Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

Today’s world situation is the result of various historical incidents.
During these accidents and changes, some civilizations manifest, grow
and collapse. The study and analysis of the effecting factors on
stability or disintegration of a civilization could be serving as an
example for the existing civilization and developing societies very
much. The Iranian civilization is one of the oldest and most effective
civilizations in the history of mankind, and Iran land as the cradle of
this civilization, has experienced many governments and dynasties.
Some of them have declined and finally collapsed for unknown
reasons while they had pride, glory, and a high level of political and
economical power; like Achaemenian, Sasani, Ashkabni, Safavi, and
etc.
Achaemenian Empire with a background of 230 years governing on
the world was declined by a young, low experienced, ambitious army
general. Establishing this Empire which involved different and
various races, languages and cultures, was a big revolution in the
world history of governance. The world for the first time enjoyed a
united and centralized government. It was only Roman Empire that
could compete with it years later. The main question of this study is
that how an empire and civilization with this level of power, glory and
domination gradually collapsed from inside. It seems that many
reasons involve in the decline and collapse of a civilization, or its
survival and stability. In this study it was assumed that some factors
such as justice, responsibility, freedom and national identity lead to
stability. On the other hand, factors like despotism, narcissism, and
discrimination cause acceleration in civilizations' collapse. The study
of historical evidences confirms the hypothesis that injustice is one of
the most important factors which cause internal collapse, and
intelligence level decline in these governments.
 

Keywords

تاریخ شاهد شکل گیری، رشد و فروپاشی مستمر حکومت ها، تمدنها و اقوام گوناگونی
بوده است؛ حکومت هایی که تحت تاثیر روندها و علل و عوامل متفاوتی دچار فروپاشی
شدند به طوری که می توان عوامل بسیاری را در مجموعه علل فروپاشی حکومت ها
برشمرد؛ با این حال شاید بتوان شباهت هایی میان این عوامل و روندها مشاهده کرد . در
پژوهش حاضر ، عواملی چون میزان هوشمندی، مشارکت اجتماعی، عدالت، و پاسخگویی،
به مثابه عو امل مؤثر بر بقای حکومت هخامنشیان فرض شده و عواملی چون استبداد،
خودشیفتگی، و تبعیض به مثابه عوامل مؤثر بر فروپاشی آن مدنظر قرار گرفتهاند.
تشریح موضوع و بیان مسأله
جهان واقع، عرصه بروز حوادث بی شماری است که در کشاکش آنها تمدن هایی ظهور
میکنند، رشد می کنند و سقوط می نمایند. بدیهی است که بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر
بقا یا فروپاشی هر تمدن، می تواند برای سایر تمدن ها و جوامع در حال رشد، بسیار عبرت
آموز و بصیرت بخش باشد.
تمدن ایرانی یکی از قدیمی ترین و تأثیرگذارترین تمدن های تاریخ بشری است و ایران
زمین نیز به مثابه خاستگاه این تمدن در اعصار گوناگون، شاهد حکمرانی حکومت ها و
سلسله های بی شماری بوده است که برخی از آنها به هنگام برخورداری از فر و شکوه و
سطح بالایی از اقتدار سیاسی و اقتصادی، گاهی به دلایل ناشناخته ای افول کرده و در
نهایت منقرض شده اند؛ حکومت های مقت دری همچون هخامنشی، اشکانی ساسانی،
خوارزمشاهی و صفوی . در این میان ، تمدن و امپراتوری هخامنشی یکی از تأثیرگذارترین
تمدنهای حیات بشری است که به رغم برخورداری از سابقه ای 230 ساله به دست
سرداری جوان و کم تجربه، اما تشنه قدرت و کشورگشایی منقرض شد.
اقوام پارسی ا ز حدود 550 سال پیش از میلاد از خاستگاه اولیه خویش در ایران جنوبی
امپراطوری .(Briant, (فارس) با گام هایی بلند وارد تاریخ جهان شدند (ر.ک. 2002
530 پیش از میلاد و نبردهای - هخامنشی در پی فتوحات کوروش در سال های 557
586 پیش از میلاد بر ویرا نههای حاصلخیز قلمروهای پادشاهی - کمبوجیه در سالهای 530
شرق نزدیک، بنیان گذاشته شد . داریوش اول این کشور را به صورتی استوارتر، گسترش
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 81
داد و در زمانی که داریوش سوم در برابر اسکندر شکست خورد ( 330 پیش از میلاد ) این
امپراطوری از رودخانة سند تا دریای اژه و از سیبری تا خلیج فارس و نخستین آبشارهای
نیل توسعه یافته بود.
تأسیس این امپراطوری که اقوام، زبان ها و فرهنگ های گوناگون و متنوعی را در بر
می گرفت، ابتکاری بزرگ در تاریخ جهان بود ، زیرا جهان برای نخستین بار شاهد پیدایش
دولت واحد و متمرکز شد که پیش از آن همانند آن را ندیده بود و در زمان ه ای بعد نیز ،
پس از سپری شدن حدود 200 سال، فقط امپراطوری روم توانست با آن برابری کند . از این
روست که می توان ادعا کرد "هخامنشیان مخترع امپراطوری بودند "؛ مخترع حکومتی که
خود از مجموعة حکومتهای متنوعی تشکیل شده بود.
امپراتوری پارس تا زمان مرگ اسکندر امتداد یا فت. در رویکردی ژئوپلتیک به قلمرو
جغرافیایی گسترد ة تحت حاکمیت اسکندر، می توان او را به نوعی آخرین امپراطور
هخامنشی به شمار آورد، زیرا پس از وی، این امپرا توری به واحدهای پراکنده ای تقسیم شد
و وحدت رویه اداری آن از میان رفت . هنوز هم آثار و بقایای این سلسله گس ترده در
قصرها، برجسته نقش ها، پرسپولیس و گورهای شگفت آور و پر زرق و برق پاسارگاد و
برخی آثار دیگر، وجود دارند که می توانند از مراتب شوکت و سیطره کم نظیر شاهان
!(Briant, هخامنشی و اتباع وفادار به آنها پرده بردارند (ر.ک. 2002
با این مقدمه میتوان سؤال اصلی تحقیق را به صورت ذیل صورتبندی کرد:
امپراتوری و تمدنی با این حد از قدرت و گستردگی قلمرو چگونه طی حدود 200 »
«؟ سال پس از کوروش، از درون فروپاشید و به سادگی تسلیم اسکندر شد
عوامل بسیاری را می توان بر شمرد که در انقراض و فروپاشی تمدن ها دخیل اند،
عواملی که گویا در مجموع به نوعی هم افزایی یافته به فروپاشی تمدن ها و انقراض
حکومتها سرعت می بخشند. عواملی چون عدالت، پاسخگویی، آزادی و هویت ملی از
جمله عواملی هستند که احتمالاً فقدانشان در متن جامعه موجب می شود که ارکان آن
متزلزل گردد و به ورطه نابودی فرو افتد.
82 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385
بدون شک آگاهی از دلایل ظهور و سقوط تمدن ها، درسهای ارزشمندی برای متولیان
طراحی "ترکیبهای زمینه ای، ساختاری و محتوایی سیستم های حکومتی " در بر خواهد
داشت.
ضمن اینکه مطالعة تاریخ کهن ایران و کند و کاو در احوال حکومت های باستانی این
سرزمین، برای یافتن نقاط ضعف و ق درت آنان، رهنمودهای ارزندهای را برای
حکومت های عصر حاضر در برخواهد داشت؛ رهنمودهایی که می توانند به نحو
عبرت انگیزی موجب اصلاح وضعیت حکومت های موجود شوند و به پیش گیری از
پیامدهای نامطلوب وقایع اجتماعی کمک کنند؛ بر این اساس، تعهد به استقرار عدالت،
اجتناب از استبداد، پرهیز از خودشیفتگی، اهتمام به پاسخگویی در برابر عامه و
حساب پسدهی به آحاد جامعه از جمله مهم ترین عواملی محسوب می شوند که به
حکومتی مردمی، اعتبار و مشروعیت میبخشند.
قابل تأمل است که حکومت هخامنشی اولین نمونة یک امپراتوری متمرکز بود که قبل
از آ ن و حتی 200 سال پس از تأسیس نیز هماوردی در جهان نداشت . از این رو، مهم است
که بدانیم چرا این حکومت بیش از دو قرن پایدار ماند و چرا یکباره منقرض شد.
نکته جالب توجه دیگر، اهمیت این مطالعه برای توسعه مطالعات ملی درباره حکمرانی
خوب 1 است . شاید بتوان با مطالع ة ابع اد و ویژگی های ساختاری و رفتاری مطلوب آن در
عرصههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه، ب ه ویژه در دوره های کامیای و فیروزی،
مبنایی تاریخی را برای سنجش اعتبار و به گزینی 2 حکمرانی خوب به دست آورد.
چارچوب مفهومی
قبل از ورود به بحث تحلیل تاریخی، تأمل بر مفاهیم ژرف عوامل مفروض مؤثر بر بقا
یا فروپاشی هخامنشیان ضرورت دارد . در این راستا مهم ترین عوامل به شرح زیر فهرست
می شوند: عدالت اجتماعی، پاسخگویی، هویت ملی، استبداد و از خودشیفتگی.
