مقدمه
بحرانهای بینالمللی یکی از پیچیده ترین پدیدههای روابط بینالملل است. مهمترین
شاخصهای بحرانهای بین المللی، تهدید ارزشهای اساسی جامعه بین الملل، خشونت زیاد،
گستردگی فجایع و دشواری حل و فصل سریع آن و ضرورت واکنش سریع بینالمللی
میباشد. یکی از این بحرانها که توجه زیادی را در سالهای اخیر به خود جلب کرده، بحران
دارفور است. جهت روشن شدن دلایل ایجاد و تداوم بحرانهای بین المللی، این بحران به
عنوان نمونه انتخاب و در سه سطح بررسی می شود.
سالیان متمادی است که منطقه دارفور در غرب سودان، صحنه درگیری بین ساکنان بومی این
منطقه و چادرنشینان عرب بوده است. این درگیریها تا نسل کشی و ایجاد یک بحران عظیم
انسانی نیز پیش رفت به نحوی که کل جامعه بینالملل را متوجه خود ساخت. حکومت سودان
همه این درگیریها را جنگ بر سر دستیابی به منابع معرفی کرد؛ اما برخی از محققان نیز دلایل
دیگری را برای این بحرانها معرفی کردند. آنان بر درگیریهای قومی و نژادی تأکید کردند.
برخی مسائل ایدئولوژیک و دعواهای بین مذاهب و ادیان را ریشه این درگیریها معرفی کردند،
عده ای نیز جنگ سمبلها را ریشه این منازعات معرفی کردند و عدهای نیز بر رقابتهای
قدرتهای بزرگ و یا رقابتهای بروکراتیک داخل ساختار حکومت سودان، به عنوان عوامل موثر
در این بحران، تاکید کردند.
از جنگ جهانی دوم تاکنون، سه دور خشونت های قومی در سودان اتفاق افتاده است. اولین
جنگ بین شمال و جنوب سودان در سال 1955 شروع شد. این جنگ با امضای قرارداد آدیس
آبابا در سال 1972 خاتمه یافت. دور دوم جنگها معروف به جنگهای شمال و جنوب است. این
جنگها در سال 1983 آغاز شد و در سال 2005 با امضای قرارداد صلح بین طرفهای درگیر، به
اتمام رسید. سومین دور جنگهای داخلی، در منطقه دارفور واقع در غرب سودان اتفاق افتاد و
بحران دارفور را ایجاد کرد.
سودان بین مسلمانان عرب و غیر عرب ساکن در شمال و مسیحیان و روح گرایان سیاه
ساکن جنوب تقسیم شده است. هر کدام از این دو گروه عمده افریقایی یا مسلمان به
گروههای فرعی زیاد دیگری تقسیم میشوند. مثلاً مسلمانان به گروهها و فرقه هایی از قبیل
و افریقاییها نیز (De waal,2005, pp 181- انصار، خاتمیها و صوفیها تقسیم میشوند ( 205
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 57
متشکل از سه قبیله به نامهای فور 1، مازالی 2 و ذغاوا 3 می باشد. بهرحال پیچیدگی ساختار قومی
و وضعیت خاص حکومتی کشور سودان و رقابتهای قدرتهای بزرگ در سطح بین الملل از
عوامل موثر در این بحران بوده است. با توجه به اهمیت موضوعات مربوط به این بحران
انسانی و حجم گسترده فجایع انسانی در این مقاله به بررسی بحران دارفور در سه سطح خرد
یعنی تاکید بر ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی مردم دارفور، سطح ملی یعنی تاکید بر مولفه های
مرتبط با ساختار حکومتی سودان و سطح سیستمی یعنی موضوع رقابتهای قدرتهای بین المللی
و منطقه ای بررسی می شود.
این مقاله در صدد است که به این سه سئوال پاسخ دهد: آیا بحران دارفور و تداوم آن بخاطر
ویژگیهای شخصیتی، هویتی اعتقادی ساکنان منطقه دارفور و مسئولان آنها است؟
آیا بحران دارفور و تداوم آن بخاطر ساختار حکومتی سودان و پیچیدگیهای ناشی از این
ساختار حکومتی است؟
آیا بحران دارفور و تداوم آن بخاطر تحمیلهای سیستمی در سطح سیستم کلان و زیرسیستم
منطقه ای است؟ نقش قدرتهای بزرگ و منافع آنها در این بحران و در این منطقه چیست؟
برای پاسخ به این سئوالات تحقیق را به سه بخش خرد، ملی و کلان تقسیم و سه فرضیه
ارائه شده است که عبارتند از :
الف) احساس تبعیضو بی عدالتی از انگیزههای اصلی بحران دارفور است و مسئله مذهب
و دین در این زمینه نقش محوری ایفاء نمی کند.
ب) دخالت دولت در منازعه، حزبی کردن ادارات دولتی و ساختار حکومتی دیکتاتوری
سودان زمینه تشدید بحران را فراهم ساخت و منجر به بین المللی شدن بحران شد.
ج) منافع قدرتهای بزرگ چه در سطح بین الملل و چه در سطح منطقه در جهت بهره
برداری از منابع نفتی و معدنی سودان، مبارزه با بنیادگرایی و حل اختلافات مرزی بر پیچیده
شدن بحران و تداوم آن مؤثر بوده است.
در این تحقیق سه فرضیه پیشگفته به محک آزمون گذاشته شده و با استفاده از روش
کتابخانه ای، تحلیلی، توصیفی در صدد یافتن پاسخ سئوالات مذکور در قالب سه فصل
جداگانه هستیم.
1. Fur
2. Masalit
3. Zaghawa
58 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
1. چارچوب نظری
یکی از ویژگیهای بحرانهای بین المللی، پیچیدگی و چند لایه بودن آنها است. بنابراین در
بحث مربوط به تحلیل یک بحران، بعضا یک رهیافت نظری قابل اعمال به همه سطوح و لایه
های تشکیل دهنده بحران نیست. بنابر این همانطور که مایکل برچر نیز تاکید دارد برای تحلیل
نظری بحرانهای بینالمللی، ممکن است بتوان یک نگاه پلورالیستی نظری را دنبال
کرد.(برچر، 1382 ،ص 14 ) اما در مورد بحران دارفور اتفاقا دیدگاه واقع گرایانه به خوبی تبیین
کننده در همه سطوح است هرچند، باید یادآوری کرد که ویژگیهای تئوری اعمال شده در هر
سطح متفاوت است.
بر همین اساس، باتوجه به اینکه متغیرهای دخیل در این بحران در سه سطح خرد، ملی و
کلان مورد بررسی قرار میگیرند، دیدگاههای نظری مربوط به هرسطح مختص همان سطح
می باشد. در سطح خرد که به بررسی ویژگیهای اجتماعی فرهنگی مردم دارفور نگریسته
میشود، از مبانی نظریه تئوری واقع گرایانه انتخاب عقلائی استفاده میشود. بر طبق این
تئوری، بحث سیاسی امنیت و عدم اطمینان صرف نسبت به بقا نیز از جمله عواملی است که
در کنار بحث یغماگری حاکمان، فریب توده مردم و اقدامات انجام شده توسط حکام و
.(Kafmann, 2006 p نخبگان برای حفظ یا کسب قدرت بعنوان عوامل اصلی مطرح میشود
66-68 ). در خصوص بحران دارفور مفروضات و آموزه های دیدگاه واقع گرایانه و انتخاب
عقلایی بیشتر تبیین گراست. همانگونه که بیان شد از نظر مذهبی همه مردم دارفور مسلمان می
باشند. بنابراین بر خلاف منازعات شمال و جنوب در سودان که در آن نقش مذهب بسیار
پررنگ بود و جنگ بین مسلمانان و غیر مسلمانان مسیحی و روح پرست بود. در بحران دارفور
با جمعیت یکپارچه مسلمانی روبرو هستیم. البته از نظر روانی و هویتی، همواره اختلافاتی بین
اعراب مسلمان و مسلمانان غیرعرب بوده است و مسلمانان غیرعرب در بهره برداری از منابع
عظیم سودان مخصوصا بًعد از اکتشاف نفت به شدت بی بهره بوده اند. این عدم برابری در
بهره برداری از امکانات ملی سبب ایجاد نارضایتی و شورش در میان منطقه دارفور شده است.
