Document Type : Research Paper

Author

، همواره یکی ازمهمترین موضوعات و مباحث دانش هایی نظیر الهیات، « حقیقت » مقولة
فلسفه، علم، اخلاق و حقوق بوده است. البته، این مقوله در هر یک از دانش های نامبرده،
غایت » در فلسفه، با ،« امر مطلقِ مقدس » معنای خاصی به خود گرفته و مثلاً در الهیات با
« امر عادلانه » و در حقوق با « امر درست » در اخلاق با ،« امر منطبق با واقع » در علم با ،« معرفت
مترادف شمرده شده است. اما این مقوله در دهه های اخیر، در حوزه عمل سیاسی، بویژه در
زمینه حل و فصل منازعات سیاسی نیز مورد توجه قرار گرفته است. کاربرد فزاینده کمیسیون
های حقیقت یاب، به منظور کشف و اعلام حقایق مربوط به خشونت ها و جنایات سیاسی و
نظامی در مناطق مختلف جهان، بیانگر جنبه و معنای دیگری از حقیقت است. از این منظر،
حقیقت به معنای اطلاعات درست و جامع در مورد علل و عوامل یک منازعه، بویژه در مورد
عوامل و مباشران جنایت ها و خشونت های ناشی از آن منازعه است.
از دیدگاه حل منازعه، کمیسیون های حقیقت یاب، گرچه در وهله اول یک موضوع حقوقی
(مرتبط با حقوق بشر) محسوب می شوند، اما به دلیل ابعاد و آثار روانی، اجتماعی و سیاسی
فعالیت هایشان، با موضوع حل منازعه نیز مرتبط می شوند. فرض بر این است که روشن شدن
حقایق مربوط به یک منازعه، بویژه حقایق مربوط به جنایات و خشونت هایی که در جریان آن
منازعه رخ داده است، به تخفیف یا ختم آن منازعه کمک می کند. این کمک به دو صورت
عملی می شود: نخست از طریق آثار کنترلی و بازدارنده (نظیر استفاده از این حقایق برای
اجرای عدالت کیفری ومجازات مجرمان)؛ دوم از طریق آثار ترمیمی کشف حقیقت در ذهن و
روان طرفین منازعه و روابط آنها (نظیر کمک به برقراری تعامل و ایجاد تفاهم میان طرفین
درگیر). استدلال طرفداران این رویکرد، این است که با روشن شدن حقیقت؛ از یک سو، طرف
متجاوز تحت فشارهای ابزاری، هنجاری و روانی بیشتری برای دست برداشتن از تجاوز قرار
خواهد گرفت. از سوی دیگر، طرف قربانی تا حدی از فشارها و خسارت های مادی و روانی
وارده آزاد خواهد شد و احتمال کینه توزی و انتقام جویی در او کاهش خواهد یافت. به این
1. Truth
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 153
ترتیب، با روشن شدن حقیقت، هم منازعات سیاسی فعلی تخفیف خواهد یافت و هم از برخی
منازعات بعدی پیشگیری خواهد شد.
کمیسیون های حقیقت یاب، رایجترین شیوة استفاده از رویکرد حقیقت یابی برای حل
منازعات سیاسی محسوب می شوند. در این مقاله، کوشش می شود به این سؤال پاسخ داده
شود که کمیسیون های حقیقت یاب چگونه و تا چه حدی می توانند در حل و فصل یا تخفیف
منازعات سیاسی و یا ترمیم آثار منفی این منازعات موثر واقع شوند؟ به منظور پاسخ به این
سؤال، پس از ارائة تعریف، و تاریخچه این کمیسیون ها، سرشت حقوقی - سیاسی، اهداف،
رویکردها و شیوه های فعالیت و عملکرد آن ها را در چند دهه اخیر بررسی خواهیم کرد.
سپس با توجه به ریشه ها و ابعاد منازعات سیاسی از یک سو، و ظرفیت های این کمیسیون ها
از سوی دیگر، پیشنهادهایی برای ایفای نقش کارآمد تر از سوی این کمیسیون ها در حل و
فصل یا تخفیف منازعات سیاسی و بین المللی ارائه خواهد شد.
تعریف و تاریخچه کمیسیون های حقیقت یاب
1، هیات هایی مرکب از متخصصان امور پلیسی، حقوقی، « کمیسیون های حقیقت یاب »
قضایی، مشاوره و مددکاری اجتماعی هستند که از سوی مراجع ملی یا بین المللی و به منظور
جمع آوری اطلاعات وکشف حقایق مربوط به خشونت ها وجنایات (نظامی یا سیاسی) تشکیل
و اعزام می شوند و گزارش خود را به آن مراجع ارایه می دهند. این گونه کمیسیون ها غالباً از
سوی سازمان ملل و کارگزاری های حقوقی و قضایی آن (کمیسیون حقوق بشر یا دادگاه لاهه)
تشکیل و به مناطق و کشورهای مورد نظر اعزام می شوند. البته سازمان های غیر حکومتیِ فعال
در عرصه های ملی یا بین المللی نیز گاهی به تشکیل چنین کمیسیون هایی مبادرت می ورزند.
در مواردی ممکن است نهادهای دولتی نیز به تشکیل چنین کمیسیون هایی مبادرت ورزند.
البته، مورد اخیر بیشتر به دنبال سقوط دولت های دیکتاتوری و خشن، از سوی نهادهای جدید
و به منظور بررسی و کشف حقایق مربوط به اقدامات سرکوبگرانه دوره دیکتاتوری تشکیل می
1. Truth Commission
154 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
نقض وسیع » و « اقدام علیه بشریت » ،« جنایات جنگی » شوند. 1 در هر صورت، مواردی نظیر آنچه
شمرده می شوند و معمولاً شامل اقدامات و رویدادهایی چون قتل عام و کشتار « حقوق بشر
گسترده غیر نظامیان در جنگ؛ تبعیض نژادی – قومی و فشار مذهبی علیه گروه های خاص؛
اعمال شکنجه، اعدام، ناپدید سازی و سرکوب خشونت آمیز مخالفان و تروریسم دولتی
می شوند، از جمله مهمترین موضوعهایی هستند که مبنای تشکیل و فعالیت کمیسیون های
حقیقت یاب قرار می گیرند. بنا بر این، باید میان کمیسیون های حقیقت یاب مرتبط با حقوق
2، که در زمینه هایی، نظیر: نظارت بر توافقنامه های « کمیسیون های راستی آزمایی » بشر، با
مربوط به کنترل تسلیحات فعالیت می کنند، تفاوت قائل شد. کمیسیون های نوع اخیر موضوع
بررسی این مقاله نیستند.
سابقه تشکیل کمیسیون های حقیقت یاب به سال های پس از جنگ دوم و مشخصاً به تشکیل
کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در سال 1947 بر می گردد. کمیسیون حقوق بشر یک
کمیسیون دائمی بود که وظیفه نظارت بر اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون منع
کشتار جمعی را در جهان به عهده داشت. فعالیت این کمیسیون تا اواخر دهه 1970 در اثر
مناقشات و ملاحظات جنگ سرد و تسلط دیکتاتوری ها بر بخش اعظم جهان، تقریباً بی اثر
ماند. البته، در همان دوره، بویژه از نیمه دهه 1960 به این سو، بتدریج بر تعداد و تنوع نهادها و
مجامع فعال در زمینه حقوق بشر و همچنین بر حجم قواعد و مصوبه های مربوط به این
موضوع افزوده شد. کنوانسیون رفع محدودیت های قانونی در زمینه کشف، بررسی و مجازات
جرایم علیه بشریت ( 1968 )، مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد مبنی بر ملزم کردن
دولت های عضو به همکاری در زمینه تحقیق در مورد جرایم علیه بشریت ( 1973 )، کنوانسیون
منع و مجازات آپارتاید ( 1973 )، پروتکل های الحاقی به کنوانسیون ژنو ( 1977 )، کنوانسیون
منع شکنجه ( 1984 )، تصویب اساسنامه دادگاه بین المللی کیفری ( 1998 ) و شروع به کار این
از سوی حکومت های مستقرو یا نهادها « کمیسیون ملی حقوق بشر » 1. صاحبنظران، کمیسیون هایی را که با عنوان
و محافل وابسته به آنها تشکیل می شوند، از تعریف کمیسیون های حقیقت یاب خارج می دانند. استدلال آنها
این است که این گونه کمیسیون ها معمولاً نقش یک نهاد رسمی و دائمی حکومتی را ایفا می کنند؛ ماموریت
. (Hayner; 2002: خاصی ندارند؛ و غالبا تابع سیاست ها و ملاحظات حکومت هستند ( 270
2. Real finding Commission
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 155
دادگاه ( 2003 ) برخی از مهمترین این قواعد و نهادها بودند. از سوی دیگر، از اواخر دهه
1970 موج سقوط یا تضیف حکومت های خشن و سرکوبگر در مناطق مختلف جهان آغاز
شد. سقوط حکومت های خودکامه در ایران، نیکاراگوئه، اسپانیا و پرتغال؛ همچنین تضعیف و
کناره گیری دیکتاتوری های آمریکای لاتین و آسیای جنوب شرقی و فروپاشی نظام های بسته
کمونیستی در اروپای شرقی، از مهمترین این موارد بودند.
دو فرایند مزبور، روی هم رفته زمینه های مساعدی برای تشکیل و فعالیت کمیسیون های
حقیقت یاب برای بررسی خشونت ها و جنایت های نظامی و سیاسی در کشورها و مناطق
مختلف جهان فراهم کرد. از سال 1980 به این سو، ده ها مورد از این نوع کمیسیون ها تشکیل
و فعال شده اند که بیشترین موارد آن ها به کشورهای آمریکای لاتین، و پس از آن به آفریقا،
اروپای شرقی و خاورمیانه مربوط بوده اند. مشهورترین این کمیسیون ها عبارتند از: بولیوی در
1982 ، آرژانتین در 1983 ، اروگوئه در 1985 ، زیمبابوه در 1985 ، شیلی در 1990 ، السالوادور در
1991 ، مالاوی در 1991 ، هاییتی در 1990 و بار دیگر در 1996 ، مجارستان در 1993 ، آفریقای
جنوبی در 1995 ، یوگسلاوی در 1996 ، رواندا در 1997 ، گواتمالا در 1998 (رابرتسون، 1383 و
همچنین در سال های اخیر نیز کمیسیون هایی برای بررسی رویدادهای .(Hayner, 1994
خشونت آمیز در دارفور سودان ( 2005 )، تیمور شرقی ( 2006 ) و لبنان ( 2006 ) تشکیل شده اند.
