شکل گیری گفتمان توسعه در جهان و غلبه آن بر چهره دموکراتیک مدرنیته امری
مسبوق به تاریخ مدرن است که ناشی از ضرورت های تاریخی بوده است . آغاز شک ل گیری
این گفتمان که صرفا " نماینده توسعه تلقی می شود به آغازین دوران شکل گیری مدرنیته
: باز می گردد که در شکل دولت مطلقه غالباً با سرکوب آزادیها همراه بود .( ازغندی، 1385
33-39 ). د ولت های درون گفتمان توسعه که در ابتدا از پشتیبانی وسیع مردمی و گروه های
اجتماعی و سیاسی و به ویژه اقتصادی برخوردارند، سپس به علت گسترش خود رأیی و
افزایش سرکوبها با مخالفت توده ای و نیروهای اجتماعی مواجه می گردند، همگی
نمایندگان توسعه بدون دموکرا سی محسوب می شوند. بنابراین منظور از گفتمان توسعه،
گفتمانی است که درون آن غلبه با نیروها یی خ واهد بود که تنها رسالت دولت را رسیدن به
توسعه اقتصادی در درجه نخست و سپس توسعه فرهنگی و اجتماعی دانسته که این مهم
از طریق تمرکز قدرت و افزایش توان دولت در مقابل دیگر نیروها تحقق می پذیرد.
ضرورت های تاریخی که سبب غلبه گفتمان توسعه بر دموکراسی شده اند، ناشی از
عقب ماندگی ساختار های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می باشند . به عبارت دیگر
ضرورت رفع بحرانهای اقتصادی، ایجاد امنیت اجتماعی و ثبات سیاسی که جزء نیا زهای
اولیه بشر برای تداوم حیات محسوب می شوند، دموکراسی را به نیازی ثانویه بد ل
می سازند که حتی آن را مانع دست یابی به توسعه می خوانند، چرا که طرفداران این گفتمان ،
دموکراسی را برای کشورهای عقب مانده ، نا امن و بحران زده، همچون زهری می دانند که
به بدن بیمار تزریق شود، لذا موجب بی ثباتی بیشتر، ایجاد مراکز قدرت متعدد در ون یک
کشور، تصمیم گیریهای چندگانه، درگیری های قومی ، زبانی، نژادی، فرهنگی و سیاسی و
درنهایت فروپاشی کشور خواهد شد . از دید آن ان کمترین نتیجه ای که دموکراسی برای
اینگونه کشورها می تواند در برداشته باشد، تأخیر در دستیابی به توسعه است ؛ توسعه ای که
مستلزم تمرکز قدرت و منابع ، نظم ، امنیت و توسعه اقتصادی است . لذا دموکراسی تنها
برای کشورهایی که به سطحی از توسعه رسیده اند، قابل اجراست ، نه برای کشورهای عقب
مانده . بدین ترتیب، شکل گیری گفتمان توسعه، ناشی از ضرورت هایی است که مقدم بر
کشورهایی چون انگلیس، آلمان، ( charls, 1988: 30- دموکراسی محسوب می گردند .( 26
فرانسه، ژ اپن و همه کشورهای اروپایی شاهد تسلط گفتمان توسعه بدون دموکراسی در
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 43
قرون 16 الی 19 بوده اند که درهمه آنها با توجه به میزان توسعه یافتگی دارای شدت و
( 103-141 : ضعف متفاوت بوده است.( پوجی، 1377
در ایران نیز، انقلاب مشروطه در سال 1285 ش، در حالی به وقوع پیوست که با توجه
به عقب ماندگی کشور و سلطه خارجی، جامعه ایرانی اعم از مردم و نخبگان که تجربه
شکست گفتمان اصلاحات از بالا را که قبلا " توسط دولتمردانی چون عباس میرزا، قائم
مقام، امیر کبیر، سپهسالار و امین الدوله به اجرا درآمده بود، پشت سر گذاشته و در نتیجه
به ضرورت دگرگونی های بنیادی پی برده بودند . این جنبش در مجموع سه هدف اصلی
داشته است : 1- تشویق مردم به مشارکت سیاسی و تعیین سرنوشت خود، 2- ایجاد
تحولات اقتصادی و اجتماعی در جهت جبران عقب ماندگی ها، 3- ایجاد نظام سیاسی
مقتدر و منسجم مرکزی . ( بشیریه، 1378:69 ) آنچه در س ال 1304 در ایران به وقوع
پیوست، غلبه دو هدف اخیر از طریق نفی هدف نخست بوده است . شکل گیری دولت
مطلقه در سال 1304 در ایران و یا همان غلبه گفتمان توسعه اقتصادی بر دموکراسی
خواهی، محصول اجماع بخش بزرگی از نخبگان و جامعه بوده است . این امر خود
ضرورت های ساختاری و تاریخی در رابطه با به تعویق افتادن عقب ماندگی، تحولات در
عرصه جهانی و تحولات ایران پس از م شروطه که سبب ایجاد ناامنی و بحرانهای مختلف
سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گشته بود، ناشی می شود.
در این مقاله به نقش نخبگان ایرانی در بنا نهادن گفتمان توسعه در سال 1304 و علل
توجه و اولویت دادن آنها به این مساله خواهیم پرداخت . روشی ما برای تحلیل نحوه شکل
گیری گفتمان توس عه در ایران ، دو روش هرمنوتیکی و گفتمانی است . روش هرمنوتیکی
کوینتین اسکینر ما را در درک ماهیت مساله کمک می نماید . به تعبیر اسکینر برای فهم یک
چیست. چه در آنچه « مقصود مؤ لف از آن چه گفته است » اندیشه، مهم ا ین است که بفهمیم
مؤلف نوشته است قصدی نهفته است که معطوف به وضعیت عینی و فضای فکری مولف
یا اندیشمند است . اسکینر معتقد است آراء یک اندیشمند را می توان با توجه به زمینه های
زبانی و فکری که اندیشمند آرای خود را در آن مطرح می کند، پیدا کرد . از سوی دیگر،
می توان به مقصود مولف از طریق تکنیک های زبان شناسی پی برد. اسکینر مشخصاً در این
آنها توجه دارد . منظور از کنش « مقصود رسان » و وجه « کنش های گفتاری » رابطه به
44 / پژوهش حقوق و سیاست / سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386
گفتاری آن است که گوینده یا نویسنده با گفتن یا نوشتن کاری را انج ام می دهد و در
انجام این کار نیز قصدی دارد . این روش از طریق استفاده از اصول کنش گفتاری 1 عملیاتی
می شود . کنش گفتاری بخشی از قواعد عام زبانی 2 است و بیانگر وجود قصدی در هر
گفتار است . قصد گوینده نیز تنها از طریق دانستن فضایی که او در آن قرار داشته و
زمینه ای ک ه در آن این سخن رانده شده است قابل فهم است . بنابراین، برای فهم معنی یا
پیامی که در یک گفتار یا نوشتار وجود دارد باید متن را چونان یک عمل ارتباطی از سوی
نویسنده با عالم پیرامون او خواند . نویسنده از طریق این عمل ارتباطی قصد خود را که
همانا بیان چیزی ه ست به ا نجام می رساند . بنابراین برای فهم یک اندیشه باید اول به
پرسش ها و مجادلاتی که در عالم پیرامون وجود دارد توجه کرد . آنگاه مفاهیم و آراء
به این پرسش ها و مجادلات فکری در « قصد پاسخ گفتن » اندیشمند مورد نظر را چونان
نیز با اهمیت است . به تعبیر « نیت » و « انگیزه » نظر گرفت . در این میان توجه به تمایز میان
را برای نوشتن د ارد؛ یعنی اینکه نویسنده به خاطر « علت » همان حالت « انگیزه » ، اسکینر
او در « نیت » چیزی، یا با توجه به یک ضرورت در عالم بیرون دست به نوشتن می زد . اما
به فهم آنچه نوشته شده است « نیت » نهفته است . خواننده با فهم این « آنچه نوشته است »