1. good governancee
2. benchmark
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 83
عدالت اجتماعی  عدالت مفهومی است با سطح انتزاعی بسیار بالاکه از دیر باز ذهن
از دیدگاه فلسفة سیاسی، .(Solomon, بشر را به خود مشغول داشته است (ر.ک. 2001
عدالت میتواند صفت نهادهای اجتماعی باشد ، نه صفت انسان و اعمال او؛ منظور از
عادلانه بودن نهاد اجتماعی این است که در آن نهاد، حقوق و مسئولیت ها، قدرت و
: اختیارات و مزایا و فرصت های اجتماعی به طور عادلانه توزیع می شوند (بشیریه، 1379
115 ).جالب آنکه مکاتب سیاسی گوناگون ، هر یک ارزشی ویژه را با عدالت مترادف
می دانند؛ برای مثال، در رویکرد ل یبرالی بر استقرار آزادی تأکید می شود در حالی که در
مکتب سوسیالیسم هدف جامعه عدل، تحقق برابری است و در مکتب لیبرال دموکراسی بر
دستیابی به آمیزه ای از آزادی و برابری تأکید می شود تا مفهومی ایجاد شود که بتواند به
در رویکرد ؛(Sterba, مثابه مبنای توجیه عادلانة حق و تکلیف مدن ظر گیرد (ر.ک. 1999
حق مدار نیز می توان عدالت اجتماعی را با تأکید بر ضرورت تأمین شرایط دسترسی ب رابر
.(274 : همة آحاد جامعه به امنیت، رفاه و آگاهی تعریف کرد (پورعزت، 1382
از دیدگاه هایک نیز تحقق عدالت اجتماعی مستلزم آن است که آحاد جامعه به گونه ای
سازماندهی شوند که بتوان آنچه را که در جامعه تولید می شود به نسبتهایی مناسب م یان
45 ). در واقع می توان عدالت را : افراد یا گروه های اجتماع ی تقسیم کرد (غنی نژاد، 1372
به طور ویژهای با تأمل بر سه بعد زیر مطالعه کرد:
عدالت توزیع ی 1 که مبتنی بر نظریه برابری و مبادل ة اجتماعی آدامز است . این بعد
عدالت به انصاف ادراک شده از ستاده ها و پیامدهایی اشاره دارد که افراد دری افت می دارند
یعنی درجة انصاف ادراک شده ؛(Begley&Lee, 2002 ,692; Mc.Dowall , 2004, 10)
از نحو ة توزیع و تخصیص پیامدها و ستاده های در مقایسه با عملکرد و آورده های افراد
عدالت رویهای 2 بر انصاف ادراک شده از رویه های .(Lambert , 2003, اشاره دارد ( 24
مورد استفاد ه در فراگرد تصمیم گیری دربار ة تخصیص ستاده ها و پیامدها اشاره دارد
تحقیقات نشان میدهد رویهها زمانی منصفانه ادراک میشوند .(Mc.Dowall , 2004 : 10)
که با ثبات، بدون در نظر گرفتن منافع شخصی و بر مبنای اطلاعات دقیق به کار گرفته
1. distributive justice
2. procedural justice
84 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385
شوند و در آنها، علائق هم ة بخش های مشارکت کننده در نظر گرفته شوند و استانداردها
عدالت مراوده ای 1 نیز بر .(Lambert , 2003, و هنجارهای اخلاقی نیز رعایت گردند ( 26
انصاف ادراک شده از کیفیت ارتباطات بین شخصی در رویه ها و فراگردها دلالت داشته
به ویژه منصفانه بودن رفتار تصمیم گیرندگان را در فراگرد (Mc.Dowall , 2004 , 10)
.(Kreitner & Kinicki , تصمیمگیری مد نظر قرار میدهد ( 2001
نکته مهم این است که حیات و پایداری هر سیستم اجتماعی، وابسته به وجود
پیوندهای قوی و کارآمد میان اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن است و عدم رعایت عدالت،
ممکن است موجب جدایی و دوری این اجزا از یکدیگر گردد و در نهایت رشته های پیوند
میان این اجزا را بگسلد . در واقع عدالت عامل انسجام و به هم پیوستگی مردم جامعه است
.(Folger& Kropanzano, 1998؛ (پورعزت، 1380
بی عدالتی و توزیع غیر منصفان ة منابع، فرصت ها و موقعیت های اجتماعی، دستاوردی
جز تضعیف روحیة تلاش و فعالیت در افراد ندارد؛ از این رو تأکید می شود که رعایت
عدالت، رمز بقا و پایداری جریان تلاش، توسعه و پیشرفت جامعه است (الوانی و
.( پورعزت، 1382
پاسخگویی  یکی دیگر از عوامل اثرگذار در فروپاشی یا بقای حکومت، میزان پاسخگو
بودن آن است . حسابپسدهی عمومی 2 از نشانه های اداره مدرن و دموکراتیک است . اگر
قدرتمندان در رابطه با اعمال، اقدامات و تصمیمگیریهایشان به آحاد مردم پاسخگو نباشند،
دموکراسی و مردم سالاری صرفاً در حد شعار باقی میماند. بنابراین پاسخگویی عمومی به
مثابة یک نهاد، مکمل مدیریت دولتی در حکومت دموکراتیک و مردم سالار است
.(Bovens,2005, 2)
حساب پس دهی 3 از مفاهیمی است که مقبولیت عامه داشته، مدت هاست و در گفتمان
سیاسی ادبیات مربوط به خطمشیگذاری رواج یافته است؛ شاید بدان دلیل که این واژه ،
از نظر .(Bovens, تصویری از شفافیت و اعتماد عموم ی 4 را به ذهن متبادر میکند ( 2005:2
1. Interactional Justice
2. public accountability
3. accountability
4. public trust
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 85
ویلسون، دولت خوب ، دولتی است که هم قد رت داشته باشد و هم پاسخگو باشد، و مادام
: که قدرت با پاسخگویی همراه باشد، خطری علیه آن کارساز نخو اهد بود (فقیهی، 1380
55 ). امروزه در بسیاری از نظام های سیاسی متمدن تلاش می شود تا آراء و نظره ای عامه را
در خط مشیها و آراء نمایندگان منتخب مردم متجلی سازند؛ بدین ترتیب که نمایندگان
مردم، مدیران و کارگزاران دولت را تعیین می کنند، ولی این مسأله مطرح میشود که آحاد
جامعه نمی توانند به طور مستقیم در انتخاب مدیرا ن و کارگزاران اجرایی دولت دخالت
چگونه می توان رفتار و » : داشته ب اشند، بنابراین یک سؤال اساسی مدنظر قرار می گیرد
خط مشیهای کارگزاران حکومت را به سوی تأمین منافع عامه مردم هدایت کرد و اطمینان
«؟ یافت که سازمان ها و دستگاه های اجرایی دولتی در جهت منافع عمومی گام بر می دارند
54 )! البته تلاش می شود که با توسع ة روش ها و سازوکارهای کارآمد، : (فقیهی، 1380
مراتب پاسخگویی و حساب پسدهی سیستم اداری در برابر آحاد جامعه افزایش یابد و به
طور مستمر روشهای مؤثرتری برای تحقق نظارت عامه بر فراگرد حکمرانی، توسعه یابند.
از .(Bovens, 2005: مهمترین کارکرد حسابپسدهی، کنترل دموکراتیک ا ست ( 14
طریق کنترل دموکراتیک بر قدرت بخش عمومی نظارت می شود و از سوء استفاده از
اختیارات عمومی پیشگیری به عمل می آید . هم ة عناصر زنجیر ة تفویض اختیار سعی
میکنند تا با پاسخگو ساختن کارگزاران فرا یند اعمال و به کارگیری قدرت انتقال یافته را
البته باید توجه داشت که کنترل ؛(Przeworski & others, کنترل کنند ( 1999,33
دموکراتیک باید منعطف و یکپارچه باشد ، زیرا کنترل دموکراتیک افراطی و انعطاف ناپذیر،
خلاقیت و کارآفرینی مدیران دولتی را کاهش داده و نهادهای دولتی را به سازمان هایی
وسواسی در برابر قانون ، م بدل می سازد؛ سازمان هایی که به دلیل وسواس بیش از حد در
برابر اجرای قوانین، افراد محافظه کار را به افرادی ترسو و افراد جسور را به افرادی قانون -
.(Behn, شکن تبدیل میکنند ( 2001,30
هویت ملی - هویت از نظر لغوی یعنی آنچه که موجب شناسایی شخص یا چیزی
1177 ) و در اصطلاح علمی به معنای کیستی شناسی یا چیستی : می شود (مشیری، 1369
324 )؛ در واقع هویت ، مبنای شناسایی افراد و گروه هاس ت و : شناسی است (توسلی، 1374
مجموعهای از خصائل فردی و خصوصیات رفتاری را در بر می گیرد که آنها را از دیگران
86 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385
532 ). هویت اجتماع ی 1 در خلال ادراک اعضا گروه -533 : متمایز می سازد (اشرف، 1373
یا اجتماع و ادراک و شناخت فرد از خویشتن در عرصه تعاملات اجتماعی شکل
میگیرد. در واقع ارزش ها و جلوه های عاطفی و احساسی گروهی که فرد عضوی از آن به
.(Ivanova, 2005,74- شمار میآید، هویت او را بازتاب می دهد ( 5
زمینههای ذهنی هویت هر فرد به صورت ناخودآگاه در جریان تعاملات وی با دیگران
و به واسطة شناسایی آنان از او شکل میگیرد. ساختار هویت افراد در جوانی شکل می گیرد
و مصالح آن در شناسایی های اولی ة جامعه از آنان ساخته می شود، یعنی افراد هویت خود را
در روند اجتماعی شدن و جامعه پذیری و یا در طی تماس با دیگران کسب می کنند. از این
رو دولت ها و قدرت های سیاسی می توانند در فرا شد های حفظ و تغییر هویت، نقش ی
محوری ایفا کنند و هویت های اسمی مورد استفاده در دسته بندی عامه مردم را به راحتی
.(Jenekins,1996, 21- تغییر دهند، حفظ یا حتی تحمیل کنند ( 25
هویت ملی به معنای احساس تعلق به "دولت  ملت" در چارچوب سرزمینی معین با
فرهنگ، تاریخ، خاطرات و زبان مشترک است . این مفهوم در دوران معاصر، بعد از
شکل گیری "دولت  ملت" و دولت ملی در غرب موضوعیت یافت ، یعنی هنگامی که
بحث سرزمین به صورت واحدهای سیاسی مجزا م طرح گردید، موضوع ملت نیز به میان
آمد تا مردم هر سرزمین بتوانند در قالب اجتماع ی تخیلی، خود را ملت ی واحد تصور کنند .
بنابر این می توان ملت را اجتماع ی تخیلی دانست که هر چند هم ة اعضاء آن همدیگر را
نمیشناسند و ممکن است برخی از آنان هرگز یکدیگر را نبینند ، اما بر این باورند که
همگی عضو مجموعه ای واحدند؛ از این رو ملت گروهی از مردم است که به واسط ة
احساس خویشاوندی یا تبار مشترک، تصور میکنند که به اجتماع ی گسترده تعلق دارند !
هویت ملی ارتباطی نزدیک با حقوق شهروندی دارد . شهروندی شأنی است که در آن بر
برابری انسان هایی تأکید می شود که عضویت ملت و دولت ملی را پذیرفته اند. این التزام به
برابری، مشخص ة اساسی حقوق شهروندی است ، حقوقی که به صورت رسمی به تمامی
اعضاء یک ملت، صرف نظر از تمایزات نژادی، زبانی و قومی آنان تعلق می گیرند (قیصری،
.(49-53 ،1377
1. social identity
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 87
اگر آحاد ملت از احساس هویت ملی برخوردار نباشند، انسجام اجتماعی آنها کاهش
مییابد تاحدی که ممکن است در هنگام ة حمله دشمنان، تمایلی به دفاع از موجودیت ملی
خود نداشته باشند و هر یک ف قط به منافع شخصی خویش بیاندیشند و کشور خود را در
برابر دشمنان و غاصبان تسلیم سازند.