اهداف و کارویژه های کمیسیون های حقیقت یاب
« راه سوم » کمیسیون های حقیقت یاب، از سوی صاحبنظران و فعالان حقوق بشر، به عنوان
اجرای عدالت در زمینة جنایات علیه بشریت معرفی شده اند. به عبارت دیگر، الگوی این
محاکمه جنایتکاران طرف شکست خوردة جنگ ) « نورنبرگی » کمیسیون ها ترکیبی از الگوی
بخشش عاملان جنایت ، بدون محاکمه و حتی ) « عفو عمومی » توسط طرف پیروز) و الگوی
این باور وجود دارد که این .(Tutu; بدون شناسایی و معرفی آنان) شمرده شده است ( 1999
کمیسیون ها، ضمن این که می توانند اطلاعات لازم برای شناسایی عوامل خشونت ها و
جنایات سیاسی ونظامی را جمع آوری کنند و به این ترتیب، مقدمات محاکمه ومجازات آنان را
فراهم کنند؛ در عین حال می توانند از طریق کمک به فهم شرایط و موقعیت هایی که این
تخلفات و جنایات در آنها صورت گرفته است، زمینه های مفاهمه و کاهش دشمنی، کینه توزی
156 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
و انتقام جویی را در میان نیروهای درگیر فراهم نمایند و به تحکیم سازش و مصالحه کمک
کنند.
با وجود این، کمیسیون های حقیقت یاب از لحاظ اهداف و عملکرد، متفاوتند. برخی از این
کمیسیون ها، با هدف شناسایی متخلفان و جنایتکاران و تلاش برای تشکیل پرونده قضایی علیه
آنها، به جمع آوری اطلاعات در مورد جنایت و خشونت مورد نظر بسنده می کنند. برخی
دیگر، با هدف زمینه سازی برای تفاهم، بخشش و آشتی میان طرف های درگیر، علاوه بر جمع
آوری اطلاعات در مورد متخلفان و جنایتکاران، می کوشند زمینه ها، دلایل و علل تخلف و
جنایت را نیز روشن سازند تا از این طریق ذهنیت طرف های درگیر به یکدیگر نزدیکتر شود.
هدف و کارویژه کمیسیون های حقیقت یاب، به نوع منازعات و انگیزة تشکیل آنها بستگی
دارد. در منازعات مزمن داخلی ( نظیر درگیری های قومی ، مذهبی و یا سیاسی) ممکن است
رویداد خشونت آمیز خاصی  نظیر قتل عام یا ترور یک شخصیت مهم - باعث تشکیل چنین
کمیسیونی از سوی سازمان های بین المللی مرتبط با موضوع (نظیر شورای امنیت، سازمان های
حقوق بشر و یا دادگاه های بین المللی) شود. در چنین مواقعی معمولاً هدف، کسب اطلاعات
کافی برای تشخیص مجرمان و محاکمه آنان یا دیگر اقدامات حقوقی و قضایی است. اما گاهی
هدف از تشکیل این کمیسیون ها تأثیر گذاری بر روند منازعه است؛ مثلاً ممکن است هدف از
اعزام و فعالیت آنها به عنوان عامل فشار سیاسی بر طرف مورد نظر باشد یا از آنها به عنوان
فرصتی برای تخفیف یا توقف موقت درگیری ها (به منظور فراهم کردن شرایط مذاکره میان
طرفین) استفاده شود. سرانجام ممکن است هدف از تشکیل این کمیسیون ها کمک به بازسازی
همبستگی اجتماعی و یا ترمیم خسارت های مادی و معنوی جوامع درگیر (پس از ختم
منازعات) باشد.
در سال های اخیر برخی از کمیسیون های حقیقت یاب، عملاً ترکیبی از اهداف چند گانه بالا
(کشف حقیقت، تخفیف یا ختم منازعه و بازسازی جوامع درگیر) را دنبال کرده اند. این نوع
1 معروفند معمولاً از سوی نهادها و « کارگزاری های گذار » کمیسیون ها ی چند منظوره که به
سازمان های قدرتمند بین المللی، و به منظور مدیریت گذار از جنگ های داخلی (یا منطقه ای) و
1. Transition Agencies
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 157
یا گذار از اقتدارگرایی عمل می کنند. این نوع کمیسیون ها در مواردی نظیر آفریقای جنوبی و
السالوادور نقش موثری در کنترل و حل منازعات داشته اند؛ در مواردی نظیر گواتمالا و شیلی
نقش این کمیسیون ها از حد جمع آوری اطلاعات در مورد جنایات دوران دیکتاتوری های
نظامی چندان فراتر نرفت. در مقابل، کمیسیون هایی که به منظور بررسی موارد خاص (مثلاً یک
اقدام خشونت آمیز یا یک جنایت مشخص) تشکیل شده اند، بویژه اگر از سوی سازمان های
بین المللی غیر دولتی و یا فاقد اقتدار کافی تشکیل شده باشند، معمولاً موفقیت کمتری داشته اند.
البته، تعدادی از این نوع کمیسیون ها در مواردی، نظیر: بولیوی، مالاوی و یوگوسلاوی نقش
مؤثری ایفا کردند. اطلاعات جمع آوری شده توسط آنها به محاکمه ومحکومیت متخلفان
وجنایتکاران کمک کرد، اما در مواردی، نظیر: سریلانکا و هائیتی حتی در این زمینه نیز توفیق
.(Ahorsu [and other], 1999: 22- چندانی به دست نیاوردند ( 34
معناهای مختلف حقیقت و رویکردهای متفاوت کمیسیون های حقیقت یاب
موضوع اصلی فعالیت کمیسیون های حقیقت یاب « حقیقت » همان طور که گفته شد، کشف
را تشکیل می دهد، اما مفهوم حقیقت، صرفنظر از مناقشاتی که ممکن است در مباحث
آکادمیک برانگیزد، در زمینه فعالیت کمیسیون های حقیقت یاب تاکنون در سه معنای متفاوت به
1 که به واقعیت های مربوط به ابعاد و آثار حقوقی « حقیقت محکمه ای » ، کار رفته است: نخست
حقیقت » ، و قضایی موضوعها و رویدادهای مورد نظر این کمیسیون ها دلالت دارد؛ دوم
2 که بیانگر واقعیت های مربوط به آثار روانشناسانه و عاطفی آن موضوعها و « روایتی
3 که به معنای زمینه ها و فرصت های موجود برای « حقیقت مصالحه ای » ، رویدادهاست؛ سوم
.( kotze; مصالحه و حل منازعات میان نیروهای درگیر است( 2005
معنای محکمه ای حقیقت، مبنای کار آن دسته از کمیسیون های حقیقت یاب است که با
هدف شناسایی عاملان جنایت های جنگی یا سرکوب های وسیع و ترورهای سیاسی، به منظور
تشکیل پرونده های قضایی برای آنها تشکیل شده اند. وظیفه این نوع از کمیسیون ها این است
1. Forensic truth
2. Narative truth
3. Reconciliative truth
158 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
که اعلام کنند چه کسی مرتکب جنایت شده و یا باید مسؤولیت آن را بپذیرد. فعالیت این
کمیسیون ها، همواره تحت الشعاع ملاحظات سیاسی قرار داشته و نتایج بررسی های آنها نیز
معمولاً پوشانده یا به فراموشی سپرده می شده است. البته، در دهه های اخیر با توسعه ارتباطات
و افزایش فشارهای مربوط به حقوق بشر، بهبود هایی در روند و نتیجه فعالیت این نوع
کمیسیون ها ایجاد شده است، اما هنوز هم مشکلات فراوانی بر سر راه این کمیسیون ها و
وجود دارد. « حقیقت محکمه ای » دستیابی به
این است که بسیاری از اطلاعات « حقیقت محکمه ای » اولین مشکل بر سر راه دستیابی به
مربوط به اقدامات و جنایات مورد نظر قابل دسترسی و اثبات نیستند. این اطلاعات یا اصولاً
مستند و ثبت و ضبط نشده اند و یا تحریف و مخدوش شده اند. از آنجا که اقدامات وجنایات
مورد نظر، معمولاً توسط حکومت های اقتدارگرا و در فضاهای اطلاعاتی و ارتباطاتی شدیداً
کنترل شده صورت گرفته، امکان و احتمال تحریف یا محو اطلاعات مربوطه زیاد است؛ حتی
بعد از سقوط حکومت های اقتدارگرا، بسیاری از اطلاعات مورد نظر کمیسیون های
حقیقت یاب، بسادگی قابل دسترسی و بازسازی نیستند. ممکن است بخشی از نیروهای ذی
نفع یا وفادار به حکومت های قبلی، هنوز از قدرت و نفوذ برخوردار باشند و به شیوه های
مختلفی مانع کار کمیسیون ها شوند. همچنین ممکن است رهبران و کارگزاران سیاسی جدید
نیز به دلیل ملاحظات سیاسی و امنیتی، تمایل چندانی به تعمیق فعالیت این کمیسیون ها و
کشف و اعلام حقایق از خود نشان ندهند.
دومین مشکل ، به دشواری امر تشخیص حقیقت (بویژه تشخیص مجرمان یا مسؤلان اصلی
جنایات) در رویدادهای اجتماعی و سیاسی مربوط است. خشونت های وسیع اجتماعی و
سیاسی در زمینه ای پیچیده و مرکب از عوامل فرهنگی، تاریخی و سیاسی اتفاق می افتند. در
چنین زمینه ای مرز میان عوامل ارادی و غیرارادی، کنش ها و واکنش ها و مجریان و
تصمیم گیران در هم می آمیزد و به این ترتیب، تشخیص مسؤولان اصلی و یا حتی مسؤولان
واقعی دشوار می شود.