« چرایی » مؤلف از آنچه گفته نهفته است، و « قصد » دست می زند؛ بر این اساس معنا در
( skinner, آنچه گفته است در انگیزه او.( 1988
مجموعه ای از » روش دیگر در این مقاله، تحلیل گفتمانی است . منظور از گفتمان
قواعد بی نام و نشان تاریخی است که در زمان و فضایی که دوران معینی را می سازد، و
برای قلمرو اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و یا زبانی مشخص، همواره وضعیت کارکرد
جریان و بستری است که » همچنین گفتمان . ( Focoult, 1972: بیانی را تعیین می کند( 117
دارای زمینة اجتماعی است . گفتمان عرصه ظهور و باز تولید قدرت و د ر عین حال نقد و
مقاومت در مقابل آن است . گفتمان در منظومه تعاملات گفتمانی و در رابطه پیچیده با
( fairclough, 1991: 43-75 ) .« وضعیت اجتماعی و سیاسی و ... قابل فهم و تحلیل است
1. Speech Act
2. universal pragmatics
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 45
چهارچوب نظری
چهارچوب نظری این تحقیق به اندیشه ای باز می گردد که ابتدا بعد از رنسان س و در
قرن هفدهم تحت عنوان رویکرد علمی ظهور کرد و سپس در قرون 18 و 19 تحت عنوان
مکتب نوسازی و در شکلی رادیکال بعد از جنگ جهانی دوم تداوم و تکامل یافت . از
ابتدای شکل گیری مدرنیته، متفکران غربی در راستای سیاست "غیریت سازی " با تقسیم
جوامع به سنتی و مدرن و یا عقب مانده و توسعه یافت ه، نشانه هایی چون جهل، غیر عقلانی
بودن، کل نگری، تقدیرگرایی، خرافه پرستی، اختلاط حوزه ها را به عنوان علائم جوامع
عقب مانده شمرده و جوامع پیشرفته را نیز دارای علائمی چون عقلانیت، نظم، علم گرایی،
اراده گرایی، تقسیم کار، دارا بودن اقتصا دی پویا و شکوفا، صنعتی بودن دانسته اند . لذا به
منظور جبران عقب ماندگی، ضرورت نوسازی و دگرگونی های ساختاری را برای جوامع
لقب گرفت. « مدرنیزاسیون » سنتی توصیه نمودند که بعدها
آنان در بیان تفاوت و گسست اساسی و رادی کال بین جوامع قدیم و جدید از کلید
واژه های خاص خود، ولی دارای مضامینی مشترک، استفاده کردند . مثلاً هنری مین از
فردیناند تونیس از حرکت از جامعه مهر ،« انتقال از منزلت اجتماعی به قرارداد اجتماعی »
پیوند (گمنشافت) 1 به جامعه سود پیوند (گزلشافت)، 2 امیل دورکیم از تفکیک و تمایز میان
جوامع دارای همبستگی مکانیکی با جوامع دارای همبستگی ارگانیک و تقسیم کار
اجتماعی، وبر از انتقال از جامعة سنتی به جامعة مدرن و مارکس بر اساس شیوة تولید از
را مطرح نمود که « ایدة ترقی » انتقال از فئودالیسم به سرمایه داری سخن گفتند . کندورسه نیز
در قرن نوزدهم مورد توجه متفکرانی چون سن سیمون ، کنت، هگل، شلینگ، داروین و
( اسپنسر قرار گرفت. ( سو، 1378
به ویژه از علوم طبیعی استخراج شد و در « تکامل » و « ترقی » ،« رشد » به تدریج واژه های
مورد فرایند تغییر در جوامع بشری به کار رفت و تکامل گرایان اجتماعی و اثبات گرایان به
روش تجربی توسعة تاریخی بشر را مرح له بندی کردند که مرحله بندی های کنت، مارکس
و روستو در این رابطه معروف هستند . ( قوام، 1374 ) سه ایده محوری ترقی بنا به تعبیر
1.Gemeinschaft
2. Gesellschaft.
46 / پژوهش حقوق و سیاست / سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386
ایگرز عبارتند از : رشد بی وقفه دانش علمی و کنترل تکنولوژیک، تحول جامعه از یک نظم
مبتنی بر امتیاز به نظمی مبتنی بر شایسته سالاری، و ب سط و گسترش این اشکال مدرن
این هر سه ایده در تئوری های جدید مربوط .( Almond, 1982: تمدن به سراسر عالم ( 58
به نوسازی و جامعه صنعتی انعکاس یافته اند. نوسازی و اصلاحات در متن جوامع اروپایی
و غربی عمیق، همه جانبه، ساختاری و رادیکال و حتی توأم با خشونت و انقلاب بود
(مور، 1369 ). اما در سنت تکامل گرایانه و در چارچوب ایدئولوژی لیبرالیسم، مکتب
نوسازی پس از جنگ جهانی اول به ویژه در برابر کمونیسم و بلوک شرق که به انقلاب
دعوت می کرد، رویکردی مخالف انقلاب پیدا کرد و اصلاحات به جای انقلاب و برای
جلوگیری از آن به جهان سوم معرفی و تجویز گردید . در واقع یک نوع ایدئولوژی
نوسازی به ویژه از جنگ جهانی دوم از طرف دانشمندان علوم سیاسی و اجتماعی
آمریکایی به جهان سوم ارائه شد که در ادامه همان ادبیات خوشبینانه قرن نوزدهم نسبت به
ایدة ترقی ، یک توسعه تک خطی را به تقلید و تبعیت از مدل ها ی غربی به جهان سوم
تجویز می کرد و از این جهت ارزش گذارانه و هنجاری و حتی محافظه کارانه بود . در
راستای همین جهت گیری های ایدئولوژی ک و محافظه کارانه بود که مدرن شدن با غربی
شدن مترادف گرفته شد و به جای تأکید بر دموکراسی به تدریج بر نظم و ثبات و نقش
روشنفکران و نظامیان در نوسازی تاکید شد.
آنچه در گفتمان توسعه صورت پذیرفت ، مطابق با تحولات جهانی و منطبق با
بود . دیوب « جبران عقب ماندگی » تئوری های نوسازی بوده است که هدف عمدة آنها
نوسازی را عقلانیت خلاق دانسته و سه معیار برای آن ذکر می کند: 1- استفاده فزاینده از
منابع بی جان قدرت برای حل مشکلات و ارتقاء سطح زندگی بشر، 2- تلاش های فردی و
جمعی در جهت ایجاد و اداره سازمان های پیچیده ، 3- تغییر شخصیتی رادیکال و تغییرات
وابسته به آن در ساختار و ارزش های اجتماعی جهت ایجاد و ادارة سازمان های پیچیده
(دیوب، 1377 ). توسعه نیز که بار ارزشی دارد و هدف و مقصد نوسازی و تغییرات
اجتماعی را می رساند، نزد بسیاری از نویسندگا ن مترادف با صنعتی شدن گرفته شد
ریگز باترکیب سه مشخصة توسعه آن را فرایندی از تغییرات می داند که . (Kitching,1989)
دیوید آپتر .(Riggs, درآن سطوح انتخاب، تولید و انفکاک جامعه افزایش می یابد( 1989:160
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 47
توسعه را کلی تر از همه دال بر « بازنگری در توسعه » در 1987 در کتابی تحت عنوان
انفکاک فزایندة ساختارهای اجتماعی دانسته و نوسازی را مورد خاصی از آن که طی آن
ایده های مربوط به نوآوری و تکنولوژی پیشرفته جزء لاینفک نظم اجتماعی می شو ند،
می داند و سپس صنعتی شدن را مورد خاصی از نوسازی گرفته است. به نظر آپتر توسعه
عبارت از بسط و گسترش انتخاب و دسترسی به طیف گسترده ای از جایگزین ها از طریق
(:Apter, 1987:16- شبکه های نقش ها، طبقات و نهادها برای افراد و گروه ها می باشد .( 17
دیوب توسعه اجتماع ی را فراتر از توسعة اقتصادی گرفته و دارای دو مؤلفة اساسی می داند:
دادلی سیرز اقتصاددان معروف توسعه نیز سه .« کیفیت زندگی » بشر و « نیازهای اساسی » رفع