استبداد و خودکامگی - استبداد 1
پدیدهای است که وقوع آن منوط به تشکیل جوامع
بشری است . استبداد بارزترین مظهر قدرتنمایی و ابتدایی ترین شکل حکومت مطلقه است
5). مستبد یعنی خودرأی، خودکامه و خودسر؛ کسی یا سیستمی که بدون : (کواکبی، 1364
(11 : مشورت با سایر عناصر اجتماعی ، اقدام به انجام عم لی می کند (خلیل الله مقدم، 1378
16 )؛ پس : و در اموری که شایسته مشورت ند به رأی خویش اکتفا می نماید (کواکبی، 1364
11 )، منشأ استبداد، : استبداد یعنی خودرأیی و خودکامگی (همایون کاتوزیان، 1380
وضعیتی است که حکمران مکلف نباشد تا تصرفات و اقدامات خود را با شری عت، قانون و
.(17 : ارادة ملت منطبق سازد (کواکبی، 1364
25 ) به : در نظام استبدادی ، اساس حکومت بر بی قانونی است (قاضی مرادی، 1385
این معنی که قوانین و مقررات موجود فقط تا زمانی نافذند که مستبد کل یا گماشتگان وی
مصالح و منافع خود را در آن بدانند . اما هر قانون و ضابطهای می تواند هر لحظه زیر پا
گذاشته شود و قانون دیگری جانشین آن شود؛ درست به همین دلیل است که اصطلاحات
قانون و ضابطه در نظام استبدادی معنا و محتوایی ندارند، زیرا خوب و بد عرف و قانون در
همین نکته است که به آسانی تغییرپذیر نیستند . گرچه در جوامعی که در آ ن حکومت قانون
حکمفرماست نیز گاهی قانون پایمال می شود، اما اصل و اساس بر آن است که احترام
قانون حفظ و هیچ کس نتواند مطابق نظر و میل شخصی خود آن را تغییر داده یا زیرپای
12 ). در نظام استبدادی ، قانون و مقررات حاکم بر -13 : گذارد (همایون کاتوزیان، 1380
سرنوشت مرد م ناشی از اراده دولت مقتدر و مستقل است که ممکن است هر آن و در هر
لحظه تغییر یابد و عمدت ا مصالح و منافع حاکمان تعیین کنند ة نوع و میزان این تغییر است
.(14 : (ماهرویان، 1381
1. despotism
88 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385
در جوامع و حکومت های استبدادی نیازی به فضیلت و تقوا نیست و عدم توجه به
تقوای مدنی، آر مانهای منطقی را از خاطر هها می برد. در این جوامع سیاست از یک سو به
رعایت نظر بیگانگان میپردازد و از سوی دیگر به اشاعة جهل و خرافات در میان مردم
72 ). چنین نظامی به زور بر مردم سیطره یافته و : اهتمام می ورزد (خلیل الله مقدم، 1378
فاقد پشتوان ة مردمی است؛ از این رو برا ی بقای خویش به بیگانه متوسل شده از هیچ ظلم
و ستمی فرو گذاری نمی کند و معمولاً در مقابل مردم قرار می گیرد. این گونه حکومت ها
جز جلب حمایت بیگانگان چاره ای ندارند و طبعاً برای منویات بیگانگان گام بر می دارند
19 ). نکت ة قابل تأمل آنکه مع مولاً در حکومت های استبدادی، هم ة : (علوی، 1385
تصمیمات تصادفی اتخاذ می شوند ؛ بدین دلیل که متکی به اراده خودکامانه شهریار
.(270-271 : مستبدند، نه ضرورتهای اجتماعی (قاضی مرادی، 1385
خودشیفتگی - این واژه ، برگرفته از افسانه ای یونانی اس ت 1. خودشیفتگ ی 2 به معنای
خویشتن دوستی و خود برتربینی است ظاهراً اولین بار در متون روانشناسی توسط فروید
.(Munro&others, مطرح شده است ( 2005:51
علائم بارز این ویژگی شخصیتی عبارتند از احساس شدید خودمهم بینی، خودبرتربینی
و شاخص بودن، تخیلات شدید و دائمی دربار ة موفقیت، احتیاج به خودنمایی و جلب
توجه و تحسین دیگران و تمایل به استثمار آنان. غالباً افراد مبتلا به این اختلال روانی در
رابطة بین فردی، از قطب پرستش مطلق یک فرد تا قطب تحقیر و تنفر از او نوسان
می کنند، ولی در هر صورت، هیچ گونه احساس صمیمیت و همدردی نسبت به انسان ها
ندارند. احساس شدید و غلوآمیز خ ودمهم بینی و خودبرتر بینی در این افراد به صورت
غرور و خودخواهی شدید و خودشیفتگی مداوم تظاهر می نماید . این افراد استعدادها و
موفقیتهای خود را بزرگ، دست نیافتنی و گاهی حتی افسانه ای جلوه می دهند . به طور
خلاصه می توان گفت که تخیلات چنین افرادی ، سرشار است از موفقیت هایی در زمین ة
& 242 : قدرت، ثروت، هوشمندی و عشقهای آرمانی و افسانهای (شاملو، 1372
1. در این افسانه مردی جوان به نام نارسیسوس 1، با دیدن تصویر خود در آب، چ نین می پندارد که تصویر منعکس
شده، یک حوری بهشتی است، لذا عاشق آن می شود و می کوشد بدان دست یابد . اما توفیق نمی یابد، مأیوس
.(287 : وناامید میشود، و سرانجام از غم و ناامیدی جان میبازد (آزاد، 1372
2. narcissism
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 89
احساس استحقاق و برتری طلبی آنها چشمگیر است و به هیچ وجه .(Lown,1985:ix
.(174 : انتقادپذیر نیستند (نوقابی، 1379
افراد خودشیفته گرایشی افراطی به کسب قدرت و تسلط بر دیگرا ن دارند . خودخواهی
و غرور جزء تفکیک ناپذیر شخصیت آنهاست؛ همچنین این گونه افراد غالباً فاقد برخی
.(Ang & Yusof, ارزشهای اخلاقی همچون متانت، وقار و عزت نفس هستند ( 2005:117
این افراد غالباً هوش ریاضی (بهره هوشی ) بالایی دارند، اما از هوش عاطف ی 1 پایینی
برخوردارند؛ به همین دلیل از ادراک احساسات دیگران عاجزند و فقط برای اشخاصی
.(Maccoby, ارزش و اعتبار قائلند که آینهوار تصویری مشابه ایشان را باز بتابانند ( 2000
مکابی معتقد است که رهبران خودشیفته دارای نوعی کاریزمای فریب و قدرت بوده،
حس تحقیر و نفرت از خود را پشت نق ابی از خود شیفتگی و تصورِ همه توانی و همه دانی
پنهان می کنند. رهبران خودشیفته به دلیل ویژگی های شخصیتی خویش، به تدریج محبوبیت
خود را در میان نزدیکان واطرافیان از دست می دهند، زیرا فاقد روحیة انتقاد پذیری بوده،
معمولاً به هر گونه انتقاد به تندی پاسخ می دهند ؛ اینان هرگز دهان به تحسین کسی
نمی گشایند و همواره همه موفقیت ها و اعتبارهای حاصله را به حساب خود واریز کرده، به
خود نسبت می دهند. در این حالت، معمولاً توطئه های داخلی برای سرنگون کردن آنها
شکل میگیرد و انواع سوءقصدها و شورش ها در سطح کشور رخ مینمایند
.(Maccoby,2000)
سؤالات اصلی پژوهش
قابل تأمل است که سلسل ة هخامنشیان در اوج اقتدار نظامی و سیاسی دچار فروپاشی
شد؛ بنابراین تحلیل دلایل این فروپاشی بسیار اهمیت دارد، پس با توجه به آنچه در ادبیات
پژوهش ذکر شد، سؤالات اصلی مورد نظر محققان به صورت زیر تدوین شدند:
 آیا افزایش سطح بی عدالتی در ساختار تصمیم گیری، از دلایل سقوط حکومت
هخامنشیان بوده است؟
1. emotional intelligence (EQ)
90 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385
 آیا افزایش سطح استبداد در شیوه های حکمرانی از دلایل سقوط حکومت
هخامنشیان بوده است؟
 آیا افزایش میزان خود شیفتگی در رفتار حاکمان از دلایل سقوط حکومت
هخامنشیان بوده است؟
 آیا کاهش مراتب پاسخگویی حکمرانان در برابر مردم از دلایل سقوط حکومت
هخامنشیان بوده است؟
 آیا کاهش سطح تعلق خاطر به حکومت و هویت ملی مردم از دلایل سقوط
حکومت هخامنشیان بوده است؟
بنابراین، در فراگرد تحقیق تلاش بر آن است که با کاوش در متون تاریخی و احیاناً
مقایسة آثار باستانی و نمادها 1 و مصنوعات 2 زبانی مکتوب و آثار فیزیکی به جا مانده از
دورههای شکوفایی و فروپاشی هخامنشیان، شواهدی برای پاسخ به این سؤالات جمع
آوری شود.
روش شناسی پژوهش
شناخت تاریخ و پدیده های تاریخی، امکان سنجش و اندازه گیری روند د گرگونی های
اجتماعی و مسیر و آهنگ آنها را فراهم می سازد. پرسشهایی که در بارة دگرگونی های
اجتماعی مطرح می شوند در زمر ة عمیق ترین و اساسی ترین پرسش هایی قرار دارند که در
دانش بشری طرح شدنی است ، یعنی در پژوهش تاریخی، سخن از نحو ة پیدایی جامعه،
مسیر و نحو ة تطور آن و در نهایت سخن از آینده ای است که در برابر انسان است . پاسخ به
این پرسش ها، شناخت ماهیت پدیده های تاریخی را ضروری می سازد . در این خصوص
توجه به موارد زیر، لازم است:
الف. حوادث تاریخی زنده نیستند، بلکه به گذشته دور و نزدیک تعلق دارند ؛ حیات
مجدد نمی یابند، گرد روزگار گرفته و در ابهام جای دارند؛ از این رو درک و فهم مستقیم
آنها ممکن نیست و همواره مطالعه و ارزیابی این حوادث با واسط ة زمانی انجام می پذیرد و
1. Symbols
2. artifacts
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 91
در حقیقت، پژوهش در مورد آنها مبتنی بر نوعی مشاهده غیر مستقیم است . گاه واسطه ها
نیز تکثر می یابند، یعنی فلان راوی از قول راوی دیگری، حادثه ای را نقل می کند
241 و 200 و 195 ) و بدین ترتیب قضاوت درباره حقیقت یک حادثه ، ، (ساروخانی، 1378
دشوارتر میشود.
ب. گذشتة تاریخی عیناً تکرار نمی شود، لذا مورخ خواه و ناخواه با معیارهای جامعة
زمان خود با گذشته مواجه میشود؛ بنابراین باید ضریب انحراف خاصی را در ارزیابی خود
پذیرا باشد.
ج. حوادث تاریخی هرگز به طور کامل در اسناد و مدارک جای نمی گیرند و مورخ
ناگزیر است برای تکمیل خلأ موجود از روش های استنتاجی بهره گیر د. این امر طبیعتاً
عناصری تازه به واقعیت های تاریخی می افزاید؛ البته باید مراقب بود که این افزودگی ها به
تحریف تاریخ نینجامند.
د. هیچ واقع ة تاریخی به طور مجزا و در تجرید رخ نمی دهد. البته این قاعده دربار ة
همة پدیده های اجتماعی در هم ة زمان ها صادق است؛ پس مورخ باید هر واقعة تاریخی را
(که اسناد و مدارک آن موجود است ) در زمینه کلی جامعه بنگرد؛ البته جمع آوری مدارک
متقن در مورد جامعه ای که موجود نیست، غیر ممکن است ؛ از این رو مورخ ناگزیر است
به بازسازی جامعه گذشته اقدام کند . اما باید هوشیار بود که این امر یکی از عوامل اصلی
؛(201: تحریف و فاصله گرفتن از واقعیت های اصیل اجتماعی است (ساروخ انی، 1378
ضمن اینکه پدیدههای تاریخی فقط از خلال روای ات گواهان دریافتنی بوده، ممکن است به
سبب همین وساطت گواهان، واقعیت خود را از چشم محقق دور نگهدارند . به علاوه،
مورخ یا خوانند ة تاریخ ، غالباً تاریخ را نه آمیخته با وجود خود، بلکه عین حیات خویش
186 ). در واقع تاریخ، مطالعه گذشته جوامع بشری است و : مییابد (زرین کوب، 1370
بر خلاف سایر علوم بر مسا یل اتفاقی و غیر قابل پیش بینی تکیه می کند . هدف پژوهش
تاریخی به کار بردن داده های مربوط به واقعیت های مرتبط با رویدادهای گذشته و تفسیر
آنهاست. محقق می کوشد تا از این طریق به عوامل مؤثر در بروز وقایع گذشته پی برد ه،
122 ). پژوهش تاریخی : رویدادهای زمان حال را بهتر بشناسد (سرمد و دیگران، 1384
کمک می کند تا با تحلیل داده های موجود دربار ة عادات، رسوم، سنت ها و چگونگی انجام
92 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385
اموری که در گذشته انجام می گرفتهاند، درک بهتری از ویژگی های حوادث دوران کهن به
دست آورد؛ افزون بر آن، پژوهش دربار ة گذشته می تواند برای پیش بینی آینده نیز مفید
122 ). گویا اگر گذشته را بازیابیم، کلید کامیابی در -123 : باشد (سرمد و دیگران، 1384
آینده را در دست گرفته ایم؛ در واقع شناخت و پیش بینی آینده برای هر فرد و جامعه ای
اهمیت دارد و در راه تحقق این مهم، انجام پژوهش تاریخی ، گامی مفید و مؤثر است؛
گاهی برای پیش بینی حرکت پدیده ها، می توان به عقب بازگشت و رفتار گذشت آنان را
.(198: مطالعه کرد (ساروخانی، 1378
تصریح فراگرد پژوهش
در این پژوهش پس از مطالعه و برر سی متون تاریخی، مجموعه ای از گزارههای خبری
دربارة متغیرهای پژوهش استخراج شده و در قالب جداولی فهرست ش د. پس از آن به
منظور ارزیابی صحت و اعتبار گزاره های مستخرجه به خبرگان علم تاری خ مراجعه شد .
برای انتخاب خبرگان از روشی شبیه روش گلوله برفی استفاده شد . روشی که مبنی بر
شروع از متخصص ی بسیار خبره است . پس از مصاحبه با او، تلاش می شود با رهنمودهایش
به خبره ترین افراد پس از وی مراجعه شود تا جایی که خبرگان مورد معرفی به کسانی
ارجاع دهند که قبلاً به آنها مراجعه شده باشد و خبرگان بعدی فقط کسانی را معرفی کنند
Maykut & ) که قبلاً پژوهشگران به آنها مراجعه و با ایشان مصاحبه کرده اند
پس از جمعآوری آراء و نظرهای خبرگان و اعمال اصلاحات .(Morehouse, 1994, 57
پیشنهاد شده توسط ایشان، نتیجه گیریهایی بر مبنای گزاره های مذکور حاصل و برای
ارزیابی نهایی به خبرگان ارائه شد، و سرانجا م، پس از کسب تأیید خبرگان، نتایج نهایی
.( پژوهش به دست آمد (نمودار 1
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 93
نمودار 1. فراگرد انجام پژوهش
دودمان هخامنشی
طی حکومت 230 سالة هخامنشیان، دوازده شاهنشاه بر مسند حکومت تکیه
زدند؛ برخی با دوران حکومت چند ساله و بعضی دیگر با دوره هایی چند ماهه . عهد هر
یک از این شاهان با فراز و فرودهای ناشی از نبردها، شورش ها، فتوحات یا شکست ها ی
متعدد قرین بوده است.