در حل منازعات، دیدگاه های متفاوتی « حقیقت محکمه ای » در مورد استفاده از راهبرد
بر اساس قواعد ) « عدالت کیفری » وجود دارد. برخی از صاحبنظران، مجازات متخلفان و اجرای
آمره مربوط به حقوق سیاسی و حقوق بشر) را بهترین راه جلوگیری از ادامه جنایت ها و
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 159
خشونت های سیاسی و نظامی، برقراری صلح و همزیستی مسالمت آمیز، و همچنین تخفیف
وتخلیه حس انتقامجویی قربانیان جنایات می دانند. آنتونیو کاسسه رییس یکی از دادگاه های
لاهه که به جنایات صرب ها در کوزوو رسیدگی می کرد در گزارش خود به مجمع عمومی
سازمان ملل متحد در سال 1994 ، نمونه ای از این دیدگاه را نشان می دهد. وی اعلام می کند:
چگونه می توان امیدوار بود که بدون مجازات مجرمان، حاکمیت قانون و آرامش برقرار شود... »
یا کسانی که...از جرایم مجرمان آسیب دیده اند، آنها را ببخشند یا خشم عمیق خود را فرو
436 ). بر این اساس، طرفداران عدالت کیفری، موثرترین و : رابرتسون؛ 1383 ) «؟ خورند
مطلوبترین وظیفه کمیسیون های حقیقت یاب را کشف و مستند سازی جنایات و معرفی صریح
جنایتکاران می دانند و از این منظر، برخی از این کمیسیون ها را موفق و برخی دیگر را ناموفق
می شمرند. این گروه، مشکل اساسی این کمیسیون ها را در فقدان اراده جدی در میان
سیاستمداران و نهادهای بین المللی برای اجرای عدالت می دانند.
راهبرد حقیقت محکمه ای، مخالفان و منتقدانی هم دارد. مخالفت با این راهبرد، بیشتر در
میان آن دسته از رهبران و مقامات حکومتی دیده می شود که یا در جنایت مورد بررسی  یا
جنایات مشابه  نقش دارند و یا این که مصالح سیاسی را در اولویت قرار می دهند. آنها معمولاً
استدلال می کنند که تشکیل و فعالیت کمیسیون های حقیقت یاب باعث تحریک و زنده شدن
زخم های کهنه می شود. بعلاوه، تشکیل پرونده و محاکمه کسانی که زمانی مسؤولیت نظم و
اداره جامعه خود را بر عهده داشته اند، معمولاً باعث ایجاد تنش و اختلال در نظم و امنیت
می شود. برخی از رهبران سیاسی و مقامات سیاسی، گاه موضعی آشتی جویانه می گیرند و
« هون سِن » 1 را مناسبتر می شمرند. نمونه این موضع را می توان در گفتة « عفو عمومی » روش
مشاهده کرد که در پاسخ به فشارها ی (« پل پت » (نخست وزیر کامبوج و یکی از جانشینان
باید چاهی به » : مربوط به ضرورت محاکمه و مجازات عوامل جنایات دوران پل پت اعلام کرد
: رابرتسون؛ 1383 ) « بزرگی یکی از گورهای دسته جمعی حفر کرد و گذشته را در آن دفن نمود
.(385
1. National Amnesia
160 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
صرفنظر از رهبران سیاسی، برخی از متخصصان حل منازعه نیز انتقاداتی را البته از منظری
وارد می کنند. این گروه، منحصر کردن اهداف حقیقت « حقیقت محکمه ای » متفاوت بر راهبرد
یابی به پرونده سازی، محاکمه ومجازات جنایتکاران را مورد انتقاد قرار می دهند واین روش
را برای پیشبرد و تعمیق فرایند حل منازعه و مصالحه میان طرفین درگیری ناکافی می دانند.
بعلاوه، این منتقدان مرحلة شناسایی، محاکمه و تعیین مجازات جنایتکاران را از مرحلة عفو و
بخشش آنان تفکیک می سازند و مرحلة نخست را امری ضروری برای مرحلة دوم می شمارند.
باید آنچه را که اتفاق افتاده است، یاد آوری کرد، اما » : شعار این گروه این است که
.( Hayner: 1994: 1)«! احساسات نامطلوب مربوط به آن اتفاقات را فراموش کرد
حقیقت به روشن شدن حقایق مربوط به تخلفات و جنایت های مورد نظر، « روایتی » معنای
نه صرفاً برای نهادها و محاکم قضایی، بلکه مهمتر از آن برای طرفین منازعه، اعم از جنایتکاران
و قربانیان، دلالت دارد. بر این اساس، یکی از وظایف مهم کمیسیون های حقیقت یاب، فراهم
کردن شرایط برای شرح رویدادها و خاطرات مربوط به جنایت ها و تخلفات مورد بررسی از
زبان طرفین (جنایتکاران و قربانیان) قلمداد شده است. این جنبه از فعالیت های کمیسیون ها،
معطوف به کشف و نشان دادن ابعاد و آثار ادراکی، روانی و عاطفی منازعات است. این معنای
حقیقت، خود را در غم و اندوه » : 1 این گونه بیان شده است « آنتجی کراگ » حقیقت در گزارش
یک مادر و صدای جریحه دار و لرزان او نشان می دهد، هنگامی که [از طریق کمیسیون های
(Krog, in Kotze; حقیقت یاب] با جزئیات مرگ پسرش مواجه می شود ( 2005
برخی از صاحبنظران و فعالان حل منازعه، کشف این جنبه از جنایات سیاسی و نظامی را،
همچون جنبه های قضایی، به عنوان راهبردی برای تخفیف یا حل و فصل منازعات تلقی می
کنند. طرفداران این راهبرد، استدلال می کنند که کشف و بیان حقایق در بارة خشونت ها و
جنایات مورد نظر، باعث برون ریزی خاطرات تلخ و بغض های نهفته مربوط به آن ها
می شود. این کار ممکن است به نوبه خود زمینه های تخفیف کینه توزی - وچه بسا پیدایش
حس بخشش - در میان قربانیان و زیان دیدگان را فراهم سازد. منطق این راهبرد در این سخن
یکی از فعالان کمیسیون های حقیقت یاب فعال در دهه 1990 در مورد Antjie Krog .1
مسایل دوران تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی بود.
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 161
تنها با آگاهی از حقیقت است که می توانیم امیدوار باشیم » : نلسون ماندلا منعکس است که
.(Frost, 1998:140; in Kotze, 2005) « زخم های وحشتناک دوران تبعیض نژادی التیام یابد
ممکن است تا حدودی ،« قضایی » بر این باورند که راهبرد « حقیقت روایتی » طرفداران راهبرد
به تخلیه کینه های زیان دیدگان کمک کند، اما فرایند جمع آوری اطلاعات و رسیدگی به آنها
در محاکم قضایی، به گونه ای است که بسیاری از حقایق نامکشوف و ناگفته می ماند. محاکم
قضایی اصولاً در چارچوب محدود رویه های رسمی و نهادی اطلاعاتی محدود، کلّی، خاص و
فردی را در مورد تخلفات و جنایات جمع آوری می کند و مبنای رسیدگی قرار می دهد. در
حالی که تخلفات و جنایات نظامی و سیاسی - حتی آنها که توسط و علیه افراد و گروه های
خاصی صورت گرفته اند - اموری عمومی و پیچیده اند که اطلاعات و تصمیمات مربوط به آن
ها باید در سطوح و گستره ای عمومی کشف و طرح شوند. در راهبرد روایتی، سطوح و لایه
های مختلف طرفین درگیری ( تصمیم گیران، مباشران مجریان جنایت از یک سو و قربانیان و
ستم دیدگان و زیان دیدگان از سوی دیگر)، به صورت مستقیم و با کمترین واسطه وملاحظه
وارد ارتباط و تعامل با یکدیگر می شوند و در مورد آنچه برای خود آن ها مهم وملموس است
(با تمام جزییات آن) گفتگو می کنند. به این ترتیب، ابعاد و لایه های مختلف حقیقت در مورد
موضوع روشن می شود.
روشن شدن حقیقت به شیوه روایتی و تعاملی ،« حقیقت روایتی » از نظر طرفداران راهبرد
برای هردو طرف، حاوی آثار مثبت و سازنده است. تا آنجا که به قربانیان و زیان دیدگان
جنایات نظامی و سیاسی مربوط است، دو مورد زیر اهمیت بیشتری دارد:
نخست این که: این موضوع باعث می شود آنان احساس کنند که توجه دیگران به مسائل و
سرگذشتشان جلب شده است. این احساس، از لحاظ روانی برای آنان بسیار مهم و آرام بخش
است، زیرا احساس تنهایی، فراموش شدن یا نادیده گرفته شدن از آنان زدوده می شود؛ دوم این
که، از نظر قربانیان، روشن شدن حقایق پنهان مانده مترادف با نوعی پیروزی و احیای بخشی
از حقوق نادیده گرفته شدة آنان است. این احساس نیز آثار مثبتی بر بازسازی روحی و روانی
قربانیان جنایت باقی می گذارد. در مورد عاملان جنایت نیز تاریخ قضایی و تجربه روزمره
نمونه های فراوانی از آثار مثبت کشف حقیقت را نشان می دهد. مجرمان متعددی که علی رغم
چند سال پنهان ماندن جرم و جنایاتشان و علی رغم وقوف به پیامدهای قضایی آن، بالاخره با
162 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
پای خود به پایگاه های پلیس یا دادگاه ها مراجعه و خود را معرفی می کنند، و یا صحنه های
رقت انگیز پشیمانی و طلب بخشش متخلفان و جنایتکاران از قربانیان جنایت، بیانگر بخشی از
این آثار است.