.(Seers,1979:11- معیار برای توسعه مطرح کرده است: رفع فقر، نابرابری و بیکاری ( 10
تودارو دیگر اقتصاددان توسعه هم سه معیار اساسی در سه بعد فرهنگی، اقتصادی و
سیاسی- اجتماعی برای توسعه مطرح کرده که به ترتیب شامل عزّت نفس یا اعتماد به
نفس، تأمین معیشت زندگی ( یا رفع نیازهای اساسی در رابطه با غذا، مسکن، بهداشت و
امنیت) و آزادی یا گسترش دامنه انتخاب می باشد . توسعه فراتر از رشد اقتصادی که
تغییرات کمی را می رساند به نظر تودارو جریانی چند بعدی است که مس تلزم تغییرات
اساسی و تجدید سازمان و جهت گیری در مجموعه نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، در
سطوح ملی و بین المللی و در ساختارهای نهادی، اجتماعی، اداری و سیاسی و در طرز
تلقی و حتی آداب و رسوم، و باورهای مردم می باشد، به نحوی که هماهنگ با نیازهای
متنوع اساسی و خواسته های افراد و گروه های اجتماعی و ملت ها، جامعه و جهان را از
حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج نموده و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر
135 ). آمارتیاسن نیز توسعه را -138 : است، سوق دهد (تودارو، 1366 « بهتر » مادی و معنوی
فرآیند بسط و گسترش آزادی های واقعی مردم تلقی می کند که خودآن آزادی ها به تعیین
کننده های دیگری نیز بستگی دارند، نظیر ترتیبات اجتماعی و اقتصادی (مثلاً تسهیلات
آموزشی و مراقبتهای بهداشتی ) و نیز حقوق مدنی و سیاسی ( مثلاً آزادی مشارکت در
بحث وبررسی های عمومی ) یا صنعتی شدن، پیشرفت تکنولوژی و نوسازی اجتماعی . به
نظر او توسعه به نظر او مستلزم کنار زدن و محو عوامل اصلی اسارت و عدم آزادی است
که عبارتند از : فقر، استبداد، فرصت های اقتصادی اندک و ضعیف، محرومیت اجتماعی
48 / پژوهش حقوق و سیاست / سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386
سیستماتیک، غفلت از تسهیلات عمومی و نیز عدم تساهل یا فعالیت بیش از حد
99 ). آمارتیاسن جنبة -108 ، 45-51 ، 23-35 : دولت های سرکوبگر (آمارتیاسن، 1382
محوری داشتن آزادی را در فرآیند توسعه هم به دلیل ارزش گذارانه و هم به دلیل کارایی
و کارآمدی، می داند و عاملیت آزاد اف راد و تواناسازی و تحقق قابلیت ها ی افراد و آزادی
.( 83-88 : سیاسی و کیفیت زندگی را در این راستا بسیار مهم ارزیابی می کند( آمارتیاسن، 1382
با بررسی ادبیات نوسازی و توسعه، ابعاد ، ویژگی ها و مؤلفه های آن، بایستی گفت که
آنچه در گ فتمان توسعه در ایران قرن بیستم ، پس از سلسله قاجار و توسط پهلوی ها ، رخ
داد، مطابق با مدل نوسازی غربی ، قبل از همه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را پیش
زمینه ای برای توسعه سیاسی و رهایی از عقب ماندگی دانسته که در این خصوص با نفی
تقدم توسعه سیاسی، اصلاحات از بالا و توسط نخبگان را حداکثر با حمایت و نه مشارکت
مردم ممکن می داند . از این رو برنامه هایی چون صنعتی شدن، گسترش ا رتباطات، دولت
سازی، رفع بحرانهای هویتی به ویژه هویت ملی، وحدت ملی، امنیت ملی ، آموزش
همگانی، اقتصاد پویا ، تقویت سرمایه داری و طبقات اقتصادی ، برنامه ریزی صحی ح ب رای
رفع عقب ما ندگی در اولویت قرار گرفته تا بتوان حد اقل و در مرحله اولیه از وضعیت
سنتی و عقب ماندگی رها یی یافته و موانع توسعه را از میان بر دارد که در این زمینه نقش
.( Pye, نخبگان و به ویژه روشنفکران و نظامیان اساسی است. ( 1966
یافته های پژوهش
پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان، پناهندگی شاه به روسیه و اعدام شیخ فضل
الله، دوران جدیدی از جنبش مشروطیت شکل گرفت . در حالی که محافظه کاران درباری به
سرکردگی محمد علی شاه و شریعت مداران نیز به رهبری شیخ فضل الله نوری از نظر
سیاسی کاملاً شکست خوردند، و به نظر می رسید که با اتحاد میا ن متجددین و نوگرایان
دینی، کشور راه ترقی را بپیماید و به انواع عقب ماندگی ها و نارسایی ها و به ویژه
انتظارات رو به رشد جامعه بحران زده پاسخ داده شود، کشور مسیری دیگر را پیمود که در
نهایت شکل دیگری از استبداد و نظام سیاسی سرکوبگر را به وجود آورد که برخلاف
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 49
نظام های استبدادی سنتی گذشته می توان از آن به نظام استبدادی مدرن بر پایة چهرة دوم
.( تجدد یاد نمود( کاتوزیان، 1379
گرچه پس از انقلاب مشروطه تضاد اصلی میان سنت و مدرنیته بوده که در نهایت به
رویارویی شریعت مداران و نوگرایان انجامید، اما به تدریج میان دو چهرة مدرنیته یعنی
دموکراسی و توسعه چالشی آغاز شد که یکی از حقایق تئوریک و علمی مدرنیته نشأت می
گرفت و دیگری (چهرة دوم) از واقعیات عینی و ملموس، که مهمترین آن ها
عقب ماندگی های ساختاری، ناامنی ها، نارضایتی های اقتصادی و مداخلات خارجی بود
97 ). بنابراین با وجود اتفاق نظر اولیه می ان مشروطه خواهان بر سر -100 : (بشیریه، 1380
لزوم دموکراسی و پارلمانتاریسم ، غلب ه نهایی با چهرة دوم مدرنیته بود که در ابتدا ء از
پشتیبانی اکثریت نخبگان ایرانی برخوردار بوده است . گفتمان توسعه در ایران بنا بر
ضرورت های تاریخی در سال 1304 و با حما یت اکثریت نخبگان به ویژه روشنفکران
جهت رفع نابسامانیها ی کشور شکل گرفت.
سوال اساسی که این گفتمان در صدد پاسخگویی و رفع آن برآمده است ، مسأله
عقب ماندگی بوده است. هم و غم نخبگان و کارگزاران توسعه نیز جبران عقب ماندگی
بود. از نگاه آنها، عقب ماندگی عامل اصلی همة نارسایی هاست، لذا در صورتی که به رفع
آن اقدام نشود، هرگونه تلاش دیگری بی فایده خواهد بود . احمد کسروی به این وضعیت
در سالهای بین انقلاب مشروطیت تا روی کار آمدن رضا شاه چنین اشاره می نماید:
همة ایرانیان با اندک بهره ای از آگاهی، از پیشرفت نکردگی کشور خود… اندوهناکند . »
سرچشمة این فرو افتادگی دردناک چیست؟ در آغاز این سده، اصلاحگران می توانستند ندا
دهند که بیش ترین گناه بر خودکامگانی است که از نگهداری مردمان خویش در نادانی و
تاریک اندیشی بهره ای گسترده می برند. اما پس از بیست سال از خیزش مشروطه، با نهادی
پاک نمی توان همان پاسخ را داد . اکنون می دانیم که نه حکومت کنندگان بلکه حکومت
. (Abrahamian, 1980:112) «. شوندگان سزاوار بیش ترین سرزنش اند
از نگاه پایه گذاران گفتمان توسعه، برای جبران عقب ماندگی نیز می بایست توسعه
اقتصادی را در درجه نخست و توسعه اجتماعی و ف رهنگی را در درجات بعدی قرار داد .