به عقیده تاریخ نگاران، دوران حکومت سه فرمانروای اول هخامنشی، یعنی
کورش، کمبوجیه و د اریوش، عصر عزت و عظمت این سلسله است؛ در این دوران ، نظم،
بررسی و مطالعة متون تاریخی
استخراج گزاره های تاریخی
رجوع به خبرگان علم تاریخ
نتیجه گیری ابتدایی
رجوع به خبرگان علم تاریخ
نتیجه گیری نهایی
94 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385
آرامش و امنیت نسبی بر پهن ة این قلمرو ی گسترده حاکم بود و هر یک از این سه تن، طی
فتوحات بسیاری بر گستر ة شاهنشاهی خود افزودند (ر.ک. پیرنیا، 1385 ؛ زرین کوب،
.(Briant, 2002 ؛ 1384
دوران سلطنت خشیارشا، آغاز انحطاط و فروپاشی دودمان این سلسله بود . در این
دوران، دلایلی همچون دخالت و نفوذ بی حد و حصر زنان درباری و خواجه سرایان در
امور حکومتی و تجمل گرایی خاندان هخامنشی و اشراف ، موجب ضعف و اضمحلال
تدریجی سپاه شاهنشاهی ش د و به تدریج آن را در سراشیبی ضعف و نابودی ق رار داد. در
دوران شاهان بعدی ، این انحطاط شدت گرفت، هر چند برای اندک مدتی سکون مییافت
و در پی آن ، آرامشی نسبی بر پهن ة شاهنشاهی مستولی می شد ، ولی نهایت ضعف و
ناهماهنگی این سلسله به دوران داریوش سوم نسبت داده شده است؛ دورانی که به تسلیم
و نابودی فرمانروایی هخامشیان در برابر سپاه اسکندر انجامید.
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 95
نمودار 2. دودمان هخامنشی
بررسی و تحلیل متون تاریخی
در این پژوهش مجموعه ای از گزاره های تاریخی بر اساس عوامل و متغیرهای مورد
تأکید در ادبیات تحقیق استخراج شد؛ از آن پس این گزاره ها بر حسب موضوعات مذکور
تفکیک و در جداولی مربوط به خود سیاهه برداری شد (جداول ا الی 5 )؛ در مرحل ة بعد
نتایج حاصل از تحلیل این گزاره ها و استنباط های پژوهشگران مدون گردید (جدول 6 ) و
675 ق.م. - هخامنش 705
600 ق.م. - کورش اول 640
425 ق.م. - اردشیر اول 465
405 ق.م. سغدیانس 424 ق.م. - داریوش دوم 424
359 ق.م. - اردشیر دوم 405
559 ق.م. - کمبوجیه اول 600
530 ق. م. - کورش بزرگ 559
522 ق.م. - بردیا کمبوجیه دوم 530
559 ق.م. - آرشام 590
590 ق.م - آریارمن 640
ویشتاسب ؟-؟
486 ق.م. - داریوش بزرگ 522
465 ق.م. - خشایارشای اول 486
424 ق.م. - خشایارشای دوم 425
640 ق.م. - چیشپیش 675
اُستان کورش جوان
ارشامه
330 ق.م. - داریوش سوم 336
338 ق.م. - اردشیر سوم 359
336 ق.م. - آرسس 338
600 ق.م. - کورش اول 640
96 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385
در معرض نقد و تحلیل صاحبنظران و خبرگان قرار گرفت و تلاش شد تا در نهایت، پس
از تحلیل صاحبظران و کسب اجماع نسبی میان آنان، نتایج نهایی پژوهش ارائه گردد . نتایج
آرأ و نظرهای خبرگان و صاحبظران مورد مراجعه در جدول 7 ارائه شده است..
جدول 1. گزارشهای تاریخی دربارة میزان رعایت عدالت در دوره هخامنشیان
تاریخ
تقریبی
متن گزارش یا سند منابع دسترسی شاخصها
وی افرادی را که به هنگامة نبرد نافرمانی کرده
بودند، سخت مجازات میکرد، و افرادی را که
تابع فرمان و مطیع بوده و در پیروزیها نقش
شایانی داشتند، مورد لطف فراوان قرار میداد.
پیرنیا : 360 و 318
سامی: 124
Briant: 304-5
رعایت عدالت توزیعی
و رویه ای
برخی دلیل تصرف بابل را به دست کورش را
ضعیف النفسی "نُبونید"، و ظلم و استبداد او
دانسته و برتری کورش را به عدل او و آرامش و
امنیتی نسبت میدهند که بر شهر حاکم کرد.
پیرنیا: 735
زرین کوب: 128
اسلامی ندوشن: 21
102- بیانی: 3
Olmstead: 73-4
Briant: 41-2
عدالت و امنیت؛
نمادی از پیروزی
عدالت بر ظلم و جور
به خواست تودة مردم
کورش
بزرگ
وی پس از فتح هر ایالت، آرامش و امنیت کامل را
در آنجا مستقر ساخته، اسرا را در صورت تبعیت
آزاد میکرد. از هر گونه خونریزی و غارت
اجتناب میورزید و ساکنان ممالک مفتوحه را در
رفاه نسبی باقی میگذاشت
318 و - پیرنیا: 285 و 19
336
اسلامی ندوشن: 22
بیانی: 104
تحقق دو اصل عدالت
حق مدار، یعنی امنیت
کامل و رفاه نسبی
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 97
ادامه جدول 1. گزارشهای تاریخی دربارة میزان رعایت عدالت در دوره هخامنشیان
تاریخ
تقریبی
متن گزارش یا سند منابع دسترسی شاخصها
کورش و
کمبوجیه
ترکیب کادر سیاسی این دو حکمران، نشاندهنده
به کارگیری کارمندان محلی است، لکن این افراد
در سلسله مراتب اداری جایگاه متوسطی داشته و
هیچ یک از سِمتهای اجرایی و سیاسی به آنها
واگذار نمیشد؛ بدین ترتیب مقامات بالا فقط به
پارسیها و برخی مادها اختصاص مییافت.
بیانی: 56
مشکور: 23
Briant: 80-2
بیعدالتی و ظلم؛
رعایت نکردن شایسته
سالاری و نقض
عدالت مراودهای
کمبوجیه
او سیاست پدر را مبنی بر مدارا با اقوام شکست
خورده در پی نگرفت و پس از فتح هر مکان به
غارت و خونریزی دست یازید. به طرق مختلف،
بزرگان و مردم ایالتها را تحقیر میکود، به نحوی
که این رفتار موجب خشم مردمان بسیاری از
ایالات شد. البته فقط اقوام تابعه قربانی خشم و
غضب او نبودند، بلکه پارسیان و نزدیک ترین
اقربای او نیز از اعمال وی در امان نماندند.
پیرنیا: 419
136- زرین کوب: 7
بیانی: 107 و 111
Olmstead: 126
Briant: 55-6
&59&97
بیعدالتی و ظلم؛
رعایت نکردن عدالت
رویهای و مراودهای
کمبوجیه
خراجهای سنگینی که وی به منظور بر پاداشتن
نیروی دریایی شاهی و لشکرکشی به مصر طلب
کرده بود بر دوش اقوام مغلوب باری بس سنگین
بود و نارضایتی آنان را در پی داشت، از این رو
بردیای دروغین با معافیت سه ساله خراج و
سربازگیری تدبیری را با هدف فرونشاندن
شورشها اتخاذ کرد.
اسلامی ندوشن: 27
بیانی: 112
Briant: 105&120
بیعدالتی و ظلم؛
رعایت نکردن عدالت
توزیعی و رویهای
98 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385
ادامه جدول 1. گزارشهای تاریخی دربارة میزان رعایت عدالت در دوره هخامنشیان
تاریخ
تقریبی
متن گزارش یا سند منابع دسترسی شاخصها
او به هنگام دیدار از سرزمینهای تابعه در حومة
شهرها نسبت به برپایی نشست عدالت اقدام می-
کرد که طی آن ساکنان محل به حضور وی رفته،
شکایات و تقاضاهای خود را عرضه میداشتند؛
مشابه این عمل در زمان کورش کبیر و اردشیر دوم
نیز دیده شده است.
Briant: 191
مدیریت و عدالت؛
رعایت عدالت رویهای
و مراودهای
وی دریافت تعداد معینی زن را از میان اقوام تابعه
به منزلة دریافت مقدار معینی خراج از هر قوم،
امری عادی تلقی میکرده است؛ چنانچه اعزام
تعداد معینی خراج انسانی توسط هر یک از اقوام
تابعه، امری معمولی بوده است. در واقع میتوان
گفت که با انسانها از جمله زنان، همچون کالا
رفتار میشده است.
Briant: 273
&279-80
&437
سنتهای ظالمانه و
جاهلی؛
نقض اصل آزادی و
عدالت مراودهای
داریوش
اول
تنوع و میزان متغیر خراجها در عصر این شاه
موجب شورشهای اقوام متعدد شد؛ برای نمونه
شورش مصر را به زیادی مالیاتهای تحمیلی و
عدم رضایت طبقه زارع از سنگینی مالیاتها نسبت
میدهند.
568- پیرنیا: 9
شاپور شهبازی: 14
نابرابری در توزیع
ثروت و بی عدالتی
رویهای در تعیین
مالیاتها
داریوش
اول و
خشایارشا
هنگام احضار افراد برای خدمت نظام، خود سرباز
مکلف به تهیه اسلحه و آذوقه بود و حتی برای
دریافت جیرة غذایی در مدت خدمت، باید مبلغی
میپرداخت.
Briant: 405&455
اسبتداد و نقض
عدالت رویهای
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 99
ادامه جدول 1. گزارشهای تاریخی دربارة میزان رعایت عدالت در دوره هخامنشیان
تاریخ
تقریبی
متن گزارش یا سند منابع دسترسی شاخصها
خشایارشا
برخی تاریخ نگاران معتقدند در زمان جنگ ایران و
یونان به اموال اقوام تابعه متعرض نشده و همچون
نیاکان خود به مذهب و مقدسات ملل تابعه به دیدة
احترام نگریسته است، اما اومستد و بریان بر آنند
که او سنت شکنی کرده و مانند نیاکان خود با مردم
رفتار نکرده است. اینان آتش سوزی آکروپلیس
آتن را به دست خشایارشا، وخشم و خونریزیهای
متعدد او را به منظور فرونشاندن شورشها گواه
مدعی خود میدانند.
657- پیرنیا: 8
162- زریت کوب: 3
Olmstead: 318-19
Briant: 543-5&517
ستمگری و استبداد،
نقض عدالت رویهای
و مراودهای و رعایت
نکردن اصل آزادی و
حقوق بشر
خشایارشا و
داریوش
دوم
هزینه مهمان نوازیها و هدایایی که رعایا موظف
بودند در دیدارهای شاه از ممالک تابعه تقدیم
کنند، گاه چنان سنگین بود که موجب فلاکت و
تهیدستی مردم میشد؛. در حالی که مردم چارهای
جز این نداشتند.
Briant: 402-
3&526&756
اسرافکاری، و نقض
عدالت توزیعی و
مراودهای
اردشیر اول
در این زمان خراجهای شاهانه به قدری سنگین
بود که بسیاری از اقوام تابعه، فقیر و تهیدست
شده، ناگزیر بودند به منظور پرداخت خراجها و
تأمین غذای روزانه، مزارع و تاکستانهای خود را
به گرو گذارند و حتی در مواردی فرزندان خود را
به بردگی دهند یا دختران خود را در معرض
فروش گذارند؛ البته این موارد نادر بوده و امری
رایج تلقی نمیشده است.
Olmstead: 406
Briant: 406&584-5
ظلم گستری، و نقض
عدالت رویهای،
توزیعی و مراودهای
100 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان
ادامه جدول 1. گزارشهای تاریخی دربارة میزان رعایت عدالت در دوره هخامنشیان
تاریخ
تقریبی
متن گزارش یا سند منابع دسترسی شاخصها
اردشیر دوم
به منظور پیشگیری از ظلم و رشوه گیری از جانب
قضات و حصول اطمینان از اجرای عدالت، قضاتی
که حکم ظالمانه صادر کرده بودند، محکوم
می شدند تا پوست آنها زنده کنده شود و بر
مسندهای محاکم پهن گردد، تا عبرتی باشد برای
سایر قضات و بدین ترتیب همواره عقوبت عمل
نادرست خود را ببینند. اومستد و بریان چنین
موردی را در خصوص زمان کمبوجیه نیز نقل می-
کنند.