از سوی کمیسیون های « حقیقت روایتی » مورد آفریقای جنوبی، نمونه ای از موفقیت راهبرد
حقیقت یاب را نشان می دهد. در دهه 1990 ، کمیسیون های حقیقت یاب به تحقیقات مفصلی
در مورد جنایات دوران تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی دست زدند. آن کمیسیون ها، ازجمله
کوشیدند تا از طریق مصاحبه با قربانیان و زیان دیدگان اطلاعات فراوانی در مورد چند و چون
بسیاری از جنایات علیه سیاهان جمع آوری و منتشر کنند. به دنبال همین فعالیت ها بود که
1 رئیس جمهور اسبق آفریقای « اف. و. دیکلرک » برخی از رهبران عالی رتبه سیاسی، از جمله
جنوبی و همچنین بسیاری از فرماندهان و مأموران پلیس آن کشور ناچار شدند از قربانیان
دوران تبعیض نژادی معذرت خواهی کنند. برخی از فعالان این کمیسیون ها اعتقاد دارند که
این اقدام تأثیر مثبتی در بازسازی نظم و کاهش کینه توزی ها و انتقام جویی ها در دوره بعد از
. (Tutu; آپارتاید داشته است ( 1999
حقیقت، بر کشف و اعلام آن بخش از اطلاعات مربوط به تخلفات و « مصالحه ای » معنای
جنایات نظامی و سیاسی دلالت می کند که می تواند به توافق و مصالحه طرفین درگیری کمک
کند. این جنبه از حقیقت، همچون دو جنبه دیگر ( قضایی – محکمه ای و روایتی - ادراکی)، به
عنوان راهبردی برای حل و فصل یا پیشگیری از منازعات سیاسی تلقی می شود. طرفداران این
راهبرد استلال می کنند که اگر هدف کمیسیون های حقیقت یاب، کمک به حل و فصل یا
پیشگیری از منازعات است، آن ها باید هر روش یا اقدامی را که ممکن است به نحوی به
توافق طرفین کمک کند، مورد توجه قرار دهند. البته، در این راهبرد، معمولاً اولویت به
جنبه های ادراکی حقیقت داده می شود، زیرا فرض بر این است که آن چه نهایتاً طرفین منازعه را
به تراضی و توافق پایدار سوق می دهد، آگاهی آن ها نسبت به موجودیت و حقوق متقابلشان
است. این کار علاوه بر این که نیازمند تلاش کمیسیون های حقیقت یاب برای جمع آوری
اطلاعات در مورد ریشه های منازعه، روند رویدادها و نقش هر یک از طرفین در
1. F.W.Deklearck
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 163
خشونت هاست؛ نیازمند فراهم کردن شرایطی است که در آن ، هر یک از طرفین نیز روایت
.( Gibson and Macdonald; خود را از منازعات و خشونت ها بیان کنند( 2001
با یکدیگر رو در رو شوند « جنایتکاران » و « قربانیان » پیشرفت این راهبرد، نیازمند آن است که
و شرایط لازم برای پی بردن به اشتباهات و عذرخواهی و بخشش برای آن ها فراهم شود، اما
این فرایند مستلزم اقدامات حقوقی و رسیدگی های قضایی به منظور کشف فنی حقایق مرتبط با
رویدادها و جنایت ها نیز هست. با وجود این، صاحبنظران حل منازعه بر این نکته تأکید دارند
که این جنبه از فعالیت های کمیسیون های حقیقت یاب نباید به تقویت رویکرد کیفری و
تحریک حس انتقام جویی، حتی در مورد جنایتکاران، منجر شود زیرا این کار ممکن است
زمینه ساز منازعات بعدی شود. در مقابل، توصیه صاحبنظران این است که فرایند رسیدگی های
حقوقی و قضایی بهتر است در خدمت هدف اول؛ یعنی تقویت جنبه های روایتی حقیقت باشد
و موجبات قرارگرفتن طرفین منازعه در معرض تعامل های ادراکی و عاطفی را فراهم کند، زیرا
این کار زمینه های تفاهم و توافق را فراهم می کند. این راهبرد در دیدگاه طراحان کمیسیون
که در سال 1995 در آفریقای جنوبی تشکیل شد، مشاهده می شود، ،« حقیقت یابی و آشتی »
این کمیسیون باید پلی تاریخی باشد میان گذشته ای که حاوی » : آنجا که تصریح می کنند
شکاف عمیق اجتماعی، منازعه، خشونت، و بی عدالتی بوده؛ و آینده ای که باید متضمن
شناسایی و پذیرش یکدیگر، حقوق بشر، دموکراسی، صلح و فرصت توسعه برای همه مردم
Ramsboth, Woodhouse )« آفریقای جنوبی (صرفنظر از نژاد، قومیت، جنسیت و عقیده) باشد
.(& Miall; 2005:239
علاوه بر کمیته های حقیقت یاب، که غالباً در مسایل و « حقیقت مصالحه ای » راهبرد
منازعات نظامی و سیاسی فعال هستند، در سال های اخیر از سوی نهادهای مسؤول در مسایل
1 که در سال های « عدالت ترمیمی » و جرایم اجتماعی نیز مورد توجه قرار گرفته است. مفهوم
2 مطرح شده است، بر ظهور چنین رویکردی دلالت دارد. « عدالت کیفری » اخیر در مقابل مفهوم
رویکرد عدالت کیفری، که همچون یک پارادایم، قرن ها بر دستگاه ها و رویه های قضایی
1. Restorative Just
2. Criminal Just
164 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
حاکم بوده، بر این مفروضه استوار است که شناسایی و مجازات بزهکاران و جنایتکاران تأثیر
مثبتی در جلوگیری از بزه و جنایت دارد. در این پارادایم، امر تشخیص و اجرای عدالت به
عهده نهادهایی (نظیر دادگاه و پلیس) می سپارد که غالباً تحت کنترل دولت و اقتدار سیاسی
هستند، اما رویکرد عدالت ترمیمی، صلاحیت انحصاری و تسلط اقتدار سیاسی و قضایی را بر
امر تشخیص و اجرای عدالت زیر سؤال می برد و صلاحیت و نقش بیشتری برای طرفین
اختلاف، بزه دیدگان (قربانیان جنایات) و جامعه قایل می شود. این رویکرد بر سه مفروضه
استوار است: نخست این که، مجازات و انتقام، لزوماً بازدارنده نیستند و همواره تأثیر سازنده ای
بر بزهکار ندارند؛ دوم این که، تعامل میان طرفین جرم (بزهکار و بزه دیده) در جریان دادرسی
و افزایش نقش آنان در اتخاذ تصمیم قضایی، آنان را از لحاظ ادراکی و رفتاری در موقعیت های
مناسبتری قرار می دهد و احتمال تخفیف انتقامجویی، تقویت مصالحه جویی و بخشش را در
میان آنان افزایش می دهد؛ سوم این که، تقویت جنبه های ترمیمی، به جای جنبه های کیفری،
علاوه بر طرفین جرم و جنایت، تاثیر مثبت و سازنده ای بر روابط اجتماعی و فرهنگ عمومی
.( باقی می گذارد (عباسی، 1383 و غلامی، 1386
در هر صورت، برخی از صاحبنظران حل منازعه بر این باورند که در جوامع امروزی، زمینه
های مساعدی وجود دارد که می تواند به پیشبرد راهبرد مصالحه گرا در فعالیت های کمیسیون
های حقیقت یاب کمک کند. برخی از این زمینه ها به شرح زیرند: نخست، اندیشه حقوقی
اظهار همه اطلاعات مربوط به موضوع) که در اکثر نظام های قضایی ) « عدم کتمان حقیقت »
« مسؤولیت مجرم » وجود دارد و مبنای اتخاذ تصمیمات قضایی است؛ دوم، اندیشه اخلاقی
(لزوم پذیرش مجازات یا جبران خسارت توسط مجرم) که البته سابقه و پذیرش آن در عرصه
سیاست و جرایم مریوط به منازعات سیاسی - نظامی کمتر از عرصه جامعه و جرایم اجتماعی
که هرچند ممکن است در برخی از جوامع از ،« بخشش » - مدنی است؛ سوم، اندیشه مذهبی
صبغه های مذهبی آن کاسته شده باشد، اما همچنان به عنوان یک اصل اخلاقی از نفوذ و قوت
قابل ملاحظه ای برخوردار است. بنا بر این، چنانچه کمیسیون های حقیقت یاب به خوبی از این
زمینه ها استفاده کنند، می توانند از یک سو فضای مناسب برای پذیرش مسؤولیت از سوی
رهبران سیاسی متخلف و کارگزاران و عاملان جنایت های سیاسی؛ و از سوی دیگر، شرایط
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 165
مساعدی برای تعامل مثبت میان قربانیان این تخلفات و جنایات با مباشران و عاملان آن فراهم
.( Botman & Peterson; سازند( 1996
به هر تقدیر، در رویکرد مصالحه ای، کمیسیون های حقیقت یاب به منظور ایفای نقشی مؤثر
در حل منازعات و جلوگیری از آثار نامطلوب آن و همچنین، پیشگیری از منازعات مجدد باید
در چهار زمینة زیر فعالیت کنند: نخست، کشف حقایق مربوط به خشونت ها و جنایات سیاسی
و شناسایی و معرفی عاملان و مباشران آن ها؛ دوم، فراهم کردن شرایط اعتراف و بخشش در
میان عاملان و قربانیان خشونت و جنایت؛ سوم، تلاش برای جبران خسارت های مادی وارده
بر قربانیان و بالاخره، تلاش برای بازسازی و ترمیم روحی و روانی بزه دیدگان و بزهکاران. در
ادامه این گفتار، برخی نکات و ملاحظات مربوط به هریک از زمینه های مذکور به اختصار بیان
می شود.
در مورد کشف حقیقت 1، کمیسیون ها باید تا آنجا که ممکن است در جهت شناسایی و
اعلام واقعیت های مربوط به خشونت ها و جنایات سیاسی و نظامی مورد نظر اقدام کنند و
موضوعهای محرمانه و مبهم را به حداقل ممکن برسانند. این کار، اگر چه ممکن است به طور
را باز کند، اما به نوبه خود شرایط لازم برای التیام این زخم ها را نیز « زخم های کهنه » مقطعی
فراهم می سازد. بعلاوه، اعلام حقایق توسط این کمیسیون ها می تواند مانع شایعات اغراق
آمیزی شود که معمولاً در جریان منازعات و خشونت های سیاسی شیوع می یابند و به نوبه
خود بر سوء تفاهم و بدبینی میان طرفین درگیری می افزایند.