علاوه بر این وجود خشکسالی، مسئله کمبود زمین و مهاجریت مسلمانان عرب کوچ نشین به
مناطق حاصلخیز دارفور سبب شده است که بین این افراد و ساکنان بومی زمین دار بر سر
تقسیم زمین و نحوه برخورداری از زمین نیز اختلافاتی صورت پذیرد. شدت این اختلافات و
کمبود منابع زمینه ایجاد بحران در منطقه دارفور را فراهم کرده است.
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 59
در سطح ملی نیز دیدگاه واقع گرایانه بخوبی بیانگر رقابتها برای کسب قدرت و طراحی یک
سیستم مبتنی بر تنش برای حفظ قدرت دولت دیکتاتوری نظامی موجود در سودان است.
در سطح کلان نیز، دیدگاه واقع گرایانه مبتنی بر تمرکز بر توازن قدرت در سطح منطقه و
همچنین توازن قدرت بین منافع، قدرتهای بزرگ در منطقه آفریقا کاملا تبیین کننده وضعیت
میباشد. بنابر این دیدگاه واقع گرایانه، مبتنی بر عقلگرایی و قدرت محوری مبانی نظری تحقیق
را در سه سطح تشکیل میدهد.
2. بررسی بحران دارفور در سطح خرد(ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی مردم)
در بررسی بحران در سطح خرد به بررسی مؤلفههای اجتماعی، فرهنگی و ارزشی مردم
دارفور پرداخته میشود. منطقه دارفور بخش غربی کشور سودان است این منطقه بخش عظیمی
از غرب سودان را در برگرفته است که مساحتی معادل 250 هزار کیلومتر مربع را شامل
می شود و از طرفی جمعیتی برابر 6 میلیون نفر نیز در این منطقه سکونت دارد. منطقه دارفور
دارای مرز مشترک با لیبی، چاد و جمهوری آفریقای مرکزی است. از سال 1994 این منطقه از
نظر اداری به سه منطقه تقسیم شده است که شامل شمال دارفور، جنوب دارفور و غرب
دارفور می شود. هر کدام از این تقسیم بندیها دارای یک والی (حاکم) می باشد که از طرف
حکومت مرکزی خارطوم منصوب می گردد. هر کدام از این والیها سیستم اداری خود را دارند
و هر یک از این سه منطقه دارای یک مرکز می باشند. مرکز دارفور جنوبی شهر نیالا 1 می باشد
مرکز دارفور غربی شهر الجنینا 2می باشد و مرکز دارفور شمالی نیز شهر تاریخی الفشیر 3
می باشد. در عین حال بخش اعظم مردم دارفور در روستاها و دهات کوچک زندگی می کنند.
اقتصاد اصلی منطقه دارفور مبتنی بر کشاورزی محدود صنعتی و عمدتا گًله داری می باشد و
. (Mohamaed Suliman, 2004, p. 17- زندگی آنها به صورت بسیار بدوی اداره میشود( 50
با توجه به وضعیت اقتصادی در منطقه دارفور موضوع زمین از اهمیت زیادی برخوردار
است و همواره بحث زمین با سیاست آمیخته بوده است. منطقه دارفور دارای سلطنت بوده
است و به صورت مستقل از 1550 در فلات جبل مره 4 وجود داشته است. در سال 1917 این
منطقه به تصرف انگلیسها در آمد و از آن زمان به بعد بخشی از سودان گردید.
1. Nyala
2. Elgeneina
3. Elfashir
4. Jabel Marrah
60 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
ساختار قبیلهای پایدارترین و ریشه دارترین ساختار در منطقه دارفور می باشد که در طول
سالیان متمادی بر این منطقه سایه افکنده است. مذهب بخش عمده و قریب به اتفاق قبایلی که
بحث مالکیت زمین .(UN Report, 2005, P. در منطقه دارفور زندگی می کنند اسلام است ( 20
در منطقه دارفور رسما بًه صورت مشترک بوده است. تقسیم سنتی زمین به سرزمینهایی بین
1 می گویند زمینه هایی را برای طرح ادعاهای تاریخی از سوی برخی « دار » ساکنان که به آن
قبایل بر برخی از مناطق دارفور فراهم آورده است و به آن قبیله نوعی خود پنداری در مورد
جمعیت قبیله اش ارائه می دهد. روش تخصیصزمین از زمان سلطان علی دینار در اوایل قرن
20 تاکنون بدون تغییر باقی مانده و مورد قبول قبایل مختلف است و بر اساس این تقسیم بندی
مثلاً در بخش شمال دارفور غربی و بخش غربی دارفور شمالی قبیله ذغاوی دارای اکثریت و
سلطه است و این مناطق را دار زغاوی می نامند. هرچند به کل منطقه دارفور می گویند، اما
سرزمین محل سکونت قبیله فور بیشتر در منطقه مرکزی دارفور و حوالی جبل مره است.
همانگونه که گفته شد بخشی از ساکنین منطقه دارفور را نیز چادرنشینان تشکیل می دهند
که دارای هیچ سرزمین خاصی نیستند و به صورت کوچ نشینی زندگی می کنند و گله ها و
احشام خود را از سرزمینهای متعلق به سایر قبیله ها عبور می دهند و از مراتع آنها استفاده
می کنند. از نظر تاریخی در داخل هر قبیله تقسیم زمین وجود ندارد و زمین به صورت دسته
جمعی توسط افراد قبیله تحت ملکیت قرار دارد و رهبر قبیله نقش محوری در این خصوص
دارد. زیرا اختصاص بخشی از زمین مشترک به فرد یا گروهی از افراد برای سکونت، چرا،
کشاورزی و سایر استفاده ها به عهده رئیس قبیله و از موارد اعمال قدرت وی می باشد.