پیرنیا: 931 و 1217
زرین کوب: 220
اسلامی ندوشن: 28
162 و 180 - بیانی: 3
Olmstead: 174
Briant: 97&291
مجازات شدید
متخلف از فانون
داریوش
سوم
فشار خرد کنندة مالیاتها بر مردم و اقوام تابعه و
راکد ماندن خراجهای دریافتی در خزانه، نتیجهای
جز خفقان اقتصادی نداشت؛ همین امر موجب شد
تا در نبرد با اسکندر، داریوش سوم از همراهی و
همدلی اقوام تابعه بی بهره بماند؛ البته وصول
خراج از عهد داریوش اول آغاز شده بود، اما در
این زمان به دلیل کاهش نظارت بر ساتراپها، ظلم
و جور روا شده بر مردم، مانع همدلی آنها شده
بود.
Briant: 695
ظلم گستری، نقض
عدالت توزیعی و
رویهای
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 101
جدول 2. گزارشهای تاریخی دربارة میزان استبداد در دوره هخامنشیان
تاریخ
تقریبی
متن گزارش یا سند منابع دسترسی شاخصها
کورش
بزرگ
وی سیاست رأفت و مدارا را جانشین سیاست
ظالمانه و نابودکننده پادشاهان پیشین کرد. در عصر
حکمرانی او ظلم و جور و استبداد به عدالت و مدارا
بدل شد.
پیرنیا: 406
شاپور شهبازی: 48
عدالت گستری و
مدارا
کمبوجیه
این شاه برخلاف عادات و قوانین پارسی عمل کرده
با خواهران خود ازدواج کرد؛ قضات شاهی را
واداشت قانونی بیابند که به موجب آن شخص شاه،
خاستگاه قانون در پهنه مملکت گردد. در حقیقت
وی از قوانین حاکمه عدول کرد و بر اساس رأی و
نظر شخصی عمل نمود.
پیرنیا: 426
شاپور شهباری: 52
Briant: 93&130
استبداد، فساد اخلاقی،
و خودرأیی
داریوش
اول
هر شخصی را که به دلیلی از همراهی او در
لشکرکشیها اجتناب میورزید به قتل میرساند و
خدمت نظام را وظیفة همة اقوام تابعه میدانست.
پیرنیا: 499
مشکور: 63
سامی: 105
خودکامگی و
بهرهکشی از مردم
(نقض عدالت رویهای
و مراودهای)
بر اساس رسم پارسی، اگر شخصی قصد اظهار
عقیده و ارائة مشورت به شخص شاه را داشت، باید
بر چارپایهای طلایی میایستاد، اگر نظرش عاقلانه
بود چهارپایه طلا، پاداش گفتهاش بود و اگر عقیده و
نظر وی بر خلاف نظر شاه بود، مجازات میشد. در
واقع گاه شاهان بدون مشورت با صاحبنظران طبق
نظر خود اتخاذ تصمیم می کردند؛ البته نظرهای
نزدیکان و افراد شاخص با تأمل بیشتری بررسی می-
شد.
Briant: 317
خودکامگی و نقض
عدالت مراودهای
102 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان
این شاه نیز مانند داریوش اول هر گونه تقاضای
مبتنی بر معافیت از خدمت نظام را توهین تلقی
کرده، بدون هیچ گونه رحم و شفقت و درک
موقعیت متقاضی، دستور قتل او را صادر میکرد.
حتی درخواست شخصی را که مبالغ هنگفتی به وی
پیشکش کرده بود برای معافیت پسرش نپذیرفت و
در اقدامی هوس آلود و سرشار از غرور، دستور به
قتل پسر شخص مزبور داد.
پیرنیا: 595
زرین کوب: 168
Briant: 317-18
خودکامگی و
بهرهکشی از مردم
خشایارشا
عزل و نصب قضات، منحصراً از اختیارات شخص
شاه بود و اگر چه قضات برای داوری به قانون
پارسی و مادی استناد میجستند، تصمیم نهایی
وابسته به نظر مقام پادشاهی بود، به بیانی دیگر
پادشاه خاستگاه عدالت، داوری و قانون بود و قانون
جاری فقط جنبة تشریفاتی داشت.
Briant: 129
خودکامگی، برتری
شاه بر قانون
اردشیر
سوم
برخی معتقدند ستمکاری، خودرأیی و غرور او
موجب گردید تا به دست باگوآس خواجه به قتل
رسد.
خودرأیی و غرور Briant: 688
سغدیانس
برادرکشی وی (قتل خشایارشای دوم) و قتل تنی
چند از خدمتگذاران حکومت، موجب دلگیری و
کینة سپاهیان شد، زیرا سپاهیان این اقدام او را ناشی
از خود رأیی، خودکامگی و طبیعت مستبد او
می دانستند؛ به عبارتی خود رأیی و قدرت طلبی شاه
موجب عدم اطمینان و نارضایتی سپاه گردید.
پیرنیا: 195
خودرأیی و
قدرت طلبی
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 103
جدول 3. گزارشهای تاریخی دربارة مراتب هویت ملی در دوره هخامنشیان
تاریخ
تقریبی
متن گزارش یا سند منابع دسترسی شاخصها
کورش
بزرگ
سپاه کورش متشکل از پارسها و مادها بود؛ افرادی با
ارزشها و اهداف مشترک، اما پس از وی به هنگامة
جنگ، نسبت به سربازگیری از ایالات اقدام میشد که
نتیجة آن شکلگیری سپاهی فاقد تمرین با زبان، عادات
و اخلاق مختلف و تحت ریاست رؤسای محلی بود.
ضعف و ناهمگونی سربازان اعزامی ساتراپها در
میادین نبرد، موجب ضعف سپاه جاویدان نیز میگشت.
پیرنیا: 1211
ناهمگونی و
ناهماهنگی
ناشی از آن
داریوش
اول
شورش مصر را که در زمان این شاه رخ داد به چند
دلیل نسبت میدهند؛ از جمله اینکه مصریان پیشینه
مفصلی داشتند و به منظور حفظ ارزشهای خود
خواستار استقلال و آزادی بودند و تسلط آسیاییها را
بر خود عذاب الهی میدانستند. در واقع علاقة مصریان
به ارزشهای ملی و مذهبی خود و تلاش برای حفظ
آنها، عامل اصلی شورش مردمان آن سرزمین بود.
پیرنیا: 569
بی فرهنگی و
ارزش مشترک
در قلمرو
حکمرانی
هرودوت سپاه ایران را به هنگام نبرد با یونان مشتمل بر
48 گونه قوم تابعه میداند، یعنی سپاهی ناهمگون و
نامتجانس از اقوام تابعه که اغلب ناامیدانه و تحت
شرایط اجبار و فشار نظامی میجنگیدند
زرین کوب: 163 و 166
اسلامی ندوشن: 69 و 85
بیانی: 130
324-31 Olmstead:
Briant: 195&528
نبود زبان
مشترک،
ناهمگونی،
بی تجانسی و
نبود وحدت و
همبستگی میان
سپاهیان
خشایار
شا
در نبرد میکال و هنگام شکسته شدن حصار دفاعی، همة
سپاه به استثنای پارسیها دست از دفاع کشیده و
گریختند، زیرا پارسیها از ارزشها، منافع و مصالح
خود دفاع میکردند؛ منافع و مصالحی که ضرورتاً با
منافع و ارزشهای سایر اقوامی که برای تکمیل سپاه
بسیج شده بودند، هم سویی نداشت.
169- سامی: 70
شاپور شهبازی: 116
Briant: 538
فقدان منافع
مشترک و
مصالح تعریف
شدة ملی
104 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان
داریوش
دوم
اردشیر
دوم
اردشیر
سوم
در عصر این سه شاه هخامنشی، بخش عمدة سپاه ایران
را اجیران و مزدوران تشکیل میدادند؛ افرادی که در
برابر دریافت پول میجنگیدند و اغلب نه به ابتکار
شخص خود، بلکه به دلیل الزام و اجبار وارد خدمت
میشدند؛ حضور مزدوران موجب ضعف و انحطاط
ارتش گردید؛ افزون بر آن، مزدوران نسبت به امپراتوری
تعلق خاطری نداشتند و فقط برای دریافت مزد بیشتر
میجنگیدند.
پیرنیا: 1212
سامی: 209
Briant: 612&794-5
تضعیف هویت
ملی سپاه،
توسل به
مزدوران بیگانه
و از بین رفتن
تدریجی تعلق
خاطر به
حکومت
سپاهی که وی برای رویارویی با اسکندر تدارک دیده
بود، ترکیبی ناهماهنگ، نامتجانس و ناهمگون از طوایف
و اقوام متعدد با عادات و رسوم گوناگون بود. مشکل
نظم دهی و نبود تجربة جنگی تعداد زیادی از آنان،
موجب ضعف سپاه گردید. خود داریوش نیز نگران
چگونگی ارتباط میان این اقوام (با آداب و زبانهای
متفاوت) بود.
پیرنیا: 1121
203- زرین کوب: 4
بیانی: 156
Briant:
197&765&795-9
ضعف ارتباط
زبانی،
ناهماهنگی،
نامتجانسی و
ناهمگونی،
فقدان وحدت
در میان سپاهیان
هنگام پیشروری اسکندر در خاک ایران، اقوام تابعه به
دنبال حفظ منافع و ارزشهای خود بودند؛ به همین
دلیل به تحلیل و بررسی قوای طرفین میپرداختند و
آنهایی که پیروزی قطعی را از آنِ اسکندر
میدانستند، تسلیم او میشدند؛ در خصوص برخی اقوام
که مقاومت میکردند نیز اطمینانی وجود ندارد که
مقاومتشان به دلیل منافع امپراتوری و وفاداری به
شخص شاه بوده باشد، بلکه شاید اکثراً به دنبال منافع
قومی و حفظ هویت محلی خود بودند؛ البته نمونههای
نادری دال بر همبستگی میان اقوام گوناگون شاهنشاهی،
به ویژه اقوام شرق فلات ایران دیده میشود.
165- بیانی: 6
Briant: 852-64
ترجیح منافع و
مصالح قومی و
محلی بر منافع
ملی
داریوش
سوم
نظام امپراتوری اخلاف کورش به ویژه فقط بر وفاداری
مردم و ساتراپها به شخص شاه استوار بود؛ اجزاء
مختلف این امپراتوری در همه جا ادیان، آداب و حتی
نظامات خاص خود را حفظ کرده بودند؛ این اقوام جز
ارتباط با شخص شاه وجه اشتراک دیگری نداشتند؛
حتی فرماندهان سپاه یا ساتراپهایی که از فرمان شاه
سرپیچی میکردند، خائن به مصالح و منافع شاه معرفی
میشدند، نه خائن به مصالح میهن.
زرین کوب: 214
اسلامی ندوشن: 37
Briant: 795-9
نبود عامل
وحدت آفرین
و فقدان
ارزشهای
مشترک و
انسجام بخش
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 105
جدول 4. گزارشهای تاریخی درباره مراتب خودشیفتگی پادشاهان در دوره هخامنشیان
تاریخ
تقریبی
متن گزارش یا سند منابع دسترسی شاخصها
کورش
بزرگ
ساده زیستی، قناعت و عدم وجود غرور و نخوت در وجود
کورش، موجب شده بود که وی به شخصیتی متعادل،
دارای عزت نفس و قابل احترام در میان دوستان و اطرافیان
خود تبدیل شود.
پیرنیا: 209 و 309
تعادل شخصیت و
عزت نفس
کمبوجیه
خودستایی و خودرأیی او به حدی بود که با شنیدن هر
گفته مخالف نظر خود برمیآشفت و هرگونه اظهار نظر،
نصیحت و انتقادی را توهین تلقی میکرد و دستور به قتل
سخنگو میداد. برخی معتقدند غرور و خودشیفتگی، او را
به نوعی عدم تعادل و بیماری روانی دچار کرده بود و
موجب شده بود که به اقوام تابعه به منزلة بندگان خود
بنگرد؛ البته تاریخ نگاران از کمبوجیه به مثابة استثنایی در
میان شاهان هخامنشی نام میبرند.
427- پیرنیا: 8
زرین کوب: 132 و 137
بیانی: 107 و 110
خودشیفتگی،
خودرأیی و بی تعادلی
شخصیت
وی که مشروعیت سلطنتاش بری از سوء ظن نیست از
کورش بنیانگذار امپراتوری در کتیبه بیستون، فقط با نام پدر
آنها که پیش » کمبوجیه یاد میکند و پروا ندارد که بنویسد
از من پادشاه بودند در طول زندگی خود، به اندازة
.« اقداماتی که من طی یک سال انجام دادم، نکردهاند
Briant: 63
خودبرتربینی، و
تلاش برای تحریف
شخصیت رقبا
داریوش
اول ضرورت تعظیم و زانو زدن به منظور اجازة باریابی، این
نکته را به ذهن متبادر میکند که شاه به منظور ارضاء حس
غرور و خودشیفتگی خود چنین امری را متداول ساخته و
به صورت آئین سنتی و درباری درآورده است به نحوی که
اگر فردی از تعظیم در برابر شاه خودداری میکرد، اجازه
حضور نمییافت. شدت پایبندی به این رسم به حدی بود
که حتی در زمان غیبت شاه نیز لزوم اجرا داشت.