2 به ارتکاب تخلف و جنایت از سوی طراحان و مجریان آن، علاوه بر این که « اعتراف »
مکمل فرایند کشف حقیقت است، ممکن است زمینه ساز بهبود روابط میان طرفین درگیری
شود. البته، آثار مثبت اعتراف مشروط به آن است که داوطلبانه ( بدون اعمال فشارهای شدید و
شکنجه) و قبل از اثبات جرم صورت گیرد. چنین اعترافی، علاوه بر این که میزان صحت
اطلاعات جمع آوری شده را افزایش می دهد، به خودی خود نشانة وقوع تحولات مثبت در
روحیه متخلفان و عوامل جنایت است و بنابراین، ممکن است باعث ایجاد دگرگونی هایی
1. Truth Discovery
2. Confession
166 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
مثبت در روابط جنایتکاران و قربانیان شود. چنین اعترافاتی دست کم ممکن است زمینه ساز
پذیرش اشتباه و طلب بخشش از سوی جنایتکاران و متقابلاً اقدام به بخشش از سوی قربانیان
شود.
1 و کیفیت آن، مباحث و مناقشات فراوانی از سوی متکلمان، حقوقدانان، « بخشش » در مورد
فلاسفه و علمای اخلاق مطرح شده است. تا آنجا که به فعالان حقوق بشر و نحوه برخورد با
عوامل خشونت ها و جنایات سیاسی و نظامی مربوط است، اصولا دو دیدگاه وجود دارد: یک
دیدگاه که بخشش را امری مشروط می داند و دیدگاهی که آن را نامشروط می شمرد.
طرفداران دیدگاه اول، بخشش را گاه به نوع جرم و گاه به نحوه برخورد مجرم، مشروط می
دانند. از این دیدگاه، نقض شدید و وسیع حقوق بشر و ارتکاب جرایم و جنایات جبران
ناپذیر(نظیر کشتار، شکنجه و سرکوب سازمان یافته مخالفان سیاسی و گروه های نژادی، قومی،
مذهبی) نابخشودنی است؛ به طوری که بخشش در چنین مواردی، خود عملی نابخشودنی
است. بخشش در موارد دیگر نیز مشروط به پوزش، اظهار پشیمانی و طلب بخشش از سوی
391 ). موضع اکثر کمیسیون های حقیقت -377 : متخلف و جنایتکار است (رابرتسون؛ 1383
یاب، بویژه کمیسیون هایی که رویکرد حل منازعه و ایجاد مصالحه دارند، به این دیدگاه نزدیک
بوده است.
از دیدگاه دوم، بخشش در معنای ناب آن، اصولا امری نامشروط است. مشروط کردن
بخشش به امور بخشودنی و جبران پذیر و یا به اظهار ندامت و پوزش متخلف، در واقع
محسوب نمی شود و رفتاری سوداگرانه، سیاسی و سلطه جویانه خواهد بود. چنین « بخشش »
بخششی نه تنها به صلح نمی انجامد، بلکه از آنجا که متضمن اعمال قدرت و تحقیر است،
ممکن است به انباشت پنهان و پیچیدة کینه و تعارض منجر شود. از این دیدگاه، بخشش به
2 است. البته طرفداران این دیدگاه « فراموش کردن بزرگوارانه » یا « گذشت » معنای ناب آن نوعی
اذعان می کنند که این نوع بخشش کاری بسیار دشوار است و از آنجا که با عقلانیت متعارف
« جنون آمیز » در روابط اجتماعی حاکم بر دنیای امروز انطباقی ندارد، رفتاری نامتعارف و حتی
1.Forgiveness
2. Magnanimously Forgiveness
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 167
تلقی می شود. به هر تقدیر، از نظر طرفداران این دیدگاه، بخشش حقی است که به قربانیان
تعلق دارد و نه فقط نهادهای قضایی و رهبران سیاسی (به عنوان نمایندگان قانون یا اکثریت
« قدرت » و « حق » مردم)، بلکه حتی فعالان صلح (از جمله کمیسیون های حقیقت یاب) نیز
اعمال آن را ندارند. آن ها فقط می توانند اطلاعات مربوطه را کشف و اعلام کنند و حق
.(18 : 85 تا 125 و تیلیش، 16 آبان 1384 : بخشش را به صاحبان آن واگذارند (دریدا، 1383
موضع معدودی از کمیسیون های حقیقت یاب (نظیر کمیسیون حقیقت و آشتی آفریقای
جنوبی) به این دیدگاه نزدیک بوده است.
به هر تقدیر، در باور طرفداران رویکرد مصالحه، زمینه سازی کمیسیون ها برای اعتراف،
پوزش و بخشش، به نوبه خود، بخشی از مقدمات مصالحه میان طرفین (مجرمان و قربانیان) را
فراهم می کند و آنان را در موقعیت مساعدتری برای بازسازی روانی و انسانی قرار می دهد.
در رویکرد مصالحه جویانه، بازسازی 1 و ترمیم 2 مادی و روحی قربانیان، امری بسیار مهم و
عاجلانه است. علاوه بر جنبه های اخلاقی این موضوع، تردیدی نیست که بدون بازسازی
قربانیان، حل و فصل منازعات جاری ناتمام خواهد ماند و احتمال منازعات مجدد افزایش
خواهد یافت. اولین اقدام برای بازسازی قربانیان، تلاش برای جبران خسارات مادی و روانی
وارد شده برآنهاست. در مورد خسارت های مادی، لازم است موضوع پرداخت غرامت 3، هر
چند به صورت نمادین مورد توجه قرار گیرد. همچنین لازم است، محرومیت هایی که در جریان
منازعات برای گروه های زیان دیده ایجاد شده حتی الامکان مورد شناسایی و ارزیابی کمیسیون
های حقیقت یاب قرار گیرد و پیشنهادهایی برای رفع آن ها ارایه شود. خسارت های جانی و
روانی قربانیان نیز باید از سوی کمیسیون ها ارزیابی و اعلام شود و راهکارهایی برای جبران
آن ها، از سوی طرف مقصر و یا طرف ثالث، اندیشیده شود. بالاخره، باید هرچه زودتر اقداماتی
برای دلجویی و اعاده حیثیت از قربانیان و زیان دیدگان صورت گیرد.
1. Reparation
2. Rehabilitation
3. Compensation
168 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
در رویکرد مصالحه جویانه، امر بازسازی فقط شامل قربانیان نیست، بلکه لازم است
بزهکاران و عاملان جنایات را نیز در برگیرد. از آنجا که این دسته از افراد، پس از کشف
حقیقت و بویژه پس از محکومیت، معمولاً حمایت های نهادی و ساختاری سابق خود را از
دست می دهند، معمولاً دچار تنهایی و انزوا می شوند. این وضعیت معمولاً آنها را تحت فشار
های شدید و شرایط روحی و روانی نامطلوبی قرار می دهد. آنها در چنین شرایطی، اگر
بازسازی نشوند، ممکن است به ویرانگری و کینه جویی روی آورند. این گونه گرایش ها
ممکن است آنان را به اقداماتی نظیر خودکشی و یا انتقام جویی از همکاران و رهبران سابقشان
 که این افراد آنها را عامل اصلی جنایات می شمرند  منجر شود. در هر صورت، رها کردن
مجرمان و عاملان جنایت،و یا بسنده کردن به بازداشت و مجازات آنها ممکن است آثار مخرب
و نامطلوبی به دنبال داشته باشد. بنا بر این، کمیسیون های حقیقت یاب باید تمهیدات و اقدامات
لازم را برای بازسازی روانی و اجتماعی این افراد نیز به عمل آورند.
طرفداران رویکرد مصالحه بر این نکته تاکید می کنند که امر مصالحه باید با مشارکت طرف
های درگیر، به صورت مستقیم، فراگیر و آشکار صورت گیرد. به عبارت دیگر، کمیسیون های
حقیقت یاب باید شرایطی را فراهم کنند که امکان حضور فعال قربانیان در فرایند حقیقت یابی؛
شناسایی ومعرفی جنایتکاران و همچنین، اعتراف و پذیرش مسؤولیت جنایت از سوی متخلفان،
عفو و بخشش آنان ، جبران خسارت و بازسازی قربانیان و جنایتکاران، همگی بدون تبعیض، و
به نحو علنی و عمومی صورت گیرد. اطلاعات و اقدامات یک طرفه، تبعیض آمیز، غیر علنی،
محدود و گزینشی در فرایند حقیقت یابی، چه بسا ممکن است به جای فراهم کردن فضای
مصالحه، زمینه ساز تشدید سوء تفاهم ها، تنش ها و کشمکش ها شود. متخصصان حل منازعه
پیشنهاد می دهند به منظور تقویت آثار مثبت حقیقت یابی و مصالحه، بهتر است اطلاع رسانی و
اقدامات کمیسیون های حقیقت یاب در منظر عمومی و حتی الامکان در قالب نمادها و آیین
.(kotze , های جمعی صورت گیرد ( 2005
ارزیابی نقش کمیسیون های حقیقت یاب در حل وفصل منازعات سیاسی و بین المللی
پژوهشگران بر اساس تجربه کمیسیون های حقیقت یاب در چند دهه اخیر؛ توانایی ها و
محدودیت های آنها را در حل و فصل منازعات وخشونت های سیاسی و بین المللی نشان
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 169
داده اند. یکی از پژوهشگران در بررسی آماری فعالیت کمیسیون های حقیقت یاب به نتایج زیر
دست یافته است:
1  اعزام کمیسیون های حقیقت یاب در همه موارد، موجب کاهش و در مواردی باعث
توقف منازعات و خشونت ها شده است.
2  بلافاصله بعد از اعزام کمیسیون های حقیقت یاب، هیچ منازعه یا خشونتی مشابه آنچه
کمیسیون های مزبور برای بررسی آن اعزام شده اند، در جامعه مورد نظر روی نداده است.
3  در آن دسته از منازعات داخلی (درون کشوری) که سرشت اجتماعی بیشتری دارند
(نظیر منازعات قومی، نژادی و مذهبی) تحقق امر مصالحه از طریق کاربرد روش
کمیسیون های حقیقت یاب، جز از طریق فرایند بازسازی های انسانی و تقویت گرایش های
نوع دوستانه در هر دو طرف منازعه (هم عاملان خشونت و جنایت و هم قربانیان آن)
ممکن نبوده است.