با تحولات اخیر مخصوصاً در دهه 1970 برخی امکان ها برای مالکیت فردی نیز فراهم شد
و بخش عمده ای از زمینها به ملکیت دولت در آمد و افرادی که یک زمین را برای بیش از
مدت یکسال در تملک داشتند می توانستند ادعای ملکیت نمایند آنان که زمین در اختیار
ندارند برای اینکه قطعه زمینی بدست آورند وفاداری بیشتری به حکومت نشان می دهند تا
شاید از طریق ابراز این وفاداری بتوانند با استفاده از کمک و حمایت دولتی صاحب بخشی از
منطقه دارفور بخشی از صحرای بزرگ است و هر چند .(Ibid,P. یک قطعه زمین شوند( 22
دارای برخی بخشها در منطقه جبال مره برای کشاورزی است، بیشتر قسمتهای این سرزمین، لم
یزرع و بیابان است. و خشکسالیهای دهه 1970 و 1980 و گسترش بیابان شرایط را در این
1.Dar
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 61
منطقه دشوارتر کرده است. این مسائل سبب مهاجرت کوچ نشینان از کشورهای چاد، لیبی و
سایر کشورها به مناطق قابل کشت و کار در دارفور شده است. در ابتدا روند مهاجرت مورد
پذیرش قرار گرفت؛ اما بدنبال افزایش این مهاجرتها و تشدید خشکسالی درگیری و تنش بین
بومیان و کوچ نشینان افزایش یافت و زمینه های ایجاد درگیری های موردی را فراهم
.(Mosely Lesch, ساخت( 1988
در منطقه دارفور، اختلافات از قبیل قتل و تجاوز بر طبق حقوق سنتی مورد بررسی و
رسیدگی قرار می گرفت و این مسئله به مهار اختلافات توسط رؤسای قبایل کمک می کرد؛ اما
از زمان رئیس جمهوری جعفر نمیری سیستم جدید اداری به منطقه ارائه شد و سیستم قبیله ای
از بین رفت. بر طبق سیستم جدید منصوبین حکومتی که از طرف حکومت مرکزی به قدرت
می رسیدند هم دارای قدرت اجرایی بودند و هم از قدرت قضایی برخوردار بودند. هر چند
سیستم قبیله ای به صورت غیر رسمی ادامه یافت؛ اما با ارائه سیستم جدید به شدت تضعیف
گردید. مقامات منصوب حکومتی بیشتر براساس وفاداری آنها به حکومت مرکزی انتخاب می
شوند تا اینکه به جایگاه واقعی آنها در قبیله و اجتماع توجه شود. بنابراین عوامل حکومتی از
سوی مردم بعنوان یک قاضی بی طرف در نظر گرفته نمی شدند بلکه بیشتر عوامل و عناصر
حکومتی منصوب می شدند. این مسئله سبب می شد که اختلافات بین قبیله ای ماهیت و زمینه
برای گسترش بیابد و برخی از قبایل بکوشند که با دست به دامن شدن گروه ها و کشورهای
دیگر به تهیه اسلحه مبادرت نمایند. ورود اسلحه و احساس مقابله با حکومت سبب تشدید
درگیریها در دارفور گردید.
ریشه های درگیریهای اخیر دارفور که در سال 2003 آغاز گردید مجموعه پیچیده ای را
تشکیل می دهد و در برگیرنده خصومتهای قومی ناشی از گسترش بیابان و خشکسالی، در
دسترس بودن سلاحهای جدید، بحث کمبود منابع، بحث دسترسی به زمین، نقش گرفتن دولت
در حل و فصل اختلافات، لایه های عمیق مربوط به هویت، حکومت و ظهور جنبشهای جدید
.(Manock2004, pp. 3- می باشد( 4 (JEM) و (SLM) نظامی از جمله
در عین حال باید توجه داشت که برای بررسی دقیق این بحران به کلیه این عوامل در سطح
خرد باید توجه کرد. نادیده انگاشتن یکی از این عوامل سبب می شود که بررسی دقیق بحران
صورت نگیرد. با توجه به موارد فوق الذکر و گسترش دامنه اختلافات و سطح درگیریها
62 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
1(SLM) گروههای نظامی در منطقه دارفور شروع به شکل گیری کرد ارتش آزادیبخش سودان
2 در سالهای 2001 و 2002 شروع به مخالفت با حکومت (JEM) و جنبش عدالت و برابری
خارطوم نمودند که از نظر این گروهها ریشه اصلی نابرابری و مشکلات در منطقه دارفور بود.
دو گروه شورشی مباحث مربوط به حاشیه راندان مردم در منطقه دارفور و موضوعات
اقتصادی اجتماعی را دلیل شورش خود مطرح کردند. اعضای گروههای شورشی از مردم
روستاها و قبایل مخالف دولت بودند و خواست آنها مشارکت بیشتر در حکومت و منابع کل
UN . سودان بود. از نظر آنان با برخی از مناطق و مردم توسط حکومت عادلانه رفتار نمی شود
اساس مبارزات این گروههای شورشی طبق معیارهای قبیله ای نبود بلکه (Report,2005,p23)
اساس و محور مبارزات آنها مقابله با حکومت، بعنوان منشاء اصلی مشکلات برای کل مردم
دارفور و سودان بود. از نظر این گروههای شورشی بخش اعظم مردم و مناطق سودان از منابع
و قدرت بی نصیب هستند و عامل این بی عدالتی نیز حکومت می باشد.
درگیری بین گروههای شورشی و دولت آغاز گردید و گروههای شورشی در ابتدا به
پیروزیهایی دست یافتند علت این امر هم غافلگیری نیروهای دولتی و شدت و حجم نیروهای
شورشی بود. شورشیان به سلاحهای پیشرفته مسلح بودند و ظاهرا قًوای حکومتی آمادگی و
منابع لازم جهت سرکوب آنها را نداشت. علت این امر این بود که بیشتر نیروهای دولتی درگیر
منازعات جنوب سودان بودند و نیروهای دولتی مستقر در دارفور نیز بیشتر در بخش شهرنشین
مستقر بودند در حالیکه هیچ کنترلی در قسمتهای ده نشین نداشتند و به همین دلایل در اوایل
شورش، شورشیان توانستند پیشرفتهای زیادی را به عمل آورند و بر بخشهای زیادی از دارفور
تسلط یابند. براساس نگرانیهایی که دولت از پیشرفت شورشیان داشت و براساس کمبود
منابعی که برای مقابله با آنها داشت، دولت تصمیم گرفت تا یک درخواست عمومی از قبایل
محلی را مطرح کند تا به دولت کمک نمایند تا به مقابله با شورشیان برخیزند.
این مداخله عامدانه دولت برای حل شورش دارفور سبب شد که مسئله قومیت با سیاست
آمیخته و موضوعی سیاسی شود و کار مدیریت بحران را پیچیده تر و مسئله قومیتها در منطقه
در پاسخ به درخواست .(Tar, 2006 pp 411- حساس و پیچیده دارفور را غامض تر کرد( 412
حکومت، چادرنشینان که بیشتر آنها عرب بودند و فاقد مالکیت بر زمینهای سنتی بودند با
1. Sudan Liberation Movement
2. Justice and Equality Movement
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 63
هدف دستیابی و اختصاص بخشی از زمین وارد میدان شدند و به کمک حکومت و نیروهایش
شتافتند. براساس گزارش کمیسیون سازمان ملل، به رؤسای قبایل بر اساس افراد و نیروهایی که
.(The UN Report, p برای کمک به دولت ارائه می دهند پول پرداخت شده است( 24
این تصمیمی بود که ژنرال عمرالبشیر با توجه به شناخت از بافت قومی، کمبود نیروهای
دولتی، مداخله در امور قومیتی و اتکا به وضعیت ناپایدار اعراب چادرنشین و هم سنخی
مذهبی و فرهنگی این قومیتها اتخاذ کرد. ژنراف عمر البشیر که نزدیکی شدیدی با نیروهای
مذهبی اسلامی دارد و منابع قدرت خود را از آنان می داند به بسیج این نیروها بسیار توجه
دارد. در عین حال با توجه به اینکه رقابت بین گروههای قومی همواره این اهرم را در اختیار
دولت قرار می دهد تا آز آنان برای خنثی کردن گروههای یاغی و ایجاد توازن استفاده نماید
برای تصمیم به ایجاد نیروهایی مردمی برای مقابله با شورشیان دولت از همه قبیله ها نیرو
استخدام نکرد چون بیم این را داشت که ورود برخی قبایل سبب شود که تنها از این فرصت
استفاده کرده و مسلح شوند و بعدا خًود به عنوان یک دولت یاغی در برابر دولت مطرح شوند.