50 / پژوهش حقوق و سیاست / سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386
در این باره گویا ترین مطلب را علی اکبر داور ،نماینده آن زمان مجلس و بعدها وزیر عدلیه
رضا شاه، 1 بیان داشته است:
اساس بحران ما اقتصادی است . همة پیشامدهای دیگر ناشی از آن بحران است … چه »
بایدکرد؟ فکر نان . اساس خرابی کارهای ما بی چیزی است . ملت فقیر به حکم طبیعت
محکوم به تمام این نکبت هاست. شما خیال کردید اصول حکومت مل ل را با چند بند و
اصل و ماده به حلق مردم مفلوک فرو می شود کرد. این بود که تمام سعی و توجهتان دنبال
حرف آزادی و مساوات رفت و در ضمن خواستید این بساط مشروطیت کار فرنگ را به
دست همت رجال دربار قدیم از قمش تپه تا دشتی و دشتستان پهن کنید ! امروزه گویا
جای تردید دیگر نباشد . دیدید که غلط رفتید و نتیجه حاصل نشد … به اعتقاد علمای از ما
بهتران، طرز تولید ثروت اساس اخلاق و سیاست ملل دنیاست … اگر واقعاً میل دارید
اوضاع عمومی اصلاح بشود، زندگانی اقتصادی را تازه و نو کنید … خلاصه، دنبال نان
.( 8-9 : داور، 1305 ) «. بروید آزادی خودش عقب شما می آید
گرچه میزان آزادی های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در گفتمان توسعه بسته به نوع
227 )؛ اما -240 : رژیم سیاسی (توتالیتر و اقتدارگر ا) 2 متفاوت است .( سیف زاده، 1373
آنچه که از اطمینان کامل ب ر خوردار بوده و نتیجه اولویت توسعه اقتصادی می باشد، عدم
توجه به توسعه سیاسی و نهادهای دموکراتیک است . این امر نیز بیشتر به سابقه فعالیت
احزاب و گروههای سیاسی در دوران پس از مشروطه باز می گردد که جو ناامید کننده ای
را در خ صوص آزادی ها به وجود آورده بود و در نتیجه جامعه و نخبگان را به لزوم
-164 : برقراری نظم و امنیت به عنوان لازمه توسعه یافتگی هدایت نمود ( آجدانی، 1386
155 ). برای مثال عبدالرحیم طالبوف ،از رهبران فکری مشروطیت ، در اعتراض به این
وضعیت، خطاب به دهخدا می نویسد:
طهران کدام جانور است که در یک شب صد و بیست انجمن سیاسی زایید ... من ایران »
را پنجاه سال است که می شناسم و هفتاد و یکم سن من تمام شده . کدام دیوانه در دنیا
بی بنا عمارت می سازد؟ کدام دیوانه بی تهیة مصالح، بنا را دعوت به کار می نماید؟ کدام
1. علی اکبر داور پس از بدبینی رضا شاه به وی خودکشی کرد.
2. رژیم های توتالیتر رژیم هایی هستند که بر حوزه های سیاسی ، اجتماعی و خصوصی تسلط کامل دارند، درحالی
که رژیم های اقتدارگرا، تنها بر حوزة سیاسی تسلط داشته و در سایر عرصه ها به دیگران آزادی عمل می دهند.
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 51
مجنون تغییر رژیم ایران را خلق الساعه حساب می کند... کدام پیغمبر می توانست پیشرفت
« ؟ سریع و باور نکردنی بیندازد که حسین بزاز یا محسن خیاط می خواهند بکنند
(289-290 : (طالبوف، 1372
طالبوف در ادامه می گوید:
اگر واقعاً آزادی این است که هر کس هر فضولی می خواهد بکند، قطاع الطریق هر »
قافله ای را می خواهد بزند، الواط هر چه می خواهند بقاپد، اشرار بزند، بکُشد، بچاپد، هر
بی سوادی هرچه به خیالش بیاید از تهمت و افترا بنویسد و [ غیره و غیره ] به این بی لجامی
« ؟ و حوش و هرج و مرج دهشت انگیز می توان همدیگر را تهنیت گفت و چراغانی نمود
(303: (طالبوف، 1372
او سپس در خصوص عاقبت مشروطه می گوید:
ایرانی تاکنون اسیر یک گاو دو شاخة استبداد بود اما بعد از این اگر ادارة خود را قادر »
نشود به گاو هزار شاخة رجاله دچار می گردد. فاش می گویم که من این مسأله را بی چون و
( 290: طالبوف، 1372 ) «.... چرا می بینم
حتی سید مح مد طباطبایی، از رهبران مشروطه، که نسبت به تعداد انجمن ها، احزاب و
گروه ها و دخالت آنها در سیاست و تندروی آنها معترض بود، اذعان می دارد:
ما از حکومت شورایی و مشروطه محسنات شنیده بودیم . اگر نتیجه این است که »
مشاهده می شود، هیچ فایده نخواهیم دید . وظیفة سیاست است که از بی نظمی ها جلوگیری
( 57 : هدایت، 1357 ) «. کند
در واقع گفتمان توسعه در ایران با تاکید بر توسعه اقتصادی در درجه نخست و توسعه
اجتماعی و فرهنگی در درجه دوم ، هدف اولیه خود را بیرون آمدن از وضعیت عقب
ماندگی می دانست که چنین جنبشی از زمان عباس میرزا آغاز و همواره در بیان و نوشته
های تحصیل کردگان از غرب برگشته و دیگر نویسندگان 1 و فعالان سیاسی چون میرزا
ملکم خان ، میرزا فتحعلی آخوندزاد، میرزا یوسف خان مستشارالدوله، میرزا حسن خان
مشیرالملک پیرنیا، میرزا محمدعلی خان نصرت السلطان دانش علی، میرزا عباسقلی خان
1. در این زمینه می توان به سفر نامه ها و اندرزنامه های بس یاری اشاره کرد که توجه همگانی را به مساله عقب
ماندگی ایران و لزوم توسعه یافتگی جلب نموده است.
52 / پژوهش حقوق و سیاست / سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386
ممتاز همایون، میرزا م صطفی خان منصورالسلطنه، میرزا عبدالرحیم طالبوف، میرزا آقاخان
کرمانی، علی اکبر دهخدا، ملک الشعراء بهار، سلیمان میرزا اسکندری، سیدجمال الدین
واعظ، محمد رضا مساوات، ملک المتکلمین، میرزا یحیی دولت آبادی، میرزا ابوالقاسم
.( صوراسرافیل، سیدحسن تقی زاده، به جامعه عرضه گشته بود( آدمیت، 1356
الگوی مورد نظر اکثریت این نخبگان غرب و غربی شدن معرفی ش ده است . چنین
نگاهی به غرب با توجه به پیشرفتهای فزاینده آن در مقایسه با عقب ماندگی های موجود
در ایران امری بد یهی تلقی می نمود. برای نمونه می توان به این قول ملک الشعرای بهار، در
که باید علم غرب را به معدة شرق آورده تا آن را هضم کند و با تن « پیام ایران » قصیده
خود انضمام دهد توجه نمود که بیانگر رویکرد متجددان آن دوره است:
زغرب علم فراگیر و ده به معدة شرق که فعل ها ضمه اش با تن انضمام دهد
تجدد برای ملک الشعراء بهار و همفکران او مسأله مرگ و زندگی بوده است:
یا مرگ یا تجدد و اصلاح راهی جز این دو پیش وطن نیست
ایران کهن شده است سرا پای درمانش جز به تازه شدن نیست
عقل کهن به مغز جوان هست فکر جوان به مغز کهن نیست
ز اصلاح اگر جوان نشود ملک گر مرد جای سوگ و حزن نیست.