Briant: 222-3
تلاش به منظور
ارضاء حس غرور و
خودشیفتگی
داریوش و
خشایارشا
اکثر حجاری بناهای به یادگار مانده از عصر این دو شاه
هخامنشی، نمادی از خودبرتربینی و غرور بناکنندگان آن
است. صحنههایی همچون نبرد شاه با حیوانات درنده و
افسانهای یا بلندتر بودن قامت شخص شاه از همة افراد
موجود در حجاری.
سامی: 40 و 47 و 53
Briant: 218-19
تلاش برای به نمایش
گذاشتن قدرت،
شوکت و عظمت و
ارضاء حس
خودبرتربینی و غرور
106 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان
سان دیدن از سپاهی که برای نبرد با یونان تدارک دیده بود،
وی را به قدری به خود غرّه ساخت که میپنداشت هیچ
قومی یارای مقابله با او را ندارد. میزان این خودشیفتگی و
غرور به حدی بود که انتقاد و حقیقت گویی یکی از
نزدیکان خود را به سخره گرفت، اما شکست از یونان
چونان ضربهای مهلک به غرور و خودبرتربینی او وارد
ساخت که به موجب آن بدون تعمق و تفکر به قتل فرمانده
ناوگان دریایی فرمان داد. در واقع خودشیفتگی و نخوت او
موجب اتخاذ این تصمیم نادرست و عجولانه شد.
615- پیرنیا: 16
زرین کوب: 165
اسلامی ندوشن: 67
بیانی: 131
خودبرتربینی، واقع بین
نبودن و اتخاذ
تصمیمهای نادرست
و عجولانه
خشایارشا
نحوة پاداش دهی و سرافراز ساختن فردی که خدمت قابل
توجه و شایانی به شاه نموده بود، نمادی است از
خودشیفتگی و غرور شاهانه؛ برای نمونه به منظور تمجید
از شخص خادم به وی اجازه میدادند لباس پادشاه را بر
تن کرده بر اسب پادشاه سوار شود؛ در واقع بهرهمندی از
وسایل شخصی شاه برای مدت زمانی اندک، بالاترین
پاداش اعطایی از جانب او بود.
پیرنیا: 737
سامی: 289
Briant: 1194
خودبرتربینی و
خودشیفتگی در نحوة
پاداش دهی
اردشیر اول
غرور و نخوت وی به حدی بود که به جای اعطاء پاداش
به اشخاصی که جان او را درشکارگاهها نجات میدادند،
دستور به قتل آنان میداد، زیرا معقتد بود پیش دستی بر
شخص شاه موجب خدشهدار شدن شخصیت او میشود.
Olemested: 467
Briant: 231&320
رعایت نکردن عدالت
مراودهای و رویهای،
خودبرتربینی وغرور
بیش از حد
وی چنین اظهار میداشت که کورش جوان را خود به
تنهایی در معرکة نبرد کشته است و میخواست تا مردم نیز
چنین بیاندیشند؛ پس اشخاصی را که در کشتن کورش
جوان نقشی مؤثر و مستقیم داشتند با اعطاء هدایا یا ارعاب
و یا حتی قتل به سکوت وامیداشت.
859- پیرنیا: 60
Briant: 318&360
تلاش در جهت اثبات
شخصیت جعلی خود
اردشیر دوم
بسیاری از هدایا و مجازاتهایی که از جانب شخص شاه
تعیین میشد، نشان از غرور و خودبرتربینی او دارد؛ مثلاً
برای مجازات فردی خاطی، او را از صف دوستان خود
خارج میساخت یا به منظور اعطاء پاداش به شخصی
دیگر، او را همسفره خود میکرد.
Briant: 308
خودبرتربینی در
اعطاء پاداشها
هنگام سان دیدن از سپاهی که برای مقابله با اسکندر
تدارک دیده بود با دیدن شمار و شکوه سپاه، چنان دچار
شعف و غرور شد که انتقاد و ارشاد منطقی سردار مجرب
یونانیاش به مذاقش خوش نیامد و گفتة او را توهین
قلمداد کرده، دستور به قتل او داد.
1060- پیرنیا: 1
خودبرتربینی و غرور
و ناواقع بینی ناشی از
آن
داریوش
سوم غرور، تکبر و اعتماد به نفس بیش از حد سرداران سپاه او،
موجب شد که برای مقابله با اسکندر، استراتژی دفاعی
مناسبی به کار نگیرند. این اشتباه ناشی از غرور و
خودبرتربینی، سبب شد تا میدان بیش از پیش برای اسکندر
خالی شود.
پیرنیا: 1022
زرین کوب: 205
بیانی: 157
Briant: 920-1
غرور، تکبر و اعتماد
به نفس بیش از حد و
به تبع آن ضعیف
شمردن دشمن
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 107
جدول 5. گزارشهای تاریخی دربارة میزان پاسخگویی و حسابپسدهی در دوره هخامنشیان
تاریخ
تقریبی
متن گزارش یا سند منابع دسترسی شاخصها
در زمان او با هر ساتراپ، مأموری از مرکز روانه میشد که
به ظاهر نقش منشی را ایفا میکرد، اما در واقع ناظر بر اعمال
و رفتار والی بود و نتایج کار او را به مرکز گزارش میکرد.
شخص شاه با شیوه ای از عملکرد ساتراپها مطلع میشد و
در صورت تخلف، آنان را بازخواست میکرد.
پیرنیا: 1201
بیانی: 116
پاسخگویی
اداری و
سلسله
مراتبی
داریوش اول
علاوه بر وجود منشی (ناظر) در اوایل دورة هخامنشی، سالی
دو بار مأمورینی معتمد برای بررسی امور به ممالک اعزام
میشدند. این مأموران، سپاهی نیز به همراه داشتند و در
صورت مشاهده تخلف، سپاه مزبور، مجری احکام صادره
بود. این گونه مأموران به چشم و گوش شاه معروف بودند.
گزارشهایی مبنی بر وجود چنین مأمورانی در زمان
خشایارشا، اردشیر اول و دوم نیز موجود است، اما در عصر
این پادشاهان، نظارت ادواری و ابتکار عمل ناظرین به شدت
و حدت عهد داریوش نبود.
پیرنیا: 1203
150- زرین کوب: 1
بیانی: 117 و 183 و
217
Olmstead: 82
Briant: 343-
4&348
نظارت
ادواری و
پاسخگویی
سلسله
مراتبی ناشی
از آن
میزان خراج و نحوه وصول آن توسط شخص شاه تعیین
می شد؛ این امر، این اختیار را از ساتراپها میگرفت که در
میزان مالیاتها دخل و تصرف کنند. نیز آنان را موظف به
حسابپسدهی و پاسخگویی در مقابل شخص شاه میکرد.
این نظارت مستقیم از ظلم و جور ساتراپها در حق مردم
ممانعت به عمل میآورد.
116- بیانی: 7
Briant: 345
پاسخگویی
سلسله
مراتبی و
تلاش برای
پیشگیری از
ظلم
داریوش اول
نظم و انضباط اداری مستقر در این دوران، تمرکز امور را
ممکن میساخت و موجب گردیده بود تا کنترل بر ساتراپها
به نحو احسن انجام پذیرد؛ کنترلی که زمینه ساز پاسخگویی
ساتراپها و استقرار عدالت و امنیت در پهنة امپراتوری
هخامنشیان بود.
151- زرین کوب: 2
سامی: 204
مشکور: 86
Briant: 67
نظم و
انضباط
اداری و
تحقق
پاسخگویی
و عدالت
ناشی از آن
108 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان
آشوبهای سیاسی و شورشهای عهد داریوش به هیچ وجه
در نوع کار و طرز عمل اعضای دفتری و اداری ایالات تابعه
خللی وارد نکرده بود، زیرا این افراد به خوبی میدانستند که
سرانجام صورت کارکردشان خواسته خواهد شد و مکلف به
حساب پسدهی و پاسخگویی میشوند.
سامی: 215
شاپور شهبازی: 107
Brinat: 452
انگاره ذهنی
پاسخگویی
و حساب-
پسدهی
سلسله
مراتبی در
میان دبیران
خشایارشا تا
داریوش سوم
در طول حکمرانی خشایارشا تا داریوش سوم، حکومت
مرکزی رو به ضعف گذارده، خودسری و شورش در برخی
ایالات متداول شده بود، حتی در دوران اردشیر دوم قدرت
طلبی و نافرمانی ساتراپها به حدی رسیده بود که برخی به
نام خود سکه ضرب میکردند. میتوان گفت در زمان شاهان
پسین هخامنشی، هیچ ضرورتی مبنی بر حسابپسدهی و
پاسخگویی ساتراپها به شخص شاه وجود نداشت و هر یک
از ساتراپها، فرمانروای مطلق قلمرو خود شده بودند.
پیرنیا: 75
173- زرین کوب: 4
خدادادیان: 164
Briant:
525&534
Olmstead:
414&497&505
ضعف
دولت
مرکزی و
ناتوانی در
امر نظارت
و کمرنگ
شدن
پاسخگویی
سلسله
مراتبی و
اداری
جدول 6. خلاصه گزاره های استخراج شده از متون تاریخی
متغیر نتیجه گیری
عدالت
در خصوص وجود یا نبود عدالت در عصر هیچ یک از شاهان هخامنشی، نمیتوان حکم کلی داد؛
حکمی که شاهی را مظهر عدالت و رأفت و دیگری را ظالم مطلق معرفی کند، البته کاملاً مشهود
است که در عصر کورش و داریوش اول (بزرگ)، نشانهها و آثاری از عدالت و احترام به حقوق و
آزادی انسانها وجود دارد، اما در عصر سایر شاهان هخامنشی، ظلم و جور و بهره کشی از مردم
برای رفع حوایج و تحقق آمال، امری است رایج؛ عجب آنکه در برابر همة این بی عدالتیها و ستمها،
هیچ گونه نشانی از نارضایتی و شورشهای مردمی وجود ندارد؛ این مهم شاید مؤید این دعوی باشد
که لازمه قیام مردم علیه ظالم و تلاش برای استقرار عدالت، توسعة بلوغ و شعور اجتماعی است.
استبداد
خودکامگی و خودرأیی شاهان هخامنشی کاملاٌ مشهود بوده است؛ حتی در مواردی قوانین پارسی و
مادی، زمینهساز و مؤید استبداد و خودرأیی بیش از حد شاهان بودهاند. در این زمینه نیز واکنشی از
سوی مردم گزارش نشده است؛ شاید این گفتة منسوب به افلاطون صحیح باشد که مردم آسیا در
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 109
مقایسه با یونانیان، ظلم و استبداد را بیشتر تحمل میکردند؛ تحمل و پذیرشی که ناشی از وابستگی
( آنان به حکومت بوده است (ر.ک. قاضی مرادی، 1385
هویت ملی
امپراتوری هخامنشیان با توجه به تنوع و ناهمگونی اقوام تابعه، فاقد فرهنگ و ارزش مشترک و به
تبع آن فاقد احساس مشترک، هویت ملی و وحدت و همبستگی بوده است. میتوان گفت در این
دوره تنها عامل پیوند دهندة اقوام تابعه، وجود شخص شاه بوده است به صورتی که نبود شخص شاه
به هر نحوی، موجب بروز هرج و مرج و ناآرامی بر پهنة امپراتوری میشده است.
خودشیفتگی
غرور، خودبرتر بینی و خودشیفتگی، جزء تفکیک ناپذیر شخصیت بیشتر شاهان هخامنشی بوده
است؛ خصلتی که تربیت درباری، توجه بیش از حد اطرافیان و قدرت بی حد و حصر شاهان در به
وجود آمدن آن نقشی اساسی داشته است. البته خودشیفتگی مشهود در این عصر، نوعی خودشیفتگی
فردی است نه گروهی؛ اگرچه نوع حکومت الیگارشی (تحت حاکمیت طبقة خاص) بوده است، اما
انحصار همة اختیارات و قدرتها در دست یک شخص و اطاعت محض همة افراد از او، موجب
می شد تا نوعی خودشیفتگی فردی در میان شاهان توسعه یابد.