اتکای دولت در این خصوص بیشتر بر اعراب و مسلمانان بود. مثلا عًلی رغم ارائه پیشنهاد
قبیله مازالی برای ارائه هزار جنگجو جهت کمک به دولت، ژنرال عمرالبشیر از پذیرش این
.(Ibid, P نیروها به پیشگفته خودداری کرد( 24
1« جنجاوید » بدین ترتیب با اتخاذ تصمیم ژنرال عمر البشیر یک نیروی نظامی مردمی به نام
تشکیل شد نیرویی که به زبان محلی جنگجویان فراقانون سوار بر اسب معنی می دهد و
توصیف عملکرد آنان منجر به وضعیتی شد که حسن وجه تسمیه آنها را نشان می دهد. بدین
ترتیب بحران دارفور از مبارزه بین این نیروی تازه تاسیس در سال 2003 و نیروهای شورشی
شکل گرفت. هدف این مبارزات نابودی شورشیان و پایگاههای ارائه کمک به آنها معرفی شد؛
اما در نهایت شدت تلفات ناشی از این درگیریها و کشتار مردم بیگناه وضعیتی را پیش آورد که
منجر به یک بحران تمام عیار انسانی شد تا آنجا که کنگره آمریکا نیز برای آن واژه نسل کشی
را به کار برد. هر چند به صورت رسمی حکومت سودان ارتباط رسمی خود را با جنجاوید
اعلام نکرده است با این همه تحلیلگران معتقدند که گروه جنجاوید ساخته دولت است و با
اگر روستایی دید که به شورشیان کمک می کند آن را » این دستور العمل ایجاد شده است که
1. Janjaweed
64 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
بسوزاند اگر شهروندی به شورشیان کمک کرد آن را بکشند و اگر گاوی پیدا شد آن گاو متعلق
.(Lintand, 2005, P.83) « به خودتان است
ژنرال عمرالبشیر در یکی از صحبتهایش به صورت تلویحی این ارتباط را تایید کرد وی
اولویت اولیه ما از هم اکنون این است که شورشیان را نابود کنیم و هر عنصر » : گفت
غیرقانونی هدف ما است .... ما از ارتش، پلیس، مجاهدین و سوار بر اسبها استفاده می کنیم تا
در خصوصانگیزه رهبران (Human RightWatch,2004, p16) «. از شر شورشیان رهایی یابیم
سودان و دلایل انتخاب روشهای سختگیرانه برای سرکوب کامل شورشیان می توان گفت که
هدف عمرالبشیر از مسلح کردن و ایجاد گروه جنجاوید، استفاده از تجربه بهره برداری از
حساسیتهای قومی و جلوگیری از متحد شدن نیروهای حاشیه ای و ناراضی برای حفظ قدرت
خود می باشد. عمرالبشیر فردی که به شدت و به صورت تهاجمی سیاست عربی کردن سودان
و اسلامی کردن کل کشور را دنبال می کرد و با استفاده از قانون شریعت اسلامی درصدد بود
که یک کشور یکپارچه اسلامی را ایجاد کند. پایگاه اصلی خود را نیروهای افراطی مسلمان می
دانست؛ یعنی همان جریانی که پشت کودتای 1989 و به قدرت رسیدن وی بود. عمرالبشیر
دلیل وجودی خود را مخالفت با سازش با نیروهای غیرمسلمان جنوب می داند. همان کاری
Idris, که صادق المهدی در صدد انجام آن بود و با کودتای عمرالبشیر سرنگون شد( , 2005
بنابراین عمرالبشیر به شدت بدنبال اسلامی و یکپارچه کردن سودان بود. در عین حال با .(p.33
اطلاع از پیچیدگیهای قومی منطقه دارفور و با استفاده از تجربه سیاست موفق استفاده از
مسلمانان افریقایی تبار دارفور در جنگهای جنوب و قرار دادن یک گروه غیر عرب در برابر
گروه غیر عرب دیگر بدنبال جلوگیری از اتحاد غیر عربها و نیروهای حاشیه ای و تضعیف آنها
بود. همین سیاست به وی این امکان را داد تا با استفاده از گروههای قومی مختلف در منطقه
دارفور درصدد حذف نیروهای شورشی برآید.
بنابراین می توان در سطح خرد از دو دیدگاه تئوریک رفتار و تصمیم گروههای شورشی از
یک طرف و ژنرال عمرالبشیر و نیروهای دولتی در مقاومت در برابر شورشیان را از طرف دیگر
را مورد تحلیل قرار داد.
-1 از دیدگاه سمبلیک تئوری
-2 از دیدگاه واقع گرایی و انتخاب عقلایی
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 65
گروههای شورشی که عمدتاً نیروهای غیر عرب هستند بر طبق اصول سمبلیک تئوری دارای
افسانه های خصمانه و سمبلهای تاریخی هستند که خصومت آنها را با اعراب نشان می دهد.
همچنین گروههای شورشی با توجه به سیاستهای دولت عمرالبشیر برای عربی کردن کشور
وحشت از بین رفتن و به حاشیه رفتن بیشتر تا حد نابودی را داشت. این گروهها با بیان اینکه
اعراب و گروههای اسلامی عرب تسلط کامل بر منابع و سرمایه های سودان را دارند و با بیان
این سمبلها و افسانه های قومی که خطر انقراض و نابودی کامل را در پی داشت بدنبال ایجاد
شورش و استفاده از فرصت درگیری نیروهای دولتی در جنوب برای بدست آوردن قدرت،
حفظ هویت افریقایی خود و صیانت از فرهنگ قومی خود با تحریک و بسیج توده ها بودند.
آنان همچنین از بحث خصومتهای دیرینه و کهن و تحریکات میهن پرستانه نیز به عنوان ابزاری
استفاده می کردند. در مقابل نیروهای حکومتی نیز با استفاده از سمبلها و افسانه های اعراب
مسلمان، بحث های میهن پرستانه و بزرگنمایی خطر شورشیان به عنوان افرادی که درصدد
Kaufman,) نابودی کامل اعراب مسلمان هستند از آن بهره برداریهای لازم را بعمل آورند
2006 ). بر طبق تئوری انتخاب عقلایی یا واقع گرایی، بحث سیاسی امنیت و عدم ,pp62-65
اطمینان صرف نسبت به بقا نیز از جمله عواملی است که در کنار بحث یغماگری حاکمان،
فریب توده مردم و اقدامات انجام شده توسط حکام و نخبگان برای حفظ یا کسب قدرت
هرچند کافمن معتقد است که در خصوص .(Ibid p.66- بعنوان عوامل اصلی مطرح می شود( 68
Ibid. p. بحران جنوب شمال تئوری سمبلیک به نحو بهتری توضیح دهنده بحران است (- 81
85 )، اما در خصوص بحران دارفور که ماهیتا بًا بحران جنوب و شمال در سودان متفاوت است
به نظر می رسد که مفروضات و آموزه های دیدگاه واقع گرایانه و انتخاب عقلایی بیشتر تبیین
گراست. همانگونه که بیان شد از نظر مذهبی همه مردم دارفور مسلمان می باشند. بنابراین بر
خلاف منازعات شمال و جنوب در سودان که در آن نقش مذهب بسیار پررنگ بود و جنگ
بین مسلمانان و غیر مسلمانان مسیحی و روح پرست بود. در بحران دارفور با جمعیت یکپارچه
مسلمانی روبرو هستیم. البته از نظر روانی و هویتی، همواره اختلافاتی بین اعراب مسلمان و
مسلمانان غیرعرب بوده است و مسلمانان غیرعرب در بهره برداری از منابع عظیم سودان
مخصوصاً بعد از اکتشاف نفت به شدت بی بهره بوده اند. این عدم برابری در بهره برداری از
امکانات ملی سبب ایجاد نارضایتی و شورش در میان منطقه دارفور شده است. علاوه بر این
وجود خشکسالی، مسئله کمبود زمین و مهاجریت مسلمانان عرب کوچ نشین به مناطق
حاصلخیز دارفور سبب شده است که بین این افراد و ساکنان بومی زمین دار بر سر تقسیم
66 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
زمین و نحوه برخورداری از زمین نیز اختلافاتی صورت پذیرد. که شدت این اختلافات و
کمبود منابع زمینه لازم برای ایجاد بحران در منطقه دارفور فراهم کرده است. بنابراین در سطح
خرد احساس تبعیض و عدم برابری در برخورداری از منابع ملی توسط مسلمانان غیرعرب
عامل اصلی ایجاد بحران در سطح خرد بوده است و فرضیه تحقیق در این خصوص به اثبات
می رسد.