( ( بهار: 287
از این منظر رادیکالیسم ایرانیانی که اندکی بعد در سویس و فرانسه و بویژه در آلمان
چاپ برلن افکار این گروه را « کاوه » گردهم می آیند قابل توجه است . بیشتر از همه مجله
منعکس می کرد که توسط سید ح سن تقی زاده، حسین قلی خان نواب و احمد علی سپهر
(مورخ الوله ) پس از جنگ جهانی اول تاسیس شده و گروههای دیگر در شهرهای دیگر
اروپا از طریق آن با محفل برلن در تماس بودند . در واقع این مجله رهبری اصلی جریان
روشنفکری حامی گفتمان توسعه را بر عهده داشته و پایه های ت ئوریک آن را فراهم
مسلک و مقصد (این مجله ) بیشتر از هر چیز ترویج تمدن اروپایی بود در » : می آورده است
ایران، جهاد بر ضد تعصب، خدمت به حفظ ملیت و وحدت ملی ایران، مجاهدت در
پاکیزگی و حفظ زبان و ادبیات فارسی از امراض و خطرهای مستولیه بر آن و بقدر تصور
.( 2-3 : کاوه، ش 1 ) « تقویت آزادی داخلی وخارجی آن
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 53
برای اولین بار روشنفکران ایرانی که با مجله کاوه همکاری می کردند و جملگی عضو
نیز بودند ، اندیشه خود را درباره تجدد به صورت یک « کمیته ملیون ایرانی مقیم آلمان »
مانیفست به قلم تقی زاده در شماره اول دوره دوم کاوه ( 22 ژانویه 1920 ) اعلام داشتند :
قبول و ترویج بلا شرط و قید تمدن اروپا و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و »
رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان را بدون هیچ استثناء (جز
زبان) و کنار گذاشتن هر نوع خودپسندی و ایرادات بی معنی که ازمعنی غلط وطن پرستی
ناشی می شود وآن را وطن پرستی کاذب می توان خواند و اهتمام بلیغ در حفظ زبان و
ایران باید ظاهراً و باطناً، » 1 ). سرانجام، این شعار که -2 : کاوه، ش 1 ) « ادبیات فارسی
مدل نویسندگان مجله کاوه کشور آلمان بود و .« ب شود و بس Ĥ جسماً و روحاً فرنگی م
حتی پس از شکست آلمان در جنگ بین الملل اول باز هم معتقد ماندند که آلمان از لحاظ
علم بالاترین فرهنگ اروپایی است.
و « اصلاحات اساسی » مقاله ،« برنامه عمل برای مدرنیزاسیون » در همین دور ة کاوه مقاله
را چاپ کرد . در این مقالات نویسندگان کاوه « شب و روز » نیز مناظره ای تحت عنوان
-1 تعلیم و ترتیب » : مهمترین م سائل آن روز ایران را به ترتیب اهمیت چنین ذکر می کنند
عمومی و اجباری 2- نشر کتب مفید و ترجمه کتب فرنگی و منتشر ساختن آنها؛ 3- اخذ
اصول وآداب و رسوم و تمدن اروپایی و قبول آن بلاشرط؛ 4- ترویج فوق العاده وخیلی
زیاد از انواع ورزش های بدنی ب ه ترتیب اروپایی؛ 5- حفظ زبان ملی یعنی فارسی از فساد
-6 اعلام جنگ بی امان بر ضد تریاک و وافور و الکل؛ 7- جنگ برضد تعصبات جاهلانه
و مساوات تامه حقوق پیروان مذاهب مختلفه؛ 8- محاربه برضد امراض عمومی و
- مخصوصاً مالاریا، امراض تناسلی، سل، و امراض اطفال؛ 9- حفظ استق لال ایران؛ 10
آبادی مملکت بترتیب اروپایی و مخصوصاً داخل کردن ماشین؛ 11 - آزادی زنها و تربیت و
تعلیم و تحصیل حقوق و اختیارات آنها 12 - جنگ شدید و آتشین بر ضد دروغ؛ 13 - جد
که اخیراً بدبختانه در زیر « دیپلوماسی » و اهتمام در برانداختن صفت خبیثه اسباب چینی و
این عنوان در ایران شایع شده؛ 14 - برانداختن رسم ننگین عشق غیر طبیعی که از
قدیم الایام یکی از بدترین ر ذایل قوم ما بوده و از موانع عمده تمدن است؛ 15 - جنگ بر
54 / پژوهش حقوق و سیاست / سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386
ضد شوخی و هزل و مبالغه و یاوه سرایی و پرگویی و سعی در ایجاد خصلت جدی بودن
.(111 : بهنام، 1382 ) « درمیان مردم و 16 - احیای سنن و رسوم مستحسنه قدیمه ملی ایران
1300 ش) شکل می گیرد و / این طرز تفکر در مقاله اصلاحات اساسی (دسامبر 1921
مقارن با تغییرات سیاسی مهمی در ایران سه اصل برای اصلاح فوری ایران پیشنهاد می شود:
( 2 : -1 تعلیم عمومی ملت، عمومیت فوق العاده ورزش های بدنی؛ (کاوه، ش 4 »
-2 استخدام فوری مستشاران فرنگی برای اصلاح ادارات دولتی و ملتی ایران و دادن
( 6: اختیارات کافی و قدرت لازم به آنها و حمایت جدی از ایشان؛ (کاوه، ش 12
-3 تقویت دولت مرکزی و فراهم آوردن اسباب دوام و استحکام آن و ایجاد امنیت محکم
در مملکت به هر ترتیبی که ممکن شود تا سکون و فراغت بالی پیدا شده و هوا برای
.( 4 : کاوه، ش 12 ) « نقشه های اساسی اقدامات ملی صاف شود
را در برلن منتشر می کرد و جمال زاده مجله « ایرانشهر » کاظم زاده ایرانشهر نیز مجله
را در لایپزیک . جوانان ایرانی مقیم برلن نیز در سا ل 1924 م/ 1303 ش مجله ای « علم و هنر »
که راه کاوه را ادامه می داد و سرمقاله اول آن « نامة فرنگستان » منتشر می کردند با عنوان
نشان می دهد که نویسندگان این مجله تا چه حد شیفته تمدن اروپایی هستند:
ما همه جوانیم. ما همه امید زندگانی داریم . ما می خواهیم سالیان دراز با سر بلندی »
و افتخار بگذارنیم . ما همه یک آرزو داریم و همه به طرف یک مقصود می رویم .
سلطنت فکر جوان بر فکر پیر … ایران باید زندگانی را از سر گیرد . همه چیز نو باید
گردد. ما ایران نو، مرد نو می خواهیم. ما می خواهیم ایران را اروپایی نمائیم . ما
ایران باید روحاً و جسما ، » . می خواهیم سیل تمدن جدید را به طرف ایران جریان دهیم
( 235 : آرین پور، 1354 ) «. ب شود Ĥ ظاهراً و باطناً فرنگی م
1300 ش عده ای از دانشجویان بازگشته از غرب و برخی از اعضای / حوالی سال 1921
را در تهران تشکیل دادند و درآغاز کار، انجمن « انجمن ایران جوان » ، پیشین محفل برلن
خاص جوانانی بود که در اروپا و امریکا تحصیل کرده به طرز تفکر و تمدن غربی ها
آشنایی کافی داشتند. علی اکبر سیاسی- مؤسس انجمن - می نویسد:
ایران » و اندکی بعد به نام « سروش دانش » انجمنی تشکیل دادیم نخست به نام »
بدین مناسبت که معتقد بودیم ایران پیر و فرسوده باید با قبول تمدن جدید از .« جوان
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 55
نو جوان و نیرومند گردد … ما در آغاز کار عضویت انجمن را به جوانانی اختصاص
دادیم که به طرز تفکر مغربی ها آشنایی داشتند وعلت این اختصاص و انحصار این بود
که افکار ما برای آن زمان ایران تند و انقلابی می نمود و بیم آن می رفت که جوانان
دیگری که با افکار جدید آشنا و م انوس نبودند مراد ما را درست درنیابند و به جای
اینکه برای پیشرفت مرام انجمن مدد برساندند مانع اجرای آن شوند یعنی یار شاطر
نباشند بلکه بار خاطر گردند . اینکه می گویم ما افکار تند و انقلابی داشتیم مراد این
بودیم « جعفر خانهای از فرنگ آمده » نیست که به کلی خام و ناآزموده و به اص طلاح
بلکه بر عکس نسبت به سن خود از نیک و بدها و از زشتی ها و زیبایی ها و از بسیاری
چیزها آگاهی داشتیم و این خود یکی از میان جمع ما یعنی حسن مقدم بودکه
را نوشت … این نمایشنامه را اعضای انجمن « جعفر خان از فرنگ آمده » نمایشنامه
( 76-77 : سیاسی، 1367 ) «. درسالن گراند هتل به روی صحنه آوردند
بنابراین با توجه به شکست های پی درپی و ضعفها و عقب ماندگ ی هایی که به فروپاشی
کشور منجر ش ده است ، همگی متجددین به لزوم ا خذ تمدن غرب و نوسازی به منظور
رهایی از چنین وضعیتی تاکید می نمودند و با توجه به سابقه حکومت قاجار ، از براندازی
آن و بنا نمودن حکومتی جدید با رویکردی متفاوت و نو دفاع نمودند.( بهنام و
19 ) برای مثال چنین همگرایی میان متجددین، در حمایت از تلاش های : جهانبگلو، 1382
یکپارچه سازی و ملت سازی رضاخان، در نشست بین او، که در آن موقع رییس الوزراء بود،
در فروردین 1300 بیان روشنی می یابد . در « ایران جوان » و اعضای انجمن تازه تاسیس
جلسه ای که رضاخان اعضای انجمن را برای پی بردن به ماهیت و هدف سازمان آنان فرا
خوانده بود، علی اکبر سیاسی، توضیح داد که آنها جوانان میهن پرستی هستند که از عقب
ماندگی ایران در عذابند و آرزو دارند شکاف بین ایران و کشورهای ار وپایی پر شود .