پاسخگویی
در عصر هخامنشیان اثری از پاسخگویی به مردم گزارش نشده است؛ گویا فقط نوعی حسابپس-
دهی ساتراپها و فرماندهان نظامی به شخص شاه وجود داشته و هیچ گونه نشانی از پاسخگویی
حکمرانان به آحاد مردم در کار نبوده است. البته این حسابپسدهی به شاه نیز بیشتر در عصر
داریوش اول مشهود بوده است (که دلیل آن قدرت حکومت مرکزی و نظارت منظم و مستمر از
سوی آن است). در دوران بعد از داریوش به دلیل فقدان نظارت دقیق و مستمر و ضعف حکومت
مرکزی، همین نوع حساب پس دهی نیز کمتر دیده میشود و به جای الزام ساتراپها و فرماندهان
نظامی به پاسخگویی، شاهد شورش و استقلال طلبی از سوی آنان هستیم.
جدول 7. نتایج نظرخواهی از صاحبنظران در مورد نتیجهگیری نهایی:
نام رشته یا تخصص صاحبنظر مدیریت تاریخ زبان شناسی باستان شناسی مجموع
تعداد 9 1 1 5 1
گزاره نوع
ارزیابی
تأیید اصلاح تأیید اصلاح تأیید اصلاح تأیید اصلاح تأیید اصلاح
3 6 -- 2 -- 1 3 2 -- عدالت 1
1 8 -- 2 -- 1 1 4 -- استبداد 1
6 3 1 1 -- 1 5 -- -- هویت ملی 1
3 6 -- 2 -- خودشیفتگی -- 1 2 3 1
1 8 -- 2 -- 1 1 4 -- پاسخگویی 1
110 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان
پاسخ به سؤالات تحقیق
بر اساس پاسخ های به دست آمده از اظهارنظر خبرگان دربار ة نتایج حاصل از تحقیق ،
میتوان پاسخ به سؤالات تحقیق را به شکل زیر تدوین ساخت:
سؤال اول ) آیا افزایش سطح بی عدالتی در ساختار تصمیم گیر ی از دلایل سقوط حکومت
هخامنشیان بوده است؟
در صورتی بی عدالتی در نظام تصمیم گیری حکومت می تواند عامل فروپاشی آن باشد
که بی عدالتی و ظلم آن حکومت ، توسط مردم درک شده، بازتاب آنان ر ا در پی داشته
باشد؛ در خصوص وجود یا نبود عدالت در دورة هر یک از شاهان هخامنشی میتوان گفت
که در عصر کورش و داریوش اول (بزرگ) نشانه و آثاری از عدالت و احترام به حقوق و
آزادی انسان ها وجود داشت، اما در عصر سایر شاهان هخامنشی، ظلم و جور و بهره کشی
از مردم برا ی رفع حوایج و تحقق آمال رایج بوده ، ولی در مقابل این بی عدالتی و ستم ،
هیچ گونه نشانه ای از اعتراضات مردمی موجود نیست؛ به نظر می رسد که انسان ها گاهی از
عدالت تعابیر و تفاسیر تحریف شده و نادرستی در ذهن دارند . در برخی موارد عدل را
ظلم انگاشته و در ب عضی دیگر ظلم را عدل می انگارند؛ در وضعیت ظلم پذیرى و عدل
الزام ستمگر به » و « تقدیر زمانه » ،« شانس و اقبال » انگاری ظلم با اشاره به مواردى چون
ظلم ستمگر را موجه جلوه مى دهند! و در مقابل آن واکنشی « ستم گرى براى حفظ قدرت
بروز نمی دهند؛ در واقع می توان گفت که لازم ة استقرا ر حکومت عدل، بهره مندی مردم از
شعور و بلوغ عدل پذیری و پذیرش حکومت عدل از سوی آنان است (پورعزت، 1382 و
1385 ). در عصر هخامنشیان به دلیل عدم وجود اسناد و گزارش هایی دال بر نقش مردم،
نمیتوان در مورد نقش عدالت نظام حکومتی در بقا و فروپاشی آن حکم قطعی داد ، هر
چند مشهود است که ظلم و جور شاهان، مردم را از پیکر ة حکومت جدا کرده بود به
نحوی که در مقابل دشمن متجاوز جز در مواردی انگشت شمار و معدود ، مقاومت
نکرده اند؛ این بی تفاوتی و بی مقاومتی از سوی مردم، شاید ناشی از امید آنان به بهبود
وضعیت و استقرار حکومتی نوین و ع ادل، پس از شکست هخامنشیان بوده است . دیگر
آنکه داشتن الگو یا تصوری از حکومت عادل، نقش قابل تأملی در برانگیختگی مردم برای
اجراء عدالت ایفا میکند.
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 111
سؤال دوم ) آیا افزایش سطح استبداد در شیوه های حکمرانی ، از دلایل سقوط حکومت
هخامنشیان بوده است؟
خودکامگی و خودرأی ی، خصلت رایج و جدایی ناپذیر اکثر پادشاهان در تاریخ است و
شاهان هخامنشی نیز ازاین قاعده مستثنی نبوده اند؛ حتی در برخی موارد ، قوانین پارسی و
مادی، زمینه ساز و مؤید استبداد و خودرأیی بیش از پیش شاهان هخامنشی بوده اند و بر
تصمیمها و اعمال ناصحیح آنان صحه گذاش تهاند. قابل تأمل آنکه در این مورد نیز هیچ
گزارشی دال بر واکنش مردم و ایستادگی آنان در برابر این رخدادها موجود نیست . از
افلاطون نقل شده است که معتقد است مردم آسیا در مقایسه با یونانیان، ظلم و استبداد را
بیشتر تحمل می کند؛ تحمل و پذیرشی که از وابستگی آنان ب ه حکومت و قدرت مطلق ة آن،
نشأت میگیرد (قاضی مرادی، 1385 )، در ایران باستان نیز وابستگی مردم به حکومت به
نوعی وابستگی اقتصادی تلقی می شده است ، زیرا مردم با پذیرفتن حاکمیت حکومتی
مقتدر و قدرتمند از غارتگری و تعدی سرزمین های دیگر مصون میماندند؛ به همین سبب
نیز حاکمیت حکومتی مقتدر را که ارمغانش به زعم آنان، امنیت جانی و مالی است پذیرا
بودند؛ حتی اگر این حکومت، حکومت ظلم بود . در عصر هخامنشیان ظلم و استبداد
حاکم، عرصه را بیش از همه بر مردم سرزمین هایی تنگ کرده بود که پیش از تسخیر،
استقلال، تمدن و فرهنگی بارور داشتند؛مردم سرزمین هایی چون مصر، هر گاه فرصتی پیش
میآمد و شرایط مهیا بود در پی کسب استقلال برمی آمدند. هنگام حمله اسکندر نیز این
سرزمینها فرصت را غنیمت شمرده، منافع خودرا در نظر گرفته به سهولت تسلیم می -
شدند؛ بنابراین، به طور خلاصه می توان گفت که فزونی ظلم و جور شاهان دوره های
متأخر هخامنشی، موجب نارضایتی مردم تحت سیطره آنان شده بود و سرانجام به فروپاشی
هخامنشیان انجامید.
سؤال سوم ) آیا افزایش میزان خود شیفتگی در رفتار حاکمان از دلایل سقوط حکومت
هخامنشیان بوده است؟
غرور، خودبرتربینی و خودشیفتگی ، خصلت هایی هستند که گویا در اثر تربیت درباری ،
توجه بیش از حد اطرافیان و قدرت بی حد و حصر شا هان در آنها افزایش می یابن د.
خودشیفتگی و خودبرتربینی ، یکی از خصائل اصلی بیشتر شاهان هخامنشی بوده است؛
112 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان
مرزی از خودبزرگ بینی که گاه موجب اخذ تصمیمات عجولانه و نادرست می شده است .
البته خودشیفتگی مشهود در این دوره عمدتاً نوعی خودشیفتگی فردی بود ، نه خودشیفتگی
گروهی؛ اگرچه نوع حکومت الیگارشی بود، اما تمام اختیارات و قدرت در انحصار یک
شخص بوده و هم ة افراد نیز مطیع محض شخص وی بوده اند. همین امر موجب شده تا
نوعی خودشیفتگی فردی بروز نماید . درباریان و برخی مردم نیز با هدف رفع حوایج و
کسب قدرت به نحوی ، تشدیدکنند ة این خصلت در وجود شخص شاه بودند . همین
خودبزرگ بینی در وجود داریوش سوم و فرماندهان نظامی او موجب شد که برای مقابله با
اسکندر و جلوگیری از پیش روی های او، استراتژی دفاعی مناسبی را به کار ن گیرند و
میدان را برای وی خالی گردانند؛ در واقع خودبرزگ بینی، خودبرتربینی و خودباوری
کاذب هخامنشیان و کوچک و ضعیف شمردن دشمن، یکی از دلایل مهم و اساسی
شکستهای پی در پی و سرانجام فروپاشی آنان بود.
سؤال چهارم ) آیا کاهش مراتب پاسخگویی حکمرانان در برابر مردم از دلایل سقوط حکومت
هخامنشیان بود؟
پاسخگویی دولت به ملت و مسئولیت پذیری حاکمان در قبال اعمال و اقداماتشان،
یکی از عوامل بقاء و پابرجایی هر حکومتی است، اما میتوان گفت که در عصر هخامنشیان
اثری از پاسخگویی دیده نمی شود و هر چه هست، نوعی حساب پذیری و حساب پس
دهی ساتراپ ها و فرماندهان نظامی به شخص شاه است ؛ در واقع در این عصر شاهد نوعی
پاسخگویی اداری و سلسله مراتبی هستیم و هیچ گونه نشانی از پاسخگویی حکمرانان به
مردم دیده نمی شود. این حساب پس دهی نیز بیشتر در عصر داریوش بارز بود که دلیل آن
قدرت دولت مرکزی و نظارت مدبرانه و منظم و مستمر بر امور ممالک تابعه از سوی آن
بود. پس از داریوش به دلیل فقدان نظارت دقیق و مستمر و ضعف دولت مرکزی، همین
فراگرد حساب پذیری و حساب پسدهی نیز تضعیف شد و به جای الزام ساتراپ ها و
فرماندهان نظامی به پاسخگویی، شورش ها و استقلال طلبی های پ ی در پی آنان رخ نمود .
شاید دلیل این امر نبود دموکراسی باشد ، زیرا تحقق پاسخگویی مبتنی بر به رسمیت
شناختن رابط ة اصیل و وکیل است ، یعنی باید منتخب در برابر انتخاب کنند گان پاسخگو
باشد؛ در دوره هخامنشیان گاهی تمایل حکمرانان به کسب قدرت سبب می شد که در
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 113
هنگامة حم لة دشمن از مقاومت به پرهیزند و تنها به منافع خویشتن بیاندیشند؛ به همین
دلیل نیز گاه به آسانی به جای مقاومت و مقابله، تسلیم دشمن می شدند و با این عمل به
زوال و نابودی هخامنشیان سرعت می بخشیدند و تلاش می کردند تا خود را در مسندهای
قدرت یا لااقل امنیت، حفظ کنند.
سؤال پنجم ) آیا کاهش سطح تعلق خاطر به حکومت و هویت ملی مردم از دلایل سقوط
حکومت هخامنشیان بوده است؟
بهرهمندی از فرهنگ و سابق ة تاریخی مشترک، موجد هویت ملی است؛ در تمامی
تاریخ، غالباً امپراتوری ها و فرمانروایی های بزرگ به دلیل وسعت و گستردگی قلمرو خود
و تنوع اقوام تابعه، نتوانستند هویت مشترک بیافرینند و در نتیجه وحدت و همبستگی به
وجود آورن د؛ البته خلافت اسلامی در این زمینه استثناء است که به دلیل استفاده از نیروی
ایدئولوژیکی مشترک توانست تا مدتی به این مهم دست یابد . امپراتوری هخامنشیان نیز با
توجه به تنوع و ناهمگونی اقوام تابعه و فقدان هر گونه زمینه فرهنگی، ایدئولوژیکی و
ارزشی مشترک از ظرفیت کافی برای ایجاد هویت ملی و وحدت و همبستگی برخوردار
نبود. میتوان گفت که در این دوره، تنها عامل انسجام بخش و پیونددهند ة اقوام تابعه،
وجود شخص شاه بود به نحوی که نبود وی به هر نحوی، موجب هرج و مرج و ناآرامی
در پهنه امپراتوری می شد؛ بدیهی است که ظرفیت اثرگذاری شخص شاه بر ایجاد هویت
ملی، چندان قابل اعتماد و پایدار نبود . در نهایت نوعی تفرقه و فقدان یکپارچگی و وحدت
در سطح امپراتوری، موجب اضمحلال هخامنشیان شد.