3. بررسی بحران دارفور در سطح ملی ( ساختار حکومتی )
منظور از بررسی بحران در سطح ملی، تحلیل عوامل و مولفه های مرتبط با ساختار حکومتی
سودان است که در شکل گیری و تداوم بحران موثر هستند و در ادامه به بررسی آنها پرداخته
1820 ) تحت -1885) خواهد شد. سودان بزرگترین کشور افریقایی است که در قرن 19
حکومت ترکها و مصریها قرار داشت. این کشور سپس توسط کندومینیوم انگلیس و مصر از
سال 1899 تا زمان استقلال کشور در سال 1959 اداره می شد. کشور مزبور با مساحتی معادل
2/5 میلیون کیلومتر مربع بزرگترین کشور افریقا از نظر سرزمینی است. این کشور از شمال با
مصر هم مرز است در شرق با دریای سرخ، اریتره و اتیوپی هم مرز است و در جنوب با
اوگاندا، کنیا، جمهوری کنگو همسایه است و در منطقه غرب با جمهوری افریقای مرکزی، چاد
و لیبی همجوار است. سودان جمعیتی معادل 39 میلیون نفر دارد. 32 % جمعیت آن شهرنشین،
%68 روستایی و 7% چادرنشین هستند. دین اسلام مذهب غالب در سودان مخصوصاً در
بخشهای شمالی کشور است در حالیکه مسیحیت و روح پرستی بیشتر در بخشهای جنوبی
کشور رواج دارد. سودان یک کشور جمهوری است که دارای سیستم فدرال حکومتی است
لایه های چندگانه حکومتی و اداری در سودان وجود دارد، سودان دارای 26 ولایت (استان)
1 تقسیم می شوند « محلیات » می باشد. که هر کدام از این ولایات به زیر مجموعه هایی به نام
که جمعاً شامل 120 عدد می باشد 2. عناصر هویتی ملی سودان بسیار پیچیده است، جمعیت
سودان از چندین قبیله تشکیل شده است و ساکنان سودان به بیش از 130 زبان و لهجه
صحبت می کنند. یک فرهنگ اسلامی – افریقایی در طول سالیان متمادی در بخش شمالی
کشور شکل گرفته است. زبان عربی در بیشتر قسمتهای سودان زبان رسمی است و مردم آن را
1. Mahaliyaat
2. 2004 UNDP, Development Report, http:// www.undp.org.
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 67
می فهمند. سودان جزء کشورهای کمتر توسعه یافته 1(توسعه نیافته) است و رتبه آن در بین
کشورها در سال 2004 به 139 امین کشور دنیا می رسید 2 به اندازه کافی زیرساختهای جوامع
مدرن از جمله راههای مواصلاتی در کشور سودان وجود ندارد. بخش های عمده مردم سودان
از طریق دامداری، مرتع داری و کشاورزی امرار معاش می کنند هر چند کشاورزی صنعتی،
توسعه صنعت و بهره برداری و استخراج منابع زیرزمینی بدنبال کشف نفت در بخشهای
جنوبی و مرکزی کشور گسترش یافته است.
از زمان استعمار انگلیس یعنی قبل از سال 1956 تاکنون، تمام توجهات متوجه پیشرفت و
آبادانی در دو منطقه مرکزی جائیکه نیل آبی و سفید با هم تلاقی دارند شده است مثل خارطوم
ومنطقه حاصل خیز الجزیره که در آنجا پنبه کاری رونق دارد. چون پنبه محصول اصلی کشور
محسوب می شود اهمیت منطقه نیز برای دولت سودان افزایش می یابد؛ اما به استثنای این دو
منطقه، سایر مناطق سودان، به حاشیه رانده شده، کمتر مورد توجه حکومتی می باشد. دارفور و
سایر مناطق مانند کردفان، نوبا، منطقه شرق و جنوب سودان از جمله این مناطق می باشند 3 و
این مسئله تبعیض در اختصاص منابع و توسعه از جمله نارضایتی های مناطق محروم در
سودان می باشد که همواره دولت را مورد انتقاد قرار می دهند.
در زمینه ساختار حکومتی سودان و نقش آن در بحران توجه به پیشینه تاریخی سودان از
اهمیت زیادی برخوردار است. سودان استقلال خود را از حکومت انگلیسی – مصری در اول
ژانویه 1956 به دست آورد. بعد از استقلال کشور همواره بین حکومتهای نظامی و دیکتاتوری
و رژیمهای دموکراتیک در نوسان بوده است. در خلال نیم قرن حکومت ملی در سودان، این
، 1956 - کشور تنها 10 سال طعم دموکراسی را چشیده است و آن هم در خلال سالهای 1958
سالهای بین 1969 تا 1965 و سالهای 1985 تا 1989 بوده است. جز این سالها، کشور سودان
دارای حکومتی نظامی بوده است. این حکومتهای نظامی از طریق کودتا، زمام امور را در دست
گرفته اند. بعد از 2 سال حکومت دموکراتیک متعاقب استقلال سودان، ژنران ابراهیم عبود با
یک کودتا در سال 1958 قدرت را در دست گرفت. ژنرال عبود گسترش زبان عربی و دین
اسلام را سرلوحه خود قرار داد. همین امر سبب مقاومت مناطق جنوب و تحریک آنها شد.
شورشهایی در سال 1962 و 1963 توسط شبه نظامیان جنوب علیه دولت مرکزی صورت
1. Least Developed Country
2. UNDP,REPORT, Opcit
3. International Crisis Group (ICG) Darfur Rising Sudan’s new crisis, African reports, 76,
Brussels 25 March 2004.
68 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
گرفت؛ اما این شورشها با سرکوب سخت دولت مرکزی مواجه شد. همین فشار و سرکوبی
سبب اعتراضات دانشجویی در سال 1964 گردید که منجر به یک بی نظمی عمومی در سودان
شد. این نارامیها سبب شد که ژنرال عبود استعفا داد و یک دولت انتقالی برای حراست از
قانون اساسی سودان تشکیل شود این دولت انتقالی انتخاباتی را در سال 1965 برگزار کرد و
یک دولت ائتلافی به رهبری حزب امه و محمد احمد محجوب در ژوئن سال 1965 تشکیل
شد؛ اما چون حکومت محجوب نتوانست سیاستهای اصلاحی خود را به صورت موثر به اجرا
در آورد گروهی از افسران به رهبری ژنرال جعفر نمیری قدرت را از طریق یک کودتا در سال
1969 بدست گرفت. آنها سیاست تک حزبی با مرام سوسیالیستی را پیشه خود کردند بعداً این
گروه از احزاب مرام خود را به اسلام تغییر دادند و مشی حکومتی خود را اسلام اعلام کردند.