رضاخان پس از مطالعه دقیق منشور این انجمن، به آنها اطمینان داد که آنچه آنها به زبان
( 76-77 : می آورند، او در عمل پیاده خواهد کرد.( سیاسی، 1367
نیز، دیدگاهی « سنت » آنها که شیفته تجدد و پیشرفت غرب بوده اند، در رابطه با
میان » ، انقلابی را مطرح می ساختند . برای نمونه از نظر این نویسندگان از جمله کاوه
سنت و تجدد تقابل آشتی ناپذیری وجود دارد و به همین دلیل یا باید از تجدد رو ی
56 / پژوهش حقوق و سیاست / سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386
گرداند و به سنت ها تداوم بخشید یا تجدد را پذیرفت و سنت ها را فرو گذارد و در این
6) ایرانشهر نیز در راستای تفکر : کاوه،ش 12 )«. راه به کلیه الزامات آن تن در داد
سکولاریستی می نویسد:
بیداری و ترقی ایران مستلزم یک انقلاب فکری و دینی است و این انقلاب سه »
رکن د ارد: تمیز دادن احکام و قوانین دین از خرافات و اوهام، تفریق امور شرعی از
امور عرفی و مدنی، و موافق دادن احکام دین با مق تضیات ترقی و تمدن ... .دین
محصول ایمان است و ایمان یک امر وجدانی و یک رابطه قلبی میان فرد و آفریدگار
(2-1 : کاظم زاده ایرانشهر، 1293 )«. اوست...، بنابراین دین نمی تواند هدف آمال ملی باشد
از دیگر ویژگیهای ی که می توان برای گفتمان توسعه بر شم رد، و مورد توجه و حمایت
اکثریت نخبگان در آن دوره نیز قرار داشته است، مساله ناسیونالی سم می باشد . در واقع
ناسیونالیسم بعدها و پس از شکل گیری گفتمان توسعه، به عن وان ایدئولوژی حاکم بر این
گفتمان درآمده بود. در رویکرد ناسیونالیستی در ایران این دوره برسه محور اصلی سنت
ستیزی ( گفتمان توسع ه در ایران برنامه سنت ستیزی خود را در غالب اسلام ستیزی دنبال
نمود)، بیگانه سیتزی ( بیگان ههای گفتمان توسعه در ایران غرب ها و بلوک شر ق بودند ) و
وحدت ملی (وحدت زبانی، قومی و نژادی درون گفتمان توسعه در ایران با هدف حذف
یکی از تئوری پردازانی که (Anderson,1979:15- خرده فرهنگها بود) تاکید شده است.( 95
نقش مهمی در شکل گیری تفکر ناسیونالیستی در ایران داشته است، حسین کاظم زاده
در اروپا، روشنفکران « ایرانشهر » 1262 ) می باشد که با تاسیس مجله - ایرانشهر ( 1341
ما ملیت را یگانه وسیله ترقی ایران می دانیم » : زیادی را گرد خود جمع نمود . او می نویسد
کاظم زاده ) «. و آن را کمال مطلوب و نمایه آمال نژاد جوان و نوزاد ایران می شناسیم
39 ) همچنین از نگاه وی: : ایرانشهر، 1293
ملت ایران تنها به وسیله حفظ ملیت و ایرانیت خود می تواند به نوع بشر »
خدمت کند . لذا پیش از وحدت بشر و حتی پیش از اتحاد اسلام، به اتحاد ایران باید
کوشید. در مملکتی که هر طبقه، طبق ه دیگر را دشمن می شمارد، در جا یی که در میان
114 نفر وکیل که خلاصه یک ملت و نماینده افکار یک ملت باشند، هفت فرقه سیاسی
تشکیل شده باشد، در مملکتی که درجه فهم اکثریت مردم از درک معنای شهر و
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 57
ولایت و مملکت بالاتر نرفته و لفظ ایران برای آنها یک معماست، دم از اتحاد بشر و
کاظم زاده ) «. اتحاد اسلام زدن منتهای درجه ک وته نظری، بی عقلی و نافهمی است
( 41-42 : ایرانشهر، 1293
که در آن « مجله آینده » محمود افشار نیز به عنوان یکی دیگر از روشنفکران، در
روزها در تهران منتشر می شد، در این باره می نویسد:
وحدت ملی امروز از اهم مسائل و حقایق بین المللی است . چه ما بخواهیم و چه »
نخواهیم در آینده ملت ما نیز در همین جریان سیاسی خواهد افتاد و این حقیقت یک
روزی مدار سیاست ماخواهد گردید، همچنان که مدار سیاست غالب دول، م خ صوصاً
عثمانی (ترکیه) نیز گردیده است . هر سیاستمداری باید این را به خوبی بداند زیرا
افشار، ) «. مساله وحدت ملی حد مشترک میان سیاست خارجی و سیاست داخلی است
( 563-564 : ش 8
این مس أله که در شعر شعرای این دوره نیز آشکار است با درون مایه های ناسیونالیستی
به اوج می رسد. وطن بزرگترین مایه الهام همه شاعران این دوره است.
