشت،
تروریست محسوب نمی شود، استدلال کشورهای اشغالگر زیر سؤال می رود. لذا قبل از ترور باید
تحقیقات دقیقی جهت تعیین وضعیت فرد صورت گیرد تا به عنوان هدف مشروع تلقی شود. 2
3.6 . آخرین راه حل باشد
اگر برای توقف هدف و قربانی، امکان استفاده از اقدامات نرم و غیر خشونت آمیز، مانند
بازداشت و محاکمه، وجود داشته باشد، دولت عامل باید به جای ترور هدفمند از این شیوه ها
استفاده کند، مگر آنکه خطرات ناشی از این اقدامات نسبت به سربازان بسیار شدید باشد. این
شرط، یک شرط حقوق بشری است. زیرا یکی از انتقادات اصلی بر ترور هدفمند این است که
قربانیان را از حق بر دادرسی عادلانه و تشریفات قانونی محروم می سازد. دیوانعالی اسرائیل در
باید به جای ابزارهای نظامی، ابزارهایی را انتخاب کرد که آسیب آنها به » : این زمینه می گوید
1. See A/HRC/12/48 Doc (Human Rights Council), “Human Rights in Palestin and other
occupied Arab Territories”, 15 september 2009
2. البته ایراد این شرط این است که هم مقام بررسی کننده وضعیت فرد و هم تصمیم گیرنده انجام ترور ،
واحد است و لذا اعمال این شرط اندکی با تردید و ابهام روبروست، زیرا این نوع عملیات ها محرمانه و
طبقه بندی شده هستند و لذا تعیین رکن دیگر از قبل نیز غیر واقع گرایانه است. دیوانعالی اسرائیل نیز این امر
را رد کرد. رک:
PCATI (2006), HCJ, 769/02, para. 40
70 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
حقوق بشر فرد صدمه دیده، به مراتب بسیار کمتر است. لذا اگر بتوان تروریستی را که در
جنگ مشارکت داشته، دستگیر و از وی بازجویی و وی را محاکمه کرد، در آن صورت این
1 «. ابزارها را باید به کار گرفت
4.6 . به دستور مقام یا مرجع صلاحیت دار انجام گیرد
در قواعد جنگی آمده است که فرمانده ارشد نظامی می تواند دستور حمله را صادر کند. البته در
ترور هدفمند صادرکننده دستور حمله، می تواند شخص رییس جمهور یا مقام حکومتی ارشد
یا وزیر دفاع و یا اطلاعات باشد. بنابراین دستور ترور باید با رعایت سلسله مراتب کشوری و
لشکری، به مجریان آن ابلاغ گردد و در صورت عدم رعایت این شرط، ترور، معمولی تلقی
می شود و این امر در حیطه کار ما قرار نمی گیرد.
5.6 . وجود تناسب
خسارت ها و تلفات بخشی از واقعیت های ملموس جنگ و درگیری هستند. اما بر اساس اصل
کلیدی تناسب در حقوق بین الملل بشردوستانه، باید میان این خسارت ها و تلفات و نتیجه نظامی
به دست آمده، نوعی تعادل و تناسب وجود داشته باشد. به عنوان مثال، نمی توان به خاطر انهدام
یک پادگان در نزدیک شهر، تمام شهر را بمباران هوایی کرد، بلکه حمله باید به صورت کنترل
باشد که در « صلاح شهاده » شده و هدایت شده صورت گیرد. 2 مثال دیگر می تواند قضیه
صفحات پیشین به طور دقیق بررسی شد. بنابراین میان خسارت ها و تلفات ناشی از عملیات ترور
هدفمند و نتیجه نظامی آن، باید تناسب و تعادل وجود داشته باشد که از آن به برقراری تعادل
حمله یاد شد. اگر آثار ویرانگر و نامتعارف « انسانی بودن » و « ضرورت نظامی » میان دو اصل
یک حمله قابل پیش بینی باشد، آن حمله معیار تناسب را ندارد و از نظر حقوقی مشروع نیست.