در فوریه 1972 ژنرال نمیری موافقتنامه صلح با شورشیان جنوب امضاء کرد. این موافقتنامه به
توافقنامه آدیس آبابا شهرت یافت و نوعی خودمختاری به شورشیان جنوب می داد. با این
توافق صلح به مدت 11 سال محقق گردید، اما در سالهای آخر حکومت نمیری، کشف نفت
در جنوب کشور سبب شد که وی قرارداد آدیس آبابا را لغو و با ملغی کردن خودمختاری
جنوب درصدد الحاق بخشهایی از سرزمینهای جنوب که دارای ذخایر نفت هستند به مناطق
شمالی برآید. علاوه بر آن تحت تأثیر حسن الترابی رهبر آن زمان اخوان المسلمین، نمیری
مبادرت به اعمال قوانین شریعت اسلامی در سراسر کشور کرد. همه این مسائل سبب شورش
و بروز جنگ دوم بین منطقه جنوب و شمال سودان شد. این قدمها در کنار قواعد مربوط به
نحوه مالکیت زمین برپیچیدگی جامعه سیاسی و نحوه حکومت در سودان می افزاید. 1
سرانجام پس از 16 سال، حکومت ژنرال نمیری در آوریل 1985 توسط گروهی از افسران
سقوط کرد. شورای نظامی به رهبری ژنرال سیوار الدهب 2 مدیریت کشور را به دست گرفت و
با برگزاری انتخابات آزاد زمینه پیروزی حزب امت فراهم شد و صادق المهدی نخست وزیر
شد که حکومتش 4 سال بیشتر به طول نینجامید. جنگ در جنوب خشکسالی و گسترش
بیابانها از جمله مهمترین چالشهای حکومت صادق المهدی بود. نهایتا رًئیس جمهور فعلی
سودان عمرالبشیر با یک کودتا در سال 1989 با همکاری اخوان المسلمین حکومت را در
دست گرفت. حکومت نظامی سختگیریهای خود را تشدید کرد.
1. Douglas, Johnson, opcit.
2. SIwar Al-dahab
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 69
حکومت فعلی سودان یک حکومت نظامی است که در آن افسران نظامی و مخصوصاً
شخص عمرالبشیر از قدرت زیادی برخوردارند. سرکوب مخالفان، زندانی کردن معترضان و
مصادره اموال آنها بخشی از اقداماتی است که عمرالبشیر برای سرکوب مخالفان بکار گرفت.
عمر البشیر نیز مانند ژنرال نمیری بسیار تحت تاثیر جبهه اسلامی و حسن الترابی بود و از
همان سال 1989 سیستم قضایی و قانونی به نحو چشم گیری تغییر یافت تا مطابق نقطه نظرات
حزب حاکم از اسلام سیاسی باشد. بنابراین گسترش قواعد اسلامی مورد نظر حکومت در
سراسر کشور ادامه یافت. پایگاه ایدئولوژیک حزب حاکم با تدوین و اجرایی شدن قانون
اساسی جدید در سال 1998 اصلاح شد و انتخاباتی در همین سال برگزار شد؛ اما قانون
اساسی 1998 همچنان بیانگر ایدئولوژی سختگیرانه ای است که تا حدودی حقوق اساسی را
فراهم و تضمین و یک سیستم حکومتی فدرال را به وجود می آورد. انتخابات سال 1998
توسط بیشتر احزاب مخالف مورد تحریم واقع شد و همین مسئله سبب انتخاب عمرالبشیر
برای پنج سال دیگر شد. و حزب مورد حمایت وی 340 کرسی از 360 کرسی پارلمان را به
دست آوردند. ترابی رئیس مجلس گردید و اعضای حزب پستهای کلیدی و قومی را در
حکومت ارتش، نیروهای امنیتی، قضایی و مطبوعاتی و نهادهای آکادمیک بدست آوردند
در سال 1999 نبردهای داخلی بین حزبی سبب انشقاق در کنگره ملی شد که .(Jendia, 2002)
عمرالبشیر حالت فوق العاده در سودان اعلام کرد و قانون اساسی را به حالت تعویق درآورد.
در نتیجه سیستم فدرالی هم از بین رفت. ترابی با جدایی از حزب حاکم مبادرت به تاسیس
حزبی تحت عنوان کنگره خلق کرد. همراهان دوستان و نزدیکان ترابی در سال 2001 همگی از
پستهای دولتی اخراج شدند. و در همین سال حسن الترابی بازداشت شد و وی و تعداد زیادی
از همفکرانش هنوز هم متهم به انجام کودتا هستند و در بازداشت به سر می برند.
آن تاریخ به بعد حکومت دیکتاتوری عمرالبشیر در سودان تثبیت شد و ساختار حکومتی
سودان به نحوی است که تاثیر قدرت نظامیان خیلی زیاد می باشد. با توجه به این ساختار
حکومتی کلی سودان، نحوه توزیع قدرت در ایالات و نحوه ارتباط ایالات با حکومت مرکزی
نیز می تواند در زمینه ریشه های اختلاف در دارفور بیشتر روشنگر باشد دارفور منطقه ای به
مساحت 250 هزار کیلومتر و جمعیت 6 میلیون در منطقه غرب سودان قرار دارد. این منطقه از
نظر اداری به سه بخش تقسیم میشود که هر یک از بخشهای آن توسط یک والی اداره
می شود. والی نیز از سوی حکومت مرکزی منصوب میشود. مردم دارفور اکثراً مسلمان هستند
اما از نظر قومیت و زبان و فرهنگ و شغل با یکدیگر متفاوت هستند معیار تمایز مردم در
70 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
دارفور، دو عامل زبان و قومیت است. برخی از اهالی دارفور عرب زبانند برخی دیگر زبان
افریقایی دارند و فقط عربی را بعنوان زبان رسمی صحبت می کنند. عامل تمایز دوم آنها بیشتر
ماهیت شغلی دارد و اهالی دارفور را به کشاورزان و کسانی که مرتع دارند و دامدارند تقسیم
می کند ترکیب این دو معیار به شرح ذیل است کشاورزان بومی که افراد غیرعرب هستند،
بیشتر از سه نوع قومیت فور، زغاوی و مانسالیت هستند در حالی که گروههای عرب بیشتر
چادرنشینان دامدار عرب هستند؛ اما در عین حال برخی از گروههای غیر عرب نیز برای خود
دامدارند و برخی از عربها نیز در نتیجه تحولات اخیر زمین دار شده اند. بنابراین در دارفور
.(Dewaal,1989, p واژه شبه چادرنشین و شبه کوچ نشین 1 برای آنان استفاده می شود(ِ 20
حکومت مرکزی سودان همانطور که بیان شد یک حکومت دیکتاتوری نظامی است که ژنرال
2 است که « جبهه ملی اسلامی » عمرالبشیر در رأس آن قراردارد. این حکومت پایگاه اصلی اش
متشکل از مسلمانان عرب شمال سودان می باشند. در حالیکه بیشتر مردم جنوب و مرکز
سودان گروههای افریقایی هستند که مذهبشان مسیحی یا روح پرستی است. بحث مربوط به
.(International Report, اختلافات مذهبی یکی از علل جنگهای شمال و جنوب است( 1995
اما در خصوص بحران دارفور باید این نکته را یادآور شد که غالب مردم دارفور مسلمان
هستند بنابراین بحث اختلافات مذهبی به عنوان عامل بحران کم رنگ میشود. وضعیتی که در
دارفور حاکم بدین نحو است که دارفور منطقه ای است که از نظر مذهبی یکپارچه مسلمان
هستند؛ اما از نظر قومیتی ترکیبهای متفاوتی در آن وجود دارد. بیش از 30 گروه قومی در
دارفور وجود دارد. اما از نظر کلی آنها را برخی منابع به دو دسته 1- عرب 2- افریقایی تقسیم
می کنند. عربها بیشتر در شمال و جنوب دارفور زندگی می کنند. در حالی که در مرکز
.(Ofahey, افریقائیها زندگی می کنند( 2004
بحران اخیر دارفور ریشه در دهه های متمادی بی عدالتی و به حاشیه راندن قومیتهای
آفریقایی از سوی حکومت مرکزی و عربها دارد. بر این عوامل باید بحث کمبود منابع آب و
زمین حاصلخیز گسترش خشکسالی و نزاع بر سر منابع را نیز باید افزود این عوامل به تفصیل
در بررسی بحران از نظر سطح خرد توضیح داده شد. در این بخش نقش حکومت در بحران
بررسی می شود.