جمع بندی و نتیجه گیری نهایی کوتز، این است که اگرچه کمیسیون های حقیقت یاب در
از منازعات مجدد « پیشگیری » به منازعات نقش مؤثری داشته اند، اما تأثیر آن ها در « پایان دادن »
..(Kotze, بیشتر بوده است( 2005
واقعیت این است که در تخفیف یا پایان یافتن منازعات- همچون شروع یا تشدید آنها–
معمولا" عوامل متعدد و پیچیده ای دخالت دارند. بنا بر این، پایان یافتن یا تخفیف منازعات
پس از اعزام این کمیسیون ها را نمی توان تماماً به فعالیت این کمیسیون ها نسبت داد. از نظر
تحلیلی، تشکیل یا اعزام این کمیسیون ها، خود بیانگر این موضوع است که پیشتر، عوامل
جدیدی وارد فرایند منازعه شده و در جهت تخفیف یا حل آن عمل کرده اند. با وجود این،
همان طور که کوتز نشان داده است، نقش مستقیم یا دست کم نقش تسهیل کنندة کمیسیون
های حقیقت یاب در تخفیف یا ختم منازعات را نمی توان انکار کرد.
با وجود این، نباید در مورد نقش و تأثیر کمیسیون های حقیقت یاب اغراق شود. این
کمیسیون ها در ایفای نقش حل منازعه با محدودیت ها و مشکلات متعددی مواجه اند.
کمیسیون های حقیقت یاب از اقتدار و اختیارات محدودی برخوردارند، بویژه کمیسیون هایی
که از سوی مجامع و سازمان های مدنی و غیر دولتی (داخلی یا بین المللی) تشکیل می شوند،
هنوز از اقتدار چندانی برخوردار نیستند و در اجرای مأموریت های خود با مشکلات فراوانی
170 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
روبه رو هستند. آثار فعالیت این گونه کمیسیون ها در بهترین حالت از حد افشاگری و تشکیل
پرونده فراتر نمی رود. آن دسته از کمیسیون ها هم که از سوی نهادها و مجامع سیاسی و یا
قضایی نسبتاً مقتدر (نظیر سازمان ملل یا دادگاه های بین اللملی) تشکیل می شوند، به نحو دیگری
با محدودیت و مشکل مواجه اند. اصولا" حیطه فعالیت و اثر گذاری این گونه کمیسیون ها
توسط نهادها و مجامع مذکور تعریف و محدود می شود. برای مثال، آن ها موظف به جمع آوری
اطلاعات در مورد یک موضوع یا جنبه خاصی از یک موضوع هستند. بعلاوه، این گونه
کمیسیون ها نتیجة فعالیت های خود را در اختیار نهادهای متبوع خویش قرار می دهند و این
نهادها نیز معمولا در چارچوبی از ملاحظات حقوقی و سیاسی عمل می کنند. عملکرد کمیسیون
2003 برای بررسی جنایات دوران حکومت پینوشه، و – های اعزامی به شیلی در سال 2004
2005 برای بررسی عوامل ترور رفیق حریری، نمونه هایی از تأثیر - لبنان در سال 2006
ملاحظات سیاسی بر فعالیت های این کمیسیون ها یا آثار تحقیقات آنها را نشان می دهد.
البته، کمیسیون هایی که با هدف کمک به سازش سیاسی و آشتی ملی تشکیل می شوند، در
زمینه هایی، نظیر: جمع آوری و اعلام اطلاعات و بیان پیشنهادها و توصیه ها، از قدرت و اختیار
بالایی برخوردارند. این گونه فعالیت ها، حداقل این اثر را دارند که نگرش بخش هایی از طرفین
منازعه را نسبت به یکدیگر تغییر می دهند و بنابراین، برخی زمینه ها و شرایط ذهنی لازم برای
حل منازعه را فراهم می سازند، اما نهادینه کردن نگرش های جدید در میان طرفین درگیری و یا
تحقق اهداف این کمیسیون ها نیز با موانع و محدودیت های نهادی و اجرایی متعددی مواجه
خواهند شد. برای مثال، اقدامات عملی در زمینه عفو عمومی، موضوعی است که باید از سوی
نهادهای سیاسی و حقوقی صورت گیرد، و این نهادها، البته برای ملاحظات سیاسی و امنیتی
خود اولویت بیشتری نسبت به توصیه های این کمیسیون ها قایل هستند. همچنین، موضوع
جبران خسارات وارده بر قربانیان، موضوعی است که حتی اگر از صافی تأیید و عزم نهادهای
سیاسی و قضایی عبور کند، با محدودیت ها و ملاحظات اجرایی و مالی مواجه خواهد بود.
کمیسیون های حقیقت یاب وسازماندهی جامعه پسامنازعاتی
اهمیت کشف حقیقت و ظرفیت های بالقوه کمیسیون های حقیقت باب برای حل وفصل
منازعات سیاسی از یک سو ، و محدودیت ها وموانع عملکرد موثر این کمیسیون ها از سوی
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 171
دیگر، ایجاب می کند که هم نقش و هم انتظار از این کمیسیون ها متناسب با این ظرفیت ها
ومحدودیت ها بازنگری شود. اگر نقش و کارویژه اصلی این کمیسیون ها کشف و اعلام
حقایق مربوط به منازعات است؛ می توان انتظار داشت که این جنبه از فعالیت های این
کمیسیون ها بسط و تعمیق بیشتری داده شود.
راهبرد کشف حقیقت، علاوه بر کمک به ختم منازعات جاری و جلوگیری از منازعات
مجدد، ممکن است به عنوان رویکردی در باز سازی و مدیریت جوامع در دوره پس از منازعه
نیز استفاده شود. منازعات سیاسی واجتماعی خشونت آمیز، فقط جراحت های روحی وروانی
وخسارت های مادی برای افراد و گروه های خاص - که مستقیما"مورد تهاجم، سرکوب و
محروم سازی قرار می گیرند– به بار نمی آورند. این منازعات، بویژه در مواردی که مزمن
می شوند، کل حیات اجتماعی و ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در جوامع مربوطه
تحت تاثیر آثار منفی و مخرب خود قرار می دهند. در جریان این گونه منازعات، معمولاً بخش
مهمی از منابع و فرصت های اقتصادی، همبستگی ها و سرمایه های اجتماعی تضعیف و
تخریب می شوند. ساختارها ونهادهای سیاسی، نظامی و اداری، تحت فشار ملزومات و
ملاحظات منازعه استحاله می شوند. نظام های ادراکی، الگوهای رفتاری و وضعیت روانی
واخلاقی نیز در مقیاس اجتماعی دچار اختلال و نابسامانی می شوند. چنین جوامعی، به فرض
اینکه منازعه خاصی را- مثلا در زمینه نژادی، قومی، مذهبی یا سیاسی– پشت سر بگذارند، به
دلیل بحران ها و نابسامانی هایی که به طور مزمن در ساختارها و روابط آنها نهفته است، بسیار
شکننده هستند و احتمال گرفتار شدن در منازعات جدید در آنها زیاد است. یک کمیسیون
حقیقت یاب که حل منازعات را در دستور کار خود قرار داده است، اصولاً نمی تواند نسبت به
چنین وضعیت شکننده ای بی تفاوت باشد. بعلاوه، این زمینه ها نیز باید همچون بخشی از
حقایق مربوط به جریان منازعه (و مشخصاً مربوط به زمینه ها و ریشه های منازعات) به
حساب آیند ودر هر گونه گزارش تحقیقاتی و راهکار پیشنهادی، که حل و فصل بنیادین
منازعات را هدف قرار می دهد، گنجانده و لحاظ شوند.
172 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
حقیقت آسیب » مبحث اخیر، بیانگر جنبة دیگری از مفهوم حقیقت است که می توان آن را
1 نامید. این معنای حقیقت به مسائل بنیادین جوامع درگیر در منازعه، بویژه به منشأ « شناختی
اصلی خشونت های سیاسی و جنایت های نظامی دلالت می کند. این خشونت ها و جنایت ها،
در تحلیل نهایی از تعارضات و منازعاتی سر بر می آورند که در نارسایی ها و مشکلات موجود
در ساختارها و روابط حاکم ریشه دارند. تجربیات تاریخی و اجتماعی نشان می دهد که
ناموزونی های موجود در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و نابرابری های
شدید در منابع و فرصت ها به گونه های مختلفی احساس تعارض و تخاصم را در میان گروه
بندی های اجتماعی و سیاسی بر می انگیزد. در چنین شرایطی، گروه های برخوردار برای رفع
تهدید از موقعیت ها و امتیازاتشان، به جداسازی، غیریت سازی و طرد دیگر گروه ها دست
می زنند و متقابلاً ناکامی ها و سرخوردگی های گروه های نابرخوردار نیز زمینه ساز انباشت
کینه های نهفته و آشکاری می شود که هر از چندی آتش منازعات و خشونت های مختلف را
بر می افروزد. این وضعیت در سطوح مختلف زندگی اجتماعی، اعم از محلی، ملی و بین
.( المللی به چشم می خورد (دلاوری، 1381
خشونت های سیاسی و جنایت های نظامی در بطن چنین منازعاتی روی می دهند. گرچه
شدت خشونت، و جنایت در این منازعات، تا حدود زیادی به میزان خصومت های از پیش
انباشته شده در میان گروه های درگیر بستگی دارد (گر، 1377 )، اما همین که این منازعات وارد
مرحله خشونت آمیز می شوند، ساز و کارهای خشونت نیز به عنوان متغیری مستقل بر شدت
خشونت و مقیاس جنایت تاثیر می گذارند. به عبارت دیگر، در جریان منازعات سیاسی و بین
المللی معمولاً دور باطلی از تهدید و خشونت شکل می گیرد که پیوسته بر شدت خشونت و
بنابراین، برای پیشگیری از خشونت ها و .(gartner & Regan, مقیاس جنایت می افزاید. ( 1986
جنایت های سیاسی و بین المللی در وهله اول باید حتی الامکان از ورود این منازعات به
مرحله خشونت آمیز جلوگیری کرد. این کار نیازمند مدیریت سیاسی مناسب است. در وهله
1. Pathologic Truth
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 173
دوم، لازم است زمینه ها و ریشه های منازعات شناسایی شوند و حتی الامکان برای از میان
بردن آنها تلاش شود.