بهار:
وطنیاتی با دیدة تر می گویم با وجودی که درآن نیست اثر می گویم
که وطن باز وطن باز وطن در خطر است اای وطن خواهان زنهار وطن در خطر است
( ( بهار: 208
دهخدا:
هنوزم زخردی به خاطر در است که در لانه ماکیان برده دست
به منقارم آن سان به سختی گزید که اشکم ، چو خون از رگ، آن دم جهید
( پدر خنده برگریه ام زد که هان وطن داری آموز از ماکیان ( دهخدا: 125
و یا میرزاده عشقی پس از سفری به مداین و مشاهده خرابه های آن چنین می سراید:
آنچه من دیدم در این قصر خراب بد به بیداری خدایا! یا به خواب؟
پادشاهان را همه اندوهگین دیدم اندر ماتم ایران زمین
ننگمان دانندمان اجداممان ای خدا دیگر برس بردادمان
وعدة زرتشت را تقدیر کن دید عشقی خواب و تو تعبیر کن
58 / پژوهش حقوق و سیاست / سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386
( (عشقی: 241
این ویژگی آمیختگی ناسیونا لیسم ایران به تاریخ ایران باستان، در سروده های عارف
قزوینی نیز به چشم می خورد:
مرا قومیت از زرتشت و گش تاسب بود
محکم
به پیشانی باز این فخر از پیشینیان دارم
مسلمان یا که ترسا این دو در دستور
ملیت
ندارد فرق ز آن بیگانگی با این و آن دارم
( 425- (عارف: 426
شکل گیری گفتمان توسعه در ایران با شکل گیری آن در برخی نقاط جهان همچون
روی کار آمدن آتاتورک در ترکیه ، موسولینی در ایتالیا و بعدها هیتلر درآلمان تقریبا "
همزمان بوده است . ویژگی این دولتها که همگی از دل دموکراسی های نیم بند بیرون آمدند،
تمرکز گرایی، سرکوب سیاسی ، اولویت اقتصاد و امنیت، یکپارچگی ملی ، رویکرد
ناسیونالیستی، مبارزه با سنت و معرفی آن به عنو ان عامل عقب ماندگی، نظامی گری و جز
آن بوده است . گرچه منشأ پیدایش این دولتها مقابله با کمونی سم و اندیشه های چپ از
یکسو و جبران عقب ماندگی (فقر، بی عدالتی، نابرابری ، نا امنی و …) از سوی دیگر بود،
ولی ویژگی مشترک همة آنها علاوه بر موارد فوق ، تاکید برنقش دولت در مقابل سایر
.( Hontington, 1973: 227- نیروهای سیاسی است( 256
ایران که قبل از روی کار آمدن دولت مطلقه در سال 1304 شباهت زیادی با وضعیت
کشورهای آسیایی و اروپایی فوق داشته است و آن نیز از آسیب های دموکراسی های نیم
بند برخوردار بوده است، نخبگان و در راس آن ر وشنفکران در صدد تاسیس دولتی کارآمد
و نیرومند برآمدند . ( سینایی ، 1384 ) در طرح کلی روشنفکران ایرانی برای گذار به
فرمانروای » مدرنیت اثبات گرا، دولت مرکزی و مقتدر نیازمند یک شخصیت نیرومند، یک
بود که گذار به اصلاحات اثبات گرا را عملی سازد (وحدت، « مستبد روشن اندیش
128 ). در مقاله ای درسال 1302 در مجله ایرانشهر، این فکر به صراحت بیان شد . :1382
کمیته ها، جلسه ها، و » آلجای افشار در این مقاله عقیده داشت یک پ طر کبیر می تواند از
« حقیقت » هزار بار مؤثرتر باشد . او مدعی بود که اکثر ایرانیان نمی توانند « کمیسیون ها
مشروطه خواهی، جمهوری خواهی، و آزادی را درک کنند:
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 59
من معتقدم که هیئت جامعه ایران درب خانة خود را جاروب نخواهد کرد، چراغ »
درب منزل خودرا روشن نخواهدنمود، زبالة حیاط خود را به دست سپور بلدیه نخواهد
سپرد. یک نفر مصلح، یک دماغ منور و فکر باز لازم است که هر روز صبح به زور
درب منزل ما را جاروب کند، چراغ کوچه های ما را به زور روشن کند، وضع لباس ما
را به زور یکنواخت و یکروند نماید، معارف ما را به زور اصلاح کند، از فتنه های
مجلس ملی ما به زور جلوگیری نماید، دربار سلطنتی ما را به زور اصلاح و تصفیه
کند، عملة خلوت آن را به زو ر از اشخاص منورالفکر بگمارد، مستخدمین بی هنر
ادارات را به زور خارج نماید، چرخ ادارات را به زور به راه بیندازد، مداخلات
روحانیون را در امور سیاسی و سیاسیون را در امور روحانی به زور جلوگیری نماید،
مجلس شورا را به زور از اشخاصی انتخاب کندکه فیمابین انستیتو پا ستور و اسطبل و
قهوه (خانه) را فرق بگذارند، قهوه خانه و شیر فروشی و بقالی و عطاری ما راهم به
زور مرتب نماید . تحصیلات زن و مرد رابه زور وبا قوة سرنیزه و شلاق اجباری نماید،
و همین طور از جمیع جهات از جزء و کل و از واضح و مکتوم حتی ساعات خواب
وبیداری ما را خو دش به زور معلوم کرده و بالاخره پردة اوهام را به زور از جلوی
.( 139-140: 1302- افشار، 1303 ) «. چشم ما رد نماید
اگر همانند لنین » آلجای افشار مقالة خود را با این پرسش حزن آلود به پایان می برد که
در روسیه و میکادو در ژاپن و کمال پاشا در ترکیه، کسی یافت نشود که به دردهای ما
( همان : 140 ) «. مرهم بگذارد و سعادت را به ما تحمیل کند، وای بر من و دل من
همانطور که پطر » : دفاع می کردند و معتقد بودند « استبداد منور » گردانندگان کاوه نیز از
کبیر در روسیه، میکادو در ژاپن و یا بیسمارک در آلمان برخلاف میل توده های مردم رفتار
می کردند و لوازم ترقی و تجدد را در کشورهای خود جاری نمودند و مردم را طبق
الگوه های تجدد تربیت کردند، در ایران نیز باید یک مرد مقتدر زمام امور را در دست گیرد
3 و 4 ). از دید آنها: : کاوه، ش 9 )« و کشور را به سوی تجدد هدایت کند
اصلاحات پیشنهادی ما همان تعلیما ت عمومی، استخدام مستشار خارجی و تلاش »
برای اس تقرار امنیت است . اما نخستین گام برای این اصلاحات، اس تقرار دولت متمرکز
و نیرومندی است که باید آن را ایجاد و سپس تقویت نمود و نفوذ آنرا بسط و گسترش
60 / پژوهش حقوق و سیاست / سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386
داد. با این دید تا امنیت و ثبات در کشور برقرار نشود، نمی توان به ه یچ اصلاح
( 6 : کاوه، ش 12 )« . دیگری دست زد
سرانجام لازم به ذکر است که اگرچه اکثریت نخبگان و متجددین در فرایند شکل دادن
به گفتمان توسعه ، بر ضرورت تحقق چهرة دوم مدرنیته بنابر ضرورت های تاریخی تاکید
داشته اند؛ اما هرگز هدف آنها اولاً نادیده گرفتن چهرة دوم مدرنی ته یعنی دموکراسی نبوده
بلکه ضرورت توجه به آن را تنها در حال حاضر لازم نمی دانسته اند و به منظور دست یابی به
توسعه، وجود دموکراسی و نهادهای دموکراتیک را تنها در وضعیت عقب ماندگی و
فروپاشی اقتصاد و فرهنگ و سیاست کشور مانع می خواندند. در حالی که آنها معتقد بود ند
با رسیدن کشور به سطحی از توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و آماده شدن شرایط
لازم، دموکراسی امکان تحقق خواهد داشت . ثانیاً منظور آنها از تقدم توسعه اقتصادی ،
اجتماعی و فرهنگی و عدم اولویت دموکراسی ، هرگز به معنای سرکوب سیاسی نبوده بلکه
ممانعت از فعالیت علنی و م خر ب ا حز اب، افراد و گروههایی بود که مانع از توسعه
محسوب می گردند نه تمامی آنهایی که با نخبگان سیاسی حاکم و یا نظام سیاسی موجود
مخالفت می ورزند. از سوی دیگر هدف نخبگان و روشنفکران ایرانی در شکل د ادن به
گفتمان توسعه ، دولت محوری و نه شخص محوری بوده است . آن ها خواهان دولتی کارآمد
بوده اند که بتواند نظم، امنیت ، توسعه، ثبات، بور وکراسی، برابری، عدالت، آموزش مدرن
وجز آن را از طریق اختیارات فوق العاده ای که قانون در اختیار آن قرار می دهد و با
همراهی نخبگان، برقرار سازد ، نه دولتی که بر تصمیمات یک شخص بنا شده باشد . برای
مثال سید حسن تقی زاده که در این دوران با تبعید به خارج از کشور به علت اتهام به
مشارکت در قتل آیت الله بهبهانی در برلن مجله کاوه را که مهمترین نشریه تاثیر گذار در