1. Semi nomadic
2. National Islamic Front (NIF)
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 71
والی و حاکمان مناطق مختلف دارفور از سوی حکومت مرکزی تعیین می شوند. و به همین
دلیل هرگونه عمل آنها به حکومت مرکزی نسبت داده می شود و تبعیضها و نابرابریهایی که
بین اعراب و غیر عربها وجود دارد به حساب حکومت گذاشته می شود. خشکسالیهای متمادی
در شمال و گسترش بیابان در این مناطق دارفور سبب شد که چادرنشینان شمال به سمت
جنوب حرکت کنند در جنوب درگیریها بین قبایل کشاورز و دامداران شمال بر سر منابع شکل
گرفت. در این میان نقش حکومت و مداخله آن در این وضعیت سبب پیچیده تر شدن
وضعیت گردید.
ساختارهای تشکیل شده توسط شورشیان در قالب دو جنبش ظهور یافت. این دو جنبش
عمدتا اًز گروههای افریقایی بودند که دارای نژاد غیرعرب می باشند و هویت خود را در
مبارزه با حکومت مرکزی و جلوگیری از تداوم سلطه اعراب بر کشور و تخصیصمنابع به نفع
و (SLM) آنها اعلام داشتند. این دو جنبش که عبارت بودند از جنبش آزادیبخش سودان
در سال 2003 ظهور یافتند. هر دو گروه بر این نکته تاکید (JEM) جنبش عدالت و برابری
کردند که منطقه دارفور از تخصیصمنابع حکومت مرکزی چه از نظر سیاسی و چه از نظر
در بررسی ساختاری منازعه از نظر داخلی .(Youngs, 2004, P. اقتصادی دور افتاده است ( 8
نویسندگان غربی معتقدند که ساختار شورشیان یک ساختاری است که با استفاده از واقعیتهای
موجود سعی در جلب حمایت نیروهای منطقه ای دارد آنها اهداف ساختاری جنبش را به
نحوی تعریف کرده اند که منطقه دارفور را به عنوان یک منطقه پیرامونی در نظر می گیرند که
خود را قربانی تبعیضات اعمال شده از سوی ساختار حکومتی مرکز یعنی حکومت البشیر و
سیستم والیهای حکومتی می داند. دخالت والیهای منصوب حکومت در منطقه دارفور نیز مزید
بر علت شده است که هرگونه بی عدالتی و تبعیضی به حساب حکومت گذاشته شود پایان
مسئله حل و فصل اختلافات از طریق سنتی و بحث خاتمه دادن به بحث اختلافات توزیع
زمین از طریق دخالت حکومت سبب شده است که مردمی که مورد ستم واقع شده اند ریشه
این بی عدالتیها را در حکومت ببینند و به همین دلیل به شدت جذب گروههای شورشی
از طرف دیگر وجود حقایق زیاد از جمله تبعیض عینی بین دهکده (ICG report, شدند.( 2004
های عرب در دارفور و دهکده های غیرعرب، حرفهای جنبشهای شورشی را برای مردم به
حقیقت نزدیکتر کرده است.
از طرف دیگر گروههای شورشی اقداماتی جهت سازماندهی خود و جذب نیروهای مردمی
کردند. هدف اعلام شده همه آنها شورش علیه تبعیضو به حاشیه رانده شدن و عدم توجه به
72 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
قومیتهای غیرعرب در منطقه دارفور بود. مردم روستاهای تحت ستم از قبایل غیرعرب به
زودی جذب نیروهای شورشی شدند و این نیروهای شورشی با بسیج مردم و مسلح کردن آنان
نیروی عظیم علیه حکومت ایجاد کردند. هر دو گروه شورشی هدف خود را محدود به
Moham ) مبارزات قبیله ای نکردند بلکه با طرح شعارهای کلی مانند برابری برای همه گروهها
دامنه طرفداران خود را گسترش دادند. از لحاظ پایگاههای حمایتی ،(Suleiman, pp 39-50
این دو حزب نیز باید توجه کرد که بنا بر شواهد و مدارک و گزارشهای محققین بین المللی
ارتباطاتی با شورشیان جنوب کشور سودان دارد و از نظر (SLM) جنبش آزادیبخش سودان
گرایشهای سیاسی به آنها نزدیک و تا حدودی می توان گفت از آنها خط دهی فکری می شود.
UN Report. ) پایگاههای در طرفداران اسلام سیاسی دارد (JEM) اما جنبش عدالت و برابری
2004 ). بنا به برخی منابع، ارتباطاتی بین جنبشهای شورشی و شخصیتهای ناراضی , p.12
سودانی از جمله شخصیتهای با نفوذ اسلامی مخالف ژنرال عمر البشیر، با گروههای شورشی
وجود دارد. در این زمینه توجه به گزارش معاون امور افریقای وزارت امور خارجه آقای چارلز
حمایت » : اسنایدر به کمیته روابط خارجی سنا در تاریخ 15 ژوئن کاملا گًویا است که می گوید
برای جنبشهای عدالت و برابری و جنبش آزادیبخش سودان از میان جمعیت غالب مسلمان در
دارفور صورت می گیرد. روحانی تندرو سودانی حسن الترابی که در سال 1999 بین وی و
دارد. علاوه بر آن بیش JEM عمرالبشیر اختلاف افتاد نیز ارتباطاتی با جنبش عدالت و برابری
از 50 درصد از ارتش سودان از منطقه دارفور است و این منطقه خیلی از خارطوم دور نیست.
یک شورش موفق در دارفور سبب گسترش شورش در سایر مناطق شمال می شود و به همین
دلیل دولت سودان چنان روش بی رحمانه ای را در سرکوب شورشیان در پیش گرفته است و
(Snyder, حکومت سودان مصمم است که به هر هزینه ای شورشدر دارفور را سرکوب نماید
.(2004
همانطور که بیان شد حساسیت منطقه دارفور و رقابتهای ساختاری که بین سیاستمداران در
دستگاههای حکومتی سودان وجود دارد نیز از عوامل ایجاد بحران است. اختلافات عمرالبشیر
و حسن ترانی و تلاشهای حسن ترانی جهت اعمال فشار به رژیم حکومتی سودان که با لغو
قانون اساسی، عمر البشیر، یکه تاز میدان آن است از جمله عواملی است که سبب تشدید
مخصوصا بًه شدت تحت تاثیر رهبر تندرو JEM بحران شده است. جنبش عدالت و برابری
مذهبی سودان قرار دارد. از طرف دیگر جنبش در دارفور و شورش در این منطقه نیز یک
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 73
ناآرامی صرف نیست بلکه چون در زمینه رقابتهای سیاسی عمرالبشیر و رقیب سرسخت آن
حسن الترابی معنا پیدا می کند. حکومت نیز با تحریک سایر قبایل و ایجاد گروههای شورشی
جنجاوید در صدد است که از هر طریق ممکن این شورش را فروکش نماید. در راستای این
رقابتها شبه نظامیان جنجاوید از هر وسیله ای استفاده کردند تا نسبت به سرکوب شورشی و
حامیان آنها در روستاهای مختلف جلوگیری کنند. از طرف دیگر شورشیان نیز با اعلام دستور
کارهای گسترده و بسیج عامه مردم جنگی تمام عیار را دامن زدند.