بنابراین، زمینه ها و ریشه های بنیادین خشونت ها و جنایت های سیاسی و نظامی به نوبه
مهمی هستند که در یک برنامة جامع حقیقت یابی نباید نادیده گرفته « حقایق » خود حاوی
همچون سه معنای قبلی آن (محکمه ،« حقیقت » شوند. به عبارت دیگر، معنای آسیب شناختی
ای، روایتی و مصالحه ای)، این ظرفیت را دارد که به عنوان رویکردی جدید برای فعالیت های
کمیسیون های حقیقت یاب در نظر گرفته شود. این رویکرد به معنای اهتمام این کمیسیون ها
برای بررسی، شناسایی و اعلام ریشه های بنیادین و معمولاً ناپیدای منازعات، خشونت ها و
جنایات سیاسی و نظامی است، اما این رویکرد، طبعاً نمی تواند در حد شناسایی مشکل محدود
و متوقف بماند، بلکه باید به راه حل یابی برای این مشکلات نیز بسط یابد.
همان طور که اشاره شد، جلوگیری از تبدیل منازعات موجود به اقدامات خشونت آمیز یا
تخفیف خشونت های جاری نیازمند مدیریت سیاسی مناسب است. در این مورد،
کمیسیون های حقیقت یاب می توانند الگوهای مناسب مدیریت منازعه را شناسایی کنند و به
نهادهای حل منازعه و یا نیروهای درگیر پیشنهاد دهند. 1 اما برای ازمیان بردن ریشه های بنیادین
منازعه، آنچه لازم است، شناسایی نابسامانی ها و مشکلات موجود در ساختارها و روابط
اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی موجود و ارایه راه حل هایی برای این نابسامانی ها و
مشکلات است.
1. مدیریت منازعه به عنوان فرایندی تعریف شده است که در طی آن ، طرفین منازعه (یا طرف های سوم ذی نفع)
می کوشند با استفاده از مجموعه ای از روش ها و تکنیک ها، جریان منازعه را به گونه ای تحت کنترل درآورند که از
میزان آثار و پیامدهای منفی و خسارت بار آن کاسته شود. بنابراین، مدیریت منازعه را می توان بدیلی برای حل
منازعه قلمداد کرد. این بدیل هنگامی برگزیده می شود که حل و فصل منازعه، در کوتاه مدت ممکن نباشد. آنچه
در مدیریت منازعه مهم است، جلب توجه طرفین منازعه به سوی خطرات تشدید منازعه و تشویق آنها به کاهش
و کنترل برخورد هاست. مدیریت منازعه، همچون دیگر روش های پیچیده حل منازعه، شامل ترکیبی از روش ها و
تکنیک های متعدد است. در مدیریت منازعه می توان به طور همزمان از روش ها و تکنیک هایی، چون: مهارت
(<Sais>8August های ارتباطی، مذاکره، میانجیگری و برگزاری کنفرانس های حل اختلاف استفاده کرد
.2005)
174 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
حقیقت آسیب شناختی با حق سلامت، در مقیاس فردی و اجتماعی، ارتباط پیدا می کند.
سلامت اجتماعی با مقولة توسعه و به عبارت دیگر، با حق توسعه مرتبط می شود. حق توسعه
بر خدشه ناپذیری حق پیشرفت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برای همه جوامع و
برخورداری از فرصت ها و شرایط زندگی متناسب با شؤونات انسانی برای آحاد بشر دلالت
دارد. پذیرش حق توسعه از پذیرش حق حیات ناشی می شود. حق حیات در معنای توسعه
گرایانة آن، فقط به معنای منع اقدام علیه حیات فیزیکی افراد و گروه های انسانی و یا پذیرش
حق برخورداری از حداقلی از منابع مادی برای رفع نیازهای حیاتی آنان نیست، بلکه همچنین
به معنای پذیرش حق بهبود سطح زندگی و ارتقای امکانات مادی و معنوی آنان - متناسب با
تحولات سطح زندگی در محیط محلی، ملی، منطقه ای و جهانی – است. تأمین چنین حقی
علاوه بر رفع محدودیتهای تبعیض آمیز اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وسیاسی علیه افراد، گروه
ها و جوامع انسانی، مستلزم کمک و مساعدت افراد، گروه ها و جوامع انسانی به یکدیگر، و
بویژه به آن هایی است که درگیر مسایل و مصائبی هستند که مانع توسعه سطح زندگی آنان
شده است. گروه ها و جوامع درگیر در منازعه، نمونه هایی از چنین گروه ها و جوامعی
محسوب می شوند.
اطلاق مفهوم حقیقت به این جنبه از مسائل جوامع درگیر در منازعه، بر این مفروضه استوار
برخی نیاز های « درحقیقت » - است که انسان ها در جهان زیست خود - از هر نوعی که باشد
حیاتی دارند که تامین آنها روز به روز ابعاد پیچیده تر و جهانی تری به خود می گیرد و جز از
طریق افزایش توانمندی آحاد انسانی و بهینه سازی الگوهای ساماندهی اجتماعی ممکن نیست.
متقابلاً ریشه بسیاری از منازعات و خشونت های اجتماعی وسیاسی را باید در ناکامی افراد و
گروه ها در تامین نیازهای حیاتی و یا تهدید ارزش های اساسی آنان جستجو کرد. نگاهی گذرا
به تاریخ جوامع مختلف نشان می دهد که احساس فقر و محرومیت (عدم تأمین حداقل
نیازهای معیشتی)؛ احساس ناامنی و فقدان آرامش (عدم تأمین نیازهای امنیتی)؛ احساس اجبار
و تحمیل (عدم تأمین نیاز به آزادی و خودمختاری)؛ احساس تنهایی و انزوا (عدم تأمین
نیازهای مربوط به ارتباط و تعامل اجتماعی)، همچنین تهدید تشخص و حیثیت افراد و گروه
ها (بی حرمتی به هویت افراد و گروه ها)، تهدید عدالت (محدودکردن فرصت ها و ایجاد
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 175
تبعیض علیه افراد وگروه ها) از جمله مهمترین سرچشمه های نارضایتی ها، منازعات و
.( خشونت های اجتماعی و سیاسی بوده است (دلاوری، 1381 و 1385
بر این اساس و با توجه به این که تامین و تضمین نیازهای حیاتی و ارزشهای اساسی عمدتا
در عرصه عمومی تعریف و دنبال می شوند؛ راه حل بنیادین منازعات را باید در استقرار و
تحکیم ساختارها و مناسبات اجتماعی وسیاسی متناسبی جستجو کرد که علاوه بر تأمین
نیازهای حیاتی افراد و گروه های مختلف اجتماعی، تهدیدی علیه ارزش های اساسی آنان در
بر نداشته باشد . بر این اساس، کمیسیون های حقیقت یاب می توانند بحث ها وپیشنهادهای
مربوط به شرایط و ملزومات تامین حقوق حیاتی، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی همه افراد
وگروه های را نیز در دستور کار خود قرار دهند. این معنا از حقیقت، شکل گیری و فعالیت
نوع دیگری از کمیسیون های حقیقت یاب را می طلبد که باید با رویکرد توسعه گرایانه، هدف
را دنبال کنند. این گونه کمیسیون « جامعة پسا منازعاتی » به « جامعة درگیر در منازعه » از « گذار »
ها به منظور از میان بردن آثار نامطلوب باقی مانده از دوران منازعه وهمچنین پیشگیری از
شروع مجدد منازعات باید مجموعه ای از شرایط وملزومات اصلاح ساختارها و بهبود روش ها
را در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در جوامع مورد نظر شناسایی و ارائه
نمایند. بالطبع، لازم است اعضای این گونه کمیسیون ها را ترکیبی از انواع علایق و تخصص
های اطلاعاتی، حقوقی، سیاسی، برنامه ریزی و مدیریت اقتصادی – اجتماعی و مددکاری
اجثماعی تشکیل دهد. چنین کمیسیون هایی می توانند همچون یک گروه تحقیق و مشاورة
چند منظوره عمل کنند.
از سوی کمیسیون های حقیقت یاب،گستره فعالیت « مشکل شناختی » بنابراین، اتخاذ رویکرد
و اثر گذاری این کمیسیون ها را از آنچه در سه رویکرد قبلی(محکمه ای، روایتی و مصالحه
ای) دنبال می کنند، بسیار فراتر می برد. با پذیرش این رویکرد، کمیسیون های حقیقت یاب
علاوه بر کشف حقایق مربوط به دوران منازعه، که برای اجرای عدالت کیفری و ترمیمی و
برقراری صلح و بازسازی روحی و روانی قربانیان وجنایتکاران ضروری می نماید، لازم است
در زمینه کشف و اعلام حقایق مرتبط با مسائل و مشکلات حیات اجتماعی گروه ها و جوامع
درگیر در منازعه، با هدف اصلاح ساختار های تبعیض آمیز و منازعه خیز اقتصادی ، سیاسی و
فرهنگی نیز فعال شوند.
176 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
قایل شدن به چنین گستره وسیعی برای فعالیت کمیسیون های حقیقت یاب، این سوال را
پیش می کشد که آیا این کمیسیون ها به نهادهای سیاسی و مدیریتی تبدیل نخواهند شد و به
فرض امکان چنین چیزی، آیا این کمیسیون ها به رقیبی برای نهادهای سیاسی و مدیریتی
موجود در جوامع درگیر تبدیل نخواهند شد؟ در پاسخ باید گفت این کمیسیون ها- خواه
ازسوی رهبران سیاسی واجتماعی صلح طلب وآینده نگر داخلی، وخواه از سوی نهادهای بین
المللی دخیل، تشکیل شده باشند- همان طور که از عنوان آنها بر می آید، اولاً فقط جنبه
تحقیقاتی و مشاوره ای دارند؛ ثانیاً فقط در دوره گذار- از وضعیت منازعه به نظم پسامنازعاتی-
ایفای نقش خواهند کرد.
