علیرضا ابراهیم گل؛ سید احمد طباطبایی لطفی؛ حسن خسروشاهی
چکیده
نهادهای معاهدهمحور حقوق بشری سازمان ملل متحد با رسیدگی به شکایاتی که بر اساس فرآیند طرح مکاتبات فردی علیه دولتهای عضو طرح میگردند، نقش بسیار مهمی را در تشویق و ارتقای پیروی از تعهدات حقوق بشری ایفا میکنند. این نهادها علیرغم عملکرد شبهقضایی خود میتوانند بهمنظور مصون نگهداشته شدن حقوقی که مکاتبهکننده مدعی ...
بیشتر
نهادهای معاهدهمحور حقوق بشری سازمان ملل متحد با رسیدگی به شکایاتی که بر اساس فرآیند طرح مکاتبات فردی علیه دولتهای عضو طرح میگردند، نقش بسیار مهمی را در تشویق و ارتقای پیروی از تعهدات حقوق بشری ایفا میکنند. این نهادها علیرغم عملکرد شبهقضایی خود میتوانند بهمنظور مصون نگهداشته شدن حقوقی که مکاتبهکننده مدعی نقض آن است و تا زمان صدور نظرات نهایی راجع به ماهیت مکاتبه، اقدامات موقتی صادر کنند. نظر به اینکه نظرات نهایی نهادهای معاهدهمحور حقوق بشری به خودی خود الزامآور نیستند و با توجه به اینکه در اسناد مؤسس و قواعد رسیدگی این نهادها به ارزش حقوقی اقدامات موقتی اشاره نشده است، این سؤال قابل طرح است که آیا اقدامات موقتی صادره توسط این نهادها برای دولتهای عضو الزام حقوقی ایجاد میکنند؟ این مقاله، الزامآوری اقدامات موقت صادره توسط نهادهای معاهدهمحور سازمان ملل متحد را در پرتو دکترین حقوقی و رویه این نهادها مورد بررسی قرار میدهد.
محمدصالح عطار؛ علیرضا ابراهیم گل
چکیده
حقوق بینالملل به مثابه گرایش علمی دارای اجزای متشکلهای (سیستمها، رژیمها و (مجموعه) قواعد حقوقی) است که به واسطه وضعیت یا عواملی به وحدت میرسد و به شأن نظام نایل میآید. یکی از مفاهیمی که ادعا میشود به مثابه عامل وحدتساز در اجزای متشکله حقوق بینالملل، سلسله مراتب و نظم برقرار مینماید، مفهوم قاعده آمره است. با این همه ...
بیشتر
حقوق بینالملل به مثابه گرایش علمی دارای اجزای متشکلهای (سیستمها، رژیمها و (مجموعه) قواعد حقوقی) است که به واسطه وضعیت یا عواملی به وحدت میرسد و به شأن نظام نایل میآید. یکی از مفاهیمی که ادعا میشود به مثابه عامل وحدتساز در اجزای متشکله حقوق بینالملل، سلسله مراتب و نظم برقرار مینماید، مفهوم قاعده آمره است. با این همه در رابطه با ابعاد مختلف قاعده آمره از نظر مفهومی و علمی، اختلاف نظر وجود دارد. بعد از شکلگیری مفهوم قاعده آمره، دیدگاههای متمایزی راجع به مفهوم و تعریف آن در قلمرو حقوق بینالملل مطرح شده است. این دیدگاهها را میتوان در دو قالبِ فهم کلاسیک و فهم جدید از قاعده آمره طبقهبندی کرد. دیدگاه این پژوهش آن است که آموزههای متمایز در زمینه مفهوم قاعده آمره در قلمرو نظریات اندیشمندان حقوق بینالملل، گویای این واقعیت است که نگاه تکبعدی و تکساحتی به قاعده آمره نمیتواند گویای نقش سیال و پویای امروزی قاعده آمره در نظم حقوقی بینالمللی باشد. امروزه قاعده آمره به مثابه برجستهترین شاخصنظامساز محتوایی حقوق بینالملل، نظر به پیچیدگی روزافزون حقوق بینالملل، لاجرم در کالبدها و فنون متمایز حقوقی باید ظهور نماید تا قادر باشد، ویژگی نظمآفرینی خود را حفظ کند.