گزارشهایی که فجایع انسانی را در دارفور مورد بررسی قرار می دهد به حملات متعدد و
غیر متناسب شورشیان و نیروهای مورد حمایت سودان علیه غیرنظامیان، قتل و کشتار غیر
نظامیان، تجاوز به نوامیس، به آتش کشاندن دهکده ها، از بین بردن منابع، مصادره اموال و
دارائیها و چارپایان و مزارع اشاره دارند. عمده انتقاد گزارشهای بین المللی متوجه بی رحمی
بی اندازه و غیر قابل پیگیری نیروهای شبه نظامی جنجاوید مورد حمایت دولت است. 1
بعد از تشدید بحران در منطقه دارفور ساختار نیروهای درگیر در بحران را می توان به شکل
زیر بیان کرد. از طرف حکومت سودان، تمام بخشهای نیروهای مسلح سودان، سرویس
اطلاعات و امنیت ملی سودان که مسئول طراحی و اجرای سیاستهای مقابله با شورشیان را به
عهده داشت و به بالاترین مقامات سودان و شخصعمر البشیر از نظر سازمانی در تماس بود
و گروههای شبه نظامی جنجاوید که مورد حمایت حکومت بود، ایفای نقش می کردند.
از طرف گروههای شورشی نیز دو جنبش آزادیبخش سودان و جنبش عدالت و برابری با
جذب نیروهای مردمی و حامیان قبیله ای ایفای نقش می کردند.
ارتش سودان یک ارتش متعارف است که طبق قانون اساسی سودان وظیفه آن حفاظت از
امنیت داخلی و حراست از کشور است. 2 ارتش دارای سه بخش نیروهای دفاعی مردمی و
نیروهای اطلاعاتی مرزی، نیروی دریایی و نیروی هوایی است. تعداد ارتش سودان 200 هزار
نفر است نیروهای پشتیبانی آن قدرت پشتیبانی 60 هزار نیرو را دارند. فرمانده کل نیروهای
ارتش شخص ژنرال عمرالبشیر است هر چند وی برخی دستورات عملیاتی را به وزیر دفاع
واگذار می کند. ستاد کل نیروهای مسلح، مرکب از پنج معاونت است که از طریق وزیر دفاع
منصوب می شوند و شامل معاونت عملیات، لجستیک،اداری، آموزشی و روحیه نظامی
1. Situation of human right in the darfur region of the Sudan, report of the high commissioner
for Human Rights E/CN4/ 2005/3, 7 May 2004.
2. Article 122 part VII constitution of Sudan.
74 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
می باشد. این پنج معاونت و وزیر دفاع ستاد فرماندهی نیروهای دفاعی و نظامی سودان را به
.(UN report, 2005, p عهده دارند( 27
آماردقیقی از ساختار و تعداد نیروهای مشارکت کننده در جنبشهای شورشی وجود ندارد؛ اما
براساس گزارشات موجود این نیروها مانند همه شبه نظامیان و شورشیان ارتباطات پیچیده
درون گروهی خود را داشته و فرماندهان آنها نیز ارتباطات خود را با ناراضیان حفظ کرده اند.
در این زمینه حکومت سودان در موارد زیادی حسن ترابی را متهم به داشتن ارتباط با جنبش
عدالت و برابری کرد و در سال 2004 وی را به همراه تعدادی از افسران عالیرتبه نظامی
(CRS report, بازداشت و آنها را متهم به انجام طراحی برای یک کودتا علیه دولت سودان کرد
.(2004
ساختار نیروهای دولتی درمنازعه دارفور را می توان در نمودار ذیل خلاصه کرد.
- نیروی هوایی
-1 نیروهای مسلح : - نیروی دریایی
- نیروی دفاع مردمی
- وزیر کشور
ژنرال عمرالبشیر _ معاون رئیس جمهور ____ – وزیر دفاع ____ 2- نیروهای اطلاعاتی: - نیروهای اطلاعاتی داخلی
(رئیسجمهور) (علی عثمان طاها) - وزیر دولت - نیروهای اطلاعاتی فرامرزی
-3 گروههای شبه نظامی جنجاوید: - شبه نظامیان سواره
- شبه نظامیان پیاده
- نیروهای داوطلب
ساختار نیروهای شورشیان در منازعه دارفور را نیز می توان در نمودار ذیل خلاصه کرد.
-1 مردم شاکی از تبعیضات قبیله ای: - برخی ارتباطات با شورشیان جنوب
(SLM) _ جنبش آزادیبخش سودان
مردم ناراضی و معترض:
-2 مردم ناراضی با گرایشهای اسلامی: - نیروهای تندرو مسلمان غیرعرب
- حسن الترابی و برخی افسران
(JEM) _ جنبش عدالت و برابری
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 75
به هر حال در خلال بحران این دو ساختار در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و بنا به
وضعیت نبرد و حجم کسب پیروزی توسط یکی از طرفین، طرف مقابل از نیروهای دیگر خود
استفاده کرد. اما در جبهه شورشیان نوعی اتحاد وجود دارد و مبارزات خود را با هدف کسب
برابری و رفع تبعیضادامه می دهند. بعد از پیروزیهای اولیه شورشیان در سال 2003 در منطقه
الفشیر، رئیس جمهوری سودان تصمیم گرفت که به هر قیمتی که شده است نیروهای شورشی
را در هم بکوبد و به همین دلیل از تمام نیروهایش استفاده کرد. ارتش نقش کم رنگ تری
گرفت و نیروهای اطلاعاتی نقش پررنگ تری یافتند و با طراحی نیروهای جنجاوید و انجام
عملیاتهای اطلاعاتی نقش محوری را در هماهنگیها گرفت و علی عثمان طاها نیز از طرف
رئیس جمهور مسئولیت هماهنگی سرکوبی کامل شورشیان و هماهنگی همه نیروهای اطلاعاتی
.(Ibid CRS و نظامی را به عهده گرفت( 4
همانگونه که بیان شد بحث بحران دارفور و عوامل موثر در آن از پیچیدگی خاص خود
برخوردار است و لایه هایی از مباحث رقابتهای قومی، رقابتهای مذهبی تا حدودی، بحث
دخالت دولت در .(Tar, 2006, p نابرابری و تبعیضدر اختصاص منابع را در بر می گیرد( 423
بحران دارفور و سیستم حکومتی دیکتاتوری که خود را فعال مایشاء می داند سبب شد که بر
پیچیدگی بحران افزوده شود و شدت فجایع انجام شده در منطقه دارفور نیز به حد غیرقابل
تصوری برسد. سرکوب شدید نیروهای شورشی که شعارشان عدالت و برابری بود توسط
دستگاههای دولتی سبب شد که مردم معترض دولت را مقصر اصلی همه نابرابریها تلقی کرده 1
که حاضر نیست نه تنها کاری برای رفع نابرابری انجام دهد، بلکه برعکس با استفاده از تمام
.(Ibid) ساختار دولتی به سرکوب خواسته مردم می پردازد
4. بررسی بحران دارفور در سطح کلان
در دو قسمت قبلی در سطح خرد و سطح فردی به بررسی بحران دارفور پرداخته شد. سپس
موضوع و ریشه های بحران را در سطح میانی یعنی در چارچوب پیچیدگیهای ساختار
حکومتی و داخلی سودان و ساختار مبارزاتی شورشیان بررسی می شود و نقش ساختار و
نحوه تمرکز قدرت و بازیگران عمده داخلی را مورد بررسی قرار می گیرد. در این قسمت به
1. Sudan crisis, in our silence, Amnesty Report 18 June 2004.
76 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
بحران در سطح کلان می نگریم و عوامل موثر کلان بین المللی 1 را در بحران دارفور مورد
بررسی قرار می دهیم.
برای بررسی موضوع در سطح کلان و سیستمی باید موضوع در سطح سیستم 2 و زیر
سیستمهای 3 منطقه ای بررسی شود. در سطح سیستم باید معادلات کلان سیستم را و در سطح
زیر سیستم نیز رقابتهای دول منطقه ای را بررسی گردد. بعد از پایان جنگ سرد در سطح
سیستم نقطه عطف بسیار مهمی در تغییر ساختارهای سیاست بین الملل، نقش ها