نتیجه گیری
کشف و اعلا م حقایق مربوط به یک منازعه ( بویژه در باره خشونت ها و جنایاتی که در
جریان آن رخ داده است )، به چند صورت ممکن است به تخفیف یا حل منازعات کمک کند ،
یا از آثار وپیامدهای زیانبار آن بکاهد . گاه می توان این حقایق را به منظور اجرای ع دالت
کیفری و تنبیه ومجازات مجرما ن و جنایتکاران سیاسی و نظامی به کار گرفت . این کار ممکن
است آثار بازدارنده در جریان منازعات ، و آثار تسکین دهنده در میان قربانیان آن به همراه
داشته باشد . گاه می توان این حقایق را همچون یادآوری ومرور خاطرات منفی منازعات ، به
منظور برون ریزی وتخفیف بدبینی ها، رنج ها وکینه ه ا (در میان عاملان و قربانیان خشونت ها
و جنایت ها ) مورد توجه قرار داد و از این طریق به مصالحه وآشتی میان طرفین در گیری
کمک کرد . سرانجام، از این حقایق می توان برای آگاهی از خسارات مادی و روحی وارده بر
قربانیان و تلاش برای جبران آن و همچنین باز سازی روابط اج تماعی در جوامع درگیر منازعه
استفاده نمود واز این طریق تا حدودی از شروع مجدد منازعات جلوگیری کرد.
آثاری که برای کشف واعلام حقایق ذکر شد، مبنای ایده کاربرد کمیسیون های حقیقت یاب
در حل وفصل منازعات سیاسی است. طی چند دهه اخیر ده ها مورد از این گونه کمیسیون ها
از سوی نهادهای ملی و بین المللی برای مواجهه با برخی از ابعاد وآثار این منازعات (بویژه
برای کشف حقایق مربوط به جنایات و خشونت های سیاسی ونظامی و اقدام علیه حقوق بشر)
تشکیل شده اند. برخی از این کمیسیون ها که مأموریت های مشخص و محدودی داشته اند–
نظیر آنهایی که از سوی نهادهای سیاسی یا قضایی ملی و یا بین المللی به منظور شناسایی
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 177
عوامل دخیل در رویدادها یا جنایات خاصی تشکیل شده اند– تا حدودی در اهداف خود
(کمک به تکمیل پرونده و محاکمه و مجازات مجرمان و جنایتکاران سیاسی و نظامی) موفق
بوده اند. این گونه کمیسیون ها از پشتیبانی و اقتدار قابل ملاحظه ای برخوردارند؛ هرچند
فعالیت آنها با موانعی چون امحاء یا مخدوش کردن اطلاعات موجود یا فشارهای ناشی از
ملاحظات سیاسی مواجه است. بعلاوه، رویکرد حاکم بر این نوع کمیسیون ها، صرفاً قضایی-
کیفری است که چندان مطلوب متخصصان حل منازعه نیست، زیرا به نظر آنان، این رویکرد
آثار بازدارنده ناچیزی دارد و آثار ترمیمی وبازسازانه آن نیز محل تردید است.
برخی دیگر از کمیسیون ها - بویژه آنهایی که از سوی سازمان های فعال در زمینة حقوق
بشر یا حل منازعه تشکیل می شوند - اهدافی فراتر از ماموریت های قضایی وکیفری را دنبال
می کنند. آنها به موازات جمع آوری حقایق محکمه ای، با درگیر کردن هرچه بیشتر گروه های
دخیل در منازعات و بویژه قربانیان و آسیب دیدگان جرائم و جنایات سیاسی و نظامی با فرایند
حقیقت یابی به ابعاد ترمیمی و باز سازانه حقایق نیز توجه می کنند. البته، این نوع کمیسیون ها
هنوز از اقتدار چندانی بر خوردار نیستند و در جریان ماموریت های خود با مشکلات بیشتری
مواجهند. با وجود این، از دیدگاه حل منازعه، رویکرد و شیوه فعالیت این کمیسیون ها و
اطلاعات و حقایقی که جمع آوری می کنند، آثار مثبتی در تقویت فرهنگ مصالحه وآشتی دارد.
از این دیدگاه، برون ریزی خاطرات منفی و برقراری ارتباط و تعامل میان طرفین درگیری که
در رویکرد این کمیسیون ها دنبال می شود، به فراهم کردن زمینه های حل منازعه کمک
می کند. تخلیه کینه در میان قربانیان، اعتراف به جنایت و طلب بخشش در میان مجرمان، از
جمله آثاری است که ممکن است از فعالیت کمیسیون ها در قالب این رویکرد حاصل آید و به
نوبه خود به مفاهمه و مصالحه میان طرفین درگیری کمک کند.
با وجود این، تحکیم مصالحه و پیش گیری از منازعات بعدی وهمچنین بازسازی جوامع
درگیر منازعه، نیازمند اقداماتی بیش از آن چیزهایی است که در رویکردهای محکمه ای،
روایتی و مصالحه ای دنبال می شود. برای دستیابی به این اهداف، لازم است کمیسیون هایی با
رویکرد مشکل شناختی در جهت شناسایی نابسامانی ها و مشکلات موجود در ساختارها و
روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جوامع درگیر در منازعه و ارائه راه حل هایی
برای ترمیم و اصلاح این ساختارها و روابط نیز وارد فعالیت شوند. ترمیم و اصلاح این عرصه
178 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
ها طبعاً نیازمند رویکردهایی توسعه گرایانه و معطوف به فرصت سازی هرچه بیشتر برای تامین
نیازهای حیاتی و ارزش های اساسی افراد وگروه های مختلف در جوامع مورد است. البته،
پیگیری و تحقق این اهداف چیزی بسیار فراتر از ظرفیت ها و صلاحیت های کمیسیون های
حقیقت یاب است و مستلزم اراده ها، منابع و برنامه های کلان آن هم در یک دوره کم وبیش
طولانی است. با وجود این، هرگونه حقیقت یابی در مورد خشونت ها و جنایات سیاسی و
نظامی، بدون توجه به این ابعاد و مسائل، ناقص خواهد ماند. بنا بر این، آن دسته از کمیسیون
های حقیقت یاب که با رویکرد حل منازعه وارد فعالیت می شوند، می توانند دامنه حقایق
مورد جستجوی خود را به این عرصه ها نیز بگسترانند. این کمیسیون ها می توانند همچون
کارگزاران تحقیقاتی و مشاوره ای، شرایط و مقتضیات ساختاری، سیاستگذارانه و مدیریتی لازم
برای حل و فصل بنیادین منازعات وخشونت ها را شناسایی و اعلام نمایند و به نوبه خود برای
جلب توجه نهادهای ذی ربط به این موضوع در سطوح مختلف محلی، ملی و بین المللی
تلاش نمایند.
ترجمه علی عباس بیگی. شرق ( 16 آبان .« فراموش کردن و فراموش شدن » . - تیلیش، پل
. 1384 ) ص. 18
- دریدا، ژاک. ( 1383 ).جهان وطنی و بخشایش. ترجمه امیر هوشنگ افتخاری راد. تهران:
گام نو.
- دلاوری، ابوالفضل.( 1381 ).سرچشمه های منازعه سیاسی؛ گزارش پژوهشی منتشر نشده؛
تهران: دانشگاه علامه طباطبائی.
1385 ).نگرش ها، نظریه ها وروش های حل منارعه ) . ----- ----- ----- ----- -
سیاسی؛ گزارش پژوهشی منتشر نشده؛تهران:دانشگاه علامه طباطبائی .
- رابرتسون، جفری.( 1383 ).جنایت علیه بشریت، ترجمه گروه ترجمه دانشگاه علوم
اسلامی رضوی، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی.
سال یازدهم، شماره 26 ، بهار 1388 ،حقیقت و آشتی : نقش کمیسیون های حقیقت یاب در..... / 179
- عباسی، مصطفی.( 1383 ).افق های نوین عدالت ترمیمی در میانجی گری کیفری. تهران:
دانشور.
- غلامی، حسین.( 1386 ). عدالت ترمیمی. تهران: سمت.
- گر، تد رابرت.( 1377 ).چرا انسانها شورش می کنند، ترجمه علی مرشدی زاد، تهران:
پژوهشکده مطالعات راهبردی.
- لاتین
- Ahorsu, Ken. [And other],(1999),Conflict Resolution, Sustainable Peace,
Reconciliation and Justice: The Role of International Criminal Tribunals and
Truth Commissions. Uppsala University
- Botman, H.Russell & Robin M. Peterson (eds),(1996),To Remember And to Heal:
Theleolgical & Psychological Reflection on Truth and Reconciliation. Cape town:
Human and Rousseau
- Frost, Brian (1998) Struggling to Forgive: Nelson Mandela and South Affrica's
Truth Commission. Oxford: Oxford University Press
- Gartiner and Regan,(1986),“Threat and Repression” Journal of Peace Research
- Gibson, James and Hellen Macdonald,(2000),Truth–yes, Reconciliation– Maybe:
South Africans Judge NJ: Princeton University Press
- Hayner, Priscilla B.(1994)Fifteen Truth Commissions1974–1994; A Comparative
Study Human Right Quarterly vol.16 No. 4Novembr.
- -------------------------- (2002)Unspeakable Truth: Facing the Challenge of Truth
Commissions. London: Routledge
- < http://www.epa.gov > (2005)"Managing Conflict, Accide For Watershed
Partnership" 24 August
- <http://www.Sais-ihu>(2005)"Introduction to Conflict Management”,8 August.
- <http://www.usda.gov >(2005)"Understanding Conflict Management and ADR,
180 / پژوهش حقوق و سیاست/ سال یازدهم، شماره 26 ، بهار و تابستان 1388
24 August.
- Jeffrey, Antea,(1999), Truth About Truth Commissions Johansburg: Sout Affrica
Institution For Race Relation.
- kotze, Drik.(2005),“Breaking the Conflict Cycle: Truth Commission as Means of
Conflict Prevntion and Resolution” Unisa<http:// w w w. unisa. ac. > 4 August.
- Ramsbotham, Oliver,(2005), Tom Wodhouse, Hugh Miall; Contemporary
Conflict Resolution; Cambridge: Polity Press.
- R. Rotberg and D. Tampson (eds),(2000),Truth v. Justice: The Morality of Truth
Commissions, Princeton, NJ: Princeton University Press.
- Tutu ,Desmond.(1999),No Future Without Forgiveness, London: Rider