1. Ibid
تعریف نشده است. دیوان کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق در قضیه « ضرورت نظامی » 2. مفهوم
نیز این مفهوم را تعریف نکرد و صرفاً از آن جهت که حملات صربها به سوی Kordicَ و Blaskicَ
غیرنظامیان دهکده آمیچی هدایت شده است، عدم ضرورت حمله استنباط شد، زیرا هیچ هدف نظامی در این
دلایل متعددی نشان می دهد که حملات نیروهای صرب » : دهکده وجود نداشته است. دیوان اعلام کرد که
علیه آمیچی با هدف کشتن یا بیرون راندن جمعیت مسلمان آن که منجر به قتل عام شد، به بهترین شکل
ممکن سازماندهی و طراحی شده است. اصرار بر اینکه حملات مزبور به لحاظ استراتژیکی، دفاعی یا غیره
موجه بوده، کاملاً بی معناست: [زیرا] مدافعان [روستا] کاملاً با [تاکتیک] غافلگیرسازی قابل بازداشت بوده اند
رک: «. ، وانگهی به دلایل روشنی اقدامات دفاعی آنها ناقص بوده است
Dicon R., Khan K., “Archbold International Criminal Courts: practice, procedure &
Evidence”, Thomson (sweet & Maxwell), 2003, pp. 1532, at: 350-1
بررسی و نقد ترور هدفمند، مبارزه با تروریسم ... 71
6.6 . الزام به جبران
دولت عامل، باید بعد از هر عملیات هدفمند، به تحقیق پیرامون نتایج دقیق حمله و اوضاع و
صورت گیرد. این شرط به « بی طرفانه و مستقل » احوال آن بپردازد. این تحقیقات باید به صورت
منظور مسئولیتپذیری دولت، نسبت به آثار زیانبار عمل خود وضع شده است و نیز می تواند به
عنوان تجربه برای حملات بعدی در نظر گرفته شود. تعهد به پرداخت خسارت های وارده بر
غیرنظامیان به خاطر نقض حقوق بین الملل بشردوستانه ماهیت حقوق عرفی دارد و حتی اگر
چنین تعهدی هم نباشد، نباید در تفسیر معیارهای حقوقی مبهم، به دنبال آراء و رویه های سابق
گشت، بلکه روح قواعد حقوق بین الملل بشردوستانه چنین الزامی دارد، ولو آنکه در رویه
صلاح » در قضیه (Cassesse A., دولتی یا پروندههای قضایی سابقه ای نداشته باشد.( 2002
و درخواست دیوان عالی اسرائیل از دولت وقت برای تشکیل کمیسیون مستقل مربوط به « شهاده
علیرغم این واقعیت » : آثار زیانبار این حمله به غیر نظامیان، معاونت دادستانی آنها چنین گفت
که مقررات مورد استناد در حکم دیوان عالی راجع به سیاست ترورهای هدفمند، قابلیت اعمال
بر موضوع دعوی را ندارند، ... لیکن دولت می پذیرد شرایطی که در آن غیرنظامیان بیگناه در
جریان اقدام علیه صلاح شهاده زخمی شده اند، باید از سوی یک کمیته واقعی که از طرف
1 ایرادی «. مراجع ذیصلاح دولتی به این منظور مأمور خواهد شد، مورد بررسی دقیق قرار گیرد
که به این شرط وارد است، این است که مفهوم تحقیقات مستقل، زمانی حاصل می شود که
مرجع بی طرف نسبت به موضوع تحقیق، عهده دار تفحص گردد، ولی در موارد فوق، خود
دولت هم عامل ترور است و هم عامل تحقیق. لذا برای رفع این ابهام، می توان از ابزار نظارت
قضایی، به شرط آنکه قوه قضائیه مستقلی وجود داشته باشد، استفاده کرد.
نتیجه
ترور هدفمند از دیرباز به عنوان یک ابزار جنگی در شرایط منازعات مسلحانه میان دولت های
متخاصم، به کار می رفته است. بسیاری از مفاهیم حقوق بین الملل متأثر از شرایط و مقتضیات
جامعه بین المللی به ویژه پس از حوادث و تحولات 11 سپتامبر، تغییر یافته و ادبیات آنها دگرگون
شده و حتی کاربرد برخی از آنها دوگانه و بعضاً متفاوت شده است. یکی از این از این موارد،
تحولات مربوط به ترور هدفمند در حقوق مخاصمات مسلحانه می باشد. با وجود آنکه اعمال
سیاست ترور هدفمند به عنوان یک ابزار جنگی، همچنان عملی قانونی و مشروع در جامعه
1. See Yoaz Y., “Panel to Look into Civilian Deaths in 2002 IAF Attack on Shehadeh”, Haaretz
(Israel) (17 sep. 2007), available at: [http://www.haaretz.com/hasen/spages/904481.html]
72 فصلنامۀ پژوهش حقوق عمومی، سال چهاردهم، شماره 38 ، پاییز و زمستان 91
بین المللی محسوب می شود اما تسری آن به عنوان ابزاری برای مقابله با تروریسم یا حتی حفظ
صلح و امنیت بین المللی مقبولیتی به دست نیاورده است. قبول فرض دوم با مشکلات حقوقی
نهفته است. بسیاری از کشورها وجود « جنگ با ترور » فراوانی روبروست. ریشه اختلاف در مفهوم
جنگ میان دولت و گروه های تروریستی را قبول ندارند. پدیده تروریسم را نمی توان با استفاده از
روش های مشابه آن از بین برد. به عبارت بهتر با تروریسم نباید برخورد تروریستی کرد. در غیر این
صورت باید نظریه وجود جنگ را بپذیریم که در این مقاله مشخصشد که مشکلات فراوانی بر
سر راه اثبات مشروعیت آن وجود دارد. به نظر می رسد اگر دولت ها قائل به وجود جنگ با
تروریسم باشند، و در صورتی که نظریه دفاع مشروع را به عنوان جنگ محدود بپذیرند، در آن
صورت برخورد دولت با گروه تروریستی فعالی مثل القاعده در قالب و کالبد ظاهری دفاع مشروع
صورت می پذیرد. اما روح این کالبد با قواعد حقوق بشر و حقوق بین الملل بشردوستانه تغذیه
می شود؛ ضمن آنکه این قالب هیچ گونه منافاتی با قواعد عام حقوق بین الملل نداشته و نخواهد
داشت. در چنین فرضی نیز نمی توان مجوز استفاده از ابزار ترور هدفمند را به عنوان ابزاری در این
راستا پذیرفت. ضمن اینکه همچنان ادبیات حقوق بین المللی در این زمینه نتوانسته است با افزودن
بر غنای خود، توجیهی بر این موضوع ارائه نماید