یافتههای پژوهش و نتیجهگیری
در این پژوهش ضمن مطالع ة متون تاریخی به منظور استخراج گزاره های مرتبط با
سؤالات تحقیق ، مواردی ملاحظه شد که میتوان ادعا کرد در فروپاشی تمدن هخامنشیان
مؤثر بوده اند؛ مواردی علاوه بر عواملی که در این پژوهش مورد توجه و بررسی قرار گرفته
(عدالت، پاس خگویی، هویت ملی، استبداد و خودشیفتگی ) و نقش مؤثر آنان در فروپاشی
هخامنشیان به تأیید نسبی رسید ! عواملی همچون دخالت زنان درباری، خواجه سرایان و
دیگر افراد ناشایست در امور حکومتی، ضعف و نارضایتی ارتش، فساد اخلاقی و
114 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان
تجمل گرایی حاکمان و قدرت طلبی کارگزاران حکوم تی! یادآوری می شودکه مجموع ة آراء
صاحبنظران و خبرگان علم تاریخ نیز در این باره به نحوی بسیار صریح و روشن ، مؤید
نتایج پژوهش بوده است.
امپراتوری پارس، امپراتوری قدرتمند با قلمرویی گسترده بود که باوجود برخورداری از
فر و شکوه و قدرت سیاسی و اقتصادی به سزا در بر ابر هجوم و تجاوز لشکریان اسکندر
مقدونی دچار فروپاشی شد . عوامل بیشماری در این اضمحلال دخیل بودهاند: نظیر فقدان
ادراک عدالت ، پاسخگو نبودن حکمرانان به مردم، نبود هویت و فرهنگ مشترک، استبداد و
خودشیفتگی حکمرانان هخامنشی و دخالت ناشایست ه گان در امور حکومتی تا حدی که این
امپراتوری به شکل عجیبی در برابر ارتشی بسیار ضعیف تر از ارتش خود شکست خورد و
به تاریخ پیوست ! بنابر این ، علاوه بر عواملی که طی پژوهش مورد توجه و بررسی قرار
گرفتند و نقش مؤثر آنان در فروپاشی هخامنشیان به تأیید نسبی رسید، عوامل دیگری نیز
در تضعیف آنان دخیل بود و به نابودی آنان سرعت بخشیدند؛ عواملی چون:
فرسودگی دو ابر قدرت ایران و یونان (آتن و اسپارت)؛
افراط در تجملگرایی و سرگرمی به شکوه درباری؛
تشکیل امپراتوری پارس از اقوام و ملل گوناگون؛
ضعف فنون سپاهیگری؛
ضعف مدیریت و سازماندهی تشکیلاتی؛
عدم کارایی دستگاه نظارتی و اطلاعاتی (چشم و گوش شاه)؛
خودمختاری بیش از حد ساتراپها در ایالات تابعه؛
آشفتگی، سرگردانی و ضعف شخصیت داریوش سوم.
به ویژه به نظر می رسد که مورد اخیر با توجه به سیطر ة ساختار قدرت متمرکز در
دستان شاه، تأثیر زیادی بر تسریع روند فروپاشی هخا منشیان داشته است ، البته باید توجه
داشت که این علل و عوامل در مجموع به نوعی هم افزایی یافته، فروپاشی تمدن و
حکومت مقتدری را سرعت میبخشند.
سخن آخر آنکه، این مدل را (حکومت هوشمند ) باید با توجه به اسناد و مدارک دیگر
.( دوران تاریخی مورد تأمل قرار داد و تکمیل ساخت (پورعزت و طاهری عطار، 138
فارسی:
- اسلامی ندوشن، محمدعلی ( 1378 )؛ ایران و یونان در بستر باستان، ایران لوک پیر،
ایرانیان از آیسخیلوس، ایران و یونان به گواهی شاهنامه و ایلیاد ؛ انتشارات شرکت
سهامی انتشار، چاپ اول.
- اشرف، احمد؛ ( 1373 )؛ هویت ایرانی، در ایرانیان خارج از کشور، سنت و تجدد ؛
بولتن فرهنگی معاونت امور بین الملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران.
- الوانی، سید مهدی و علی اصغر پورعزت؛ ( 1382 )؛ "عدالت اجتماعی، شالوده توسعه
- 3، صص . 28 - پایدار" کمال مدیریت ، دانشکده مدیریت، دانشگاه شهید بهشتی، شماره 2
17 .
- بشیریه، حسین ( 1379 )؛ تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم، لیبرالیسم و
محافظه کاری؛ تهران، نشر نی.
- بیانی، شیرین ( 1384 )؛ تاریخ ایران باستان ( 2): از ورود آریایی ها به ایران تا پایان
هخامنشیان؛ انتشارات سمت، چاپ دوم.
- پورعزت، علی اصغر ( 1380 )؛ "مدیریت دولتی و عدالت اجتماعی "، دانش مدیریت ،
.83- دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، شماره 55 ؛ صص 117
- پورعزت، علی اصغر ( 1382 )؛ طراحی سیستم خط مشی گذاری دولتی برای تحقق
عدالت اجتماعی، بر مبنای حکومت حق مدار علوی ؛ رساله دکتری مدیریت
سیاستگذاری عمومی (چاپ نشده)، تهران، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس.
- پورعزت، علی اصغر( 1385 ). تحلیل مبانی منطقی طراحی سیستمهای خط مشی گذاری
معطوف به عدالت (مقایسه آموزه های نهج البلاغه و برخی از مکاتب فلسفی سیاسی ) .
. مدرس. شماره پیاپی 49
- پو رعزت، علی اصغر و غزاله طاهری عط ار ( 1387 ). مبانی استقرار و توسعه دولت
هوشمند . فرهنگ مدیریت. زیر چاپ.
- پیرنیا، حسن (مشیرالدوله) ( 1385 )؛ تاریخ ایران باستان (تاریخ مفصل ایران قدیم) جلد
اول و دوم؛ مؤسسه انتشارات نگاه، چاپ سوم.
116 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان
- توسلی ،غلامعباس ( 1374 )؛ نظریه های جامعه شناسی ؛ تهران ،انتشارا ت سمت، چاپ
پنجم.
- خلیلالله مقدم، احمد ( 1378 )؛ مبانی اندیشههای سیاسی؛ انتشارات تهران، چاپ اول.
- زرین کوب, عبدالحسین ( 1383 )؛ تاریخ در ترازو: درباره تارخی نگری و
تاریخ نگاری؛ انتشارات امیرکبیر، چاپ هشتم، تهران.
- زرین کوب، عبدالحسین ( 1384 )؛ تاریخ مردم ایر ان، ایران قبل از اسلام کشمکش با
قدرتها (جلد اول)؛ انتشارات امیرکبیر، چاپ نهم، تهران.
- ساروخانی، باقر ( 1378 )؛ روش های تحقیق در علوم اجتماعی (بینشها و فنون )، جلد
دوم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ دوم.
- سامی، علی ( 1341 )؛ تمدن هخامنشی؛ انتشارات دانشگاه شیراز (پهلوی)، شیراز.
- سرمد، زهره و عباس بازرگان و الهه حجازی ( 1384 )؛ روشهای تحقیق در علوم
رفتاری، انتشارات آگاه، چاپ یازدهم.
- شاملو، سعید ( 1372 )؛ آسیب شناسی روانی؛ انتشارات رشد، تهران.
- شاپورشهبازی، علیرضا ( 1354 )؛ پژوهشهای هخامنشی شامل هش ت مقاله در باب
تاریخ و باستان شناسی هخامنشی به قلم دانشوران غربی ؛ مؤسسه تحقیقات هخامنشی،
شیراز.
- علوی، سیدعلی ( 1385 )؛ زندگی و زمانه سید حسن تقی زاده ؛ مؤسسات مطالعات و
پژوهشهای سیاسی، تهران، چاپ اول.
- غنی نژاد، موسی ( 1372 )؛ "سراب عدالت از دیدگاه هایک"؛ نامه فرهنگ ، سال سوم،
دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل.
- فقیهی، ابوالحسن ( 1380 )؛ "نظامهای پاسخگویی در بخش دولتی "؛ مطالعات مدیریت ،
.53- 29 ، صص 71 - شماره 30
- قیصری، نورالله ( 1377 )؛ "قومیت عرب و هویت ملی در جمهوری اسلامی ایران "؛
.49- فصلنامه مطالعات راهبردی، پیش شماره ، 1 صص 83
- کواکبی، عبدالرحمن ( 1364 )؛ طبایع الاستبداد؛ نشر تاریخ ایران، چاپ اول.
- ماهرویان، هوشنگ ( 1381 )؛ تبارشناسی استبداد ایرانی ما؛ نشر بازتاب نگار، چاپ اول.
سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان 1385 / بررسی دلایل فروپاشی حکومت و تمدن.../ 117
- مشکور، محمدجواد ( 1371 )؛ جفرافیایی تاریخی ایران باستان ؛ انتشارات دنیای کتاب،
تهران.
- نوقابی احمدعلی و سیف اله کیقبادی ( 1379 )؛ بهداشت روان( 2)؛ نشر بشری، تهران.
- مشیری، مهشید ( 1369 )؛ فرهنگ زبان فارسی؛ تهران ،انتشارات سروش، چاپ اول.
- همایونکاتوزیان، محمدعلی ( 1380 )؛ استبداد، دموکراسی و نهضت ملی ؛ نشر مرکز،
چاپ سوم.
- انگلیسی:
- Begley, Thomas M. & Lee ,Cynthia & Fang, Yongqing & Li, Jianfeng (2002);
“Power distance as a moderator of the relationship between justice and employee
outcomes in a sample of Chinese employees” , Journal of Managerial Psychology ,
vol (17) . N(8).
- Behn, Robert D. (2001); Rethinking Democratic Accountability. Washington,
D.C.: Brookings Institution Press.
- Bovens, Mark (2005); Accountability, Part Of The Oxford Handbook Of Public
Management, Oxford, Oxford University Press.
- Bovens, Mark (2005); Accountability, Part Of The Oxford Handbook Of Public
Management, Oxford, Oxford University Press.
- Briant, Pierre, (2002); From Cyrus to Alexander: A History of the Persian
Empire" ; Winona Lake, IN : Eisenbraun.
- Folger, Robert & Cropanzano, Kussel (1998). Organizational Justise and human
resource management. sage publications.
- Ivanova,N.L (2005). "Social Identity Under Various Sociocultural Condition";
Russian Education and Society. Vol. 47, No 11.
- Jenekins.R, (1996). Social identity. London, Routledge.
118 / پژوهش حقوق و سیاست / سال هشتم شماره 21 پاییز و زمستان
- Krietner & Kinecki (2001); Organizational Behavior; Irwin/ Mcgraw-Hill .
- Lambert, Eric , (2003); ”The impact of organizational justice on correctional staff”,
Journal of criminal justice , vol (31) , issue (2).
- Lown, Alexander (1985); Narcissins, Danial of the trueself, frrst coller book
edition, Mac Millan publishing company, New York.
- Maccoby,Michael (2000). "Narcissistic Leader: The Incredible Pros, the Inevitable
Cons", Harvard Business Review. January, Frbruary.
- Maykut, Pamela & Morehouese, Richard (1994). Beginning Qualitative research:
a philosophic and practical guide. London, The Falmer Press.
- McDowall, A,&Fletcher, C , (2004). “Employee development: an organizational
justice perspective” , Personnel Review , vol.3 , No.1.
- Munro, Don & Miles Bore & David Powis (2005)." Personality factors in
Professional ethical behaviour: Studies fo empathy and narcissim"; Australian
Journal of Psychology, Vol. 57, No. 1.
- Olmstead, Arthur T & A. T. Olmstead (1959); History of the Persian Empire;
University of Chicago Press (February).
- Przeworski, Adam & Susan C.Stokes & Bernard Manin (1999). Democracy,
Accountability and Representation; Cambridge: Cambridge University Press.
- Solomon, Robert C. (2001). “Justice As a Virtue”; in James P. Sterba (Ed.); Social
and Political Philosophy; Contemporary Perspectives; 2001; Routledge.
- Sterba, James, P. (1999); Justice: Alternative Political Perspectives; third edition;
Wadsworth Publishing Company.