زمینة لزوم روی کار آوردن دولت مرکزی قدرتمند و افکار ناسیونالیستی بود، منتشر
می ساخت، چنین می گوید:
حصول این ثبات اوضاع ، مبتنی و متوقف بر سه چیز است : نخست ثبات و قدرت »
و استحکام کامل حکومت مرکزی، دوم داشتن قوای تامینیه منظم … سوم داشتن
تقی زاده، ) « میزانی معتدل از آزادی و حکومت ملی (به معنای دموکراسی ) و حفظ آن
.( 76 :1375
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 61
او در دفاع از حکومت مطلقه قانونی نیز چنین می گوید:
چنانکه در همین مملکت انگلیس، رئیس الوزراء فعلی تقریباً به اندازة هیتلر رئیس »
دولت آلمان قدرت دارد ولی این قدرت را یک مجلس ملی … به او داده و دائماً هم
می دهند … و این نه از آن جهت است ک ه کسی تصور کند مستر چرچیل واقعاً مرد
کامل العیار بی عیبی است و بنابراین تغییر او یا ایراد به او لازم نیست … لکن چون
رشد سیاسی و عقل مملکت داری در این ملت کم نیست همه تشخیص می دهندکه در
حالت حالیه وجود چنین شخصی در سرکار، یا یک شخص دیگری - هر که باشد - به
( 79 : تقی زاده، 1375 ) «. طور ثابت و مقتدر ضروری است
در مجموع، به غیر از مقالاتی که در مجلات کاوه و ایرانشهر (منتشر در برلین ) و آینده
(منتشر در تهران) به تبلیغ ضرورت روی کار آمدن حکومت متمرکز جدید وتوسعه گرا
می پرداختند و از پادشاهی رضاخان حمایت می نمودند و به غیر از نوشته ها و سروده های
شعرای مطرحی چون علی اکبر دهخدا، ملک الشعرای بهار و … که از ضرورت نظم و
امنیت و توسعه کشور سخن می گفتند، نگاهی به ترکیب مجلس مؤسسا ن تغییر سلطنت
قاجاریه به پهلوی که هیچ کس در آن رأی مخالف نداد ، نشان دهندة استقبال بسیاری از
نخبگان از تغییرات جدید و لزوم روی کارآمدن دولتی کارآمد با اولویت چهرة دوم مدرنیته
( توسعه محوری ) می باشد. در میان اعضای مجلس مؤسسان که طیف های مختلفی در آن
حضور داشته اند، می توان به بازرگانان بر جسته و با نفوذ چون حاج محمد حسین امین
الضرب و حاج محمدنقی بنکدار اشاره کرد که نقشی اساسی در انقلاب مشروطیت بازی
کرده بودند . همچنین افزون بر سلیمان میرزا اسکندری سوسیال دموکرات های دیگری نیز
در مجلس بودند . صادق صادق (مستشارالدوله دوم ) به عنوان رئیس مجلس برگزیده
شد.حاج محمد تقی بادامچی ، از چهره های مطرح آذربایجانی، عضو مجلس بود . یکی
دیگر از چهره های مشهور مشروطه خواه، میرزا مهدی ملک زاده پسر ملک المتکلمین
مشهور بود . دو عضو مشهور و فعال کمیته آهن سید ضیاء ، یعنی سلطان محمد خان عامری
و عدل الملک (حسین دادگر ) – که هر دو در کابینه سید ضیاء شرکت داشتند - جزو
اعضای مجلس مؤسسان بودند . همچنین می توان به برخی از کسانی که به تازگی از اردوی
مدرس جدا شده بودند از جمله شک ر الله خان قوام الدوله، میرزا هاشم آشتیانی وسید
62 / پژوهش حقوق و سیاست / سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386
ابوالحسن حائری زاده اشاره کرد که در مجلس حضور داشتند . از زمینداران و افراد بانفوذ
دراستانها می توان از قوام الملک شیرازی، سردار فاخر (رضا حکمت )، مشارالدوله (نظام
الدین حکمت )، علی اصغر حکمت، مرتضی قلی خان بیات، محمد خان معظمی، لطف الله
لیقوانی ، محمد ولی خان اسدی (مصباح السلطنه )، کسی که به امیر شوکت الملک (ابراهیم
علم) بسیار نزدیک بود و در 1935 به اتهام آماده سازی قیام در مشهد در مخالفت با
پوشیدن اجباری کلاه شاپوی ا روپایی اعدام شد، یاد کرد . اقلیتهای مذهبی را چهره های
بسیار مشهوری چون ارباب کیخسرو (زرتشتی )، الکس آقایان و الکساندر تومانیانس
( مسیحی)، و ح یم نماینده و رئیس جامعة کلیمیان که بعدها به اتهامات نامشخص به دستور
شاه اعدام شد، نمایندگی می کردند. بیش از دویست و هفتاد نماینده، و بنابراین بسیاری از
فعالان قدیمی طرفدار رضاخان، در مجلس حضور داشتند . داور، تیمورتاش، برادران
بهرامی، رفیع، تدین، سید یعقوب (انوار)، رهنما، برادرش رضا تجدد و دیگران از جمله
آنان بودند . رضا شاه هرگز، پیش و پس از آن، نمی توانست مدعی چنین پشتیب انی
گسترده ای از سوی نخبگان با نفوذ کشور از خود باشد . به گفته کاتوزیان، بیجا نخواهد بود
اگر این رویداد را با گرد همایی در دشت مغان در 190 سال پیش که رسیدن نادرشاه به
.( 214-215 : تاج و تخت را مشروعیت داده بود، مقایسه کنیم. ( کاتوزیان، 1385
با وجود حمایت گست رده از شکل گیری دولت کارآمد برای حل معضلات، اما آنچه در
1304 توسط گفتمان توسعه صورت پذیرفت ، چیزی جز - عمل، در ایران سالهای 57
نابودی نهادهای دموکراتیک، شخص محوری و سرکوب سیاسی گسترده خارج از مدار
توسعه نبوده است . سرکوبی که به تدریج با افزایش قدرت شخص اول ممل کت، به انزوا ،
تبعید، زندانی و کشتار روشنفکران منجر گردیده و در نهایت تنها به گردآوری نخبگان
وابسته، جاه طلب و مطیع دور حکومت انجامیده است . بنابراین گفتمان توسعه گرچه با
همراهی اولیه اکثریت نخبگان و تجدد طلبان شکل گرفت ، ولی تنها به پیشبرد چهره دوم
مدرنیته یعنی توسعه همراه با سرکوب سیاسی شدید منجر شده است.
نتیجه گیری
گفتمان توسعه در سال 1304 بر انبوهی از ویرانه های باقی مانده از ساختار های
تاریخی عقب مانده، ناکامی اصلاح طل بانی چون عباس میرزا و امیر کبیر ،خرابه های به جا
سال نهم شماره 22 بهار و تابستان 1386 / نخبگان و شکل گیری گفتمان .../ 63
مانده از عملکرد دودمان قاجاریه، انقلا ب ناکام مشروطه، جنگ اول جهانی، استعمار، فقر،
بی عدالتی، ناامنی، تجزیه ارضی و جز آن با حمایت اکثریت نخبگان بنا گردید. این دولت
که می توان آن را به دولت های مطلقه اروپا در نخستین مرحله شکل گیری دولت در عصر
مدرن تشبیه کرد، با ویژگیهایی چون تمرکز و انحصار در منابع و ابزارهای قدرت ، تمرکز
تصمیم گیری ها و مدیریت جامعه، ناسیونالیسم، ایجاد ارتش جدید و گسترش بوروکراسی،
زمینه های اقدامات اساسی و اولیه به منظور دستیابی به توسعه را فراهم آو رد و اقداماتی
چون آموزش نوین، عرفی سازی جامعه، دولت سازی، صنعتی شدن، وحدت ملی د ر
چارچوب حذف عشایر و قدرتهای محلی، زوال طبقات سیاسی و اقتصادی قدیم و
جایگزینی طبقات جدید، تشکیلات نظامی، انحصار تجارت خارجی، بنا نهادن دستگاه
قضایی جدید و عرفی، راهسازی و جز آن را در حد ابتدایی و محدود آن به انجام رساند .
اما در حالی که بر قدرت حکومت و شاه در این دوران به تدریج افزوده می شد، به تدریج
دوری نخبگان به ویژه روشنفکران که در تاسیس این دولت بدان کمک کردند نیز به اشکال
مختلف قتل، زندان و تبعید هر روز بیشتر شده 1 به گونه ای که در پایان عمر این دولت، جز
نظامیان و سیاستمداران وابسته، فرد مستقلی اطراف شا ه یافت نمی شد . به عبارت دیگر،
نخبگان ایرانی که آرزوی دستیابی به کشوری متحد، توسعه یافته و دموکرات را در سر
می پروراندند و از زمان عباس میرزا نیز در این باره تلاشهای خود را آغاز کردند، این بار بنا
بر ضرورت های ساختاری و بحرانهای ناشی از عقب ماندگی های تاریخ ی و تحولات
داخلی و خارجی، در صدد تاسیس دولتی برآمده اند که به آرزوهای آنها جامعه عمل
بپوشاند، در حالی که به این نکته مهم به جز اندک افرادی،پی نبرده بودند که واگذاری همه
قدرت به یک شخص ورای قانون و تضعیف نهادهای مدنی، به استبداد غیر قابل کنترلی
منجر خواهد ش د که در نهایت دامن همه آنها را خواهد گرفت؛ امری که در سالهای
1304-1320 در ایران اتفاق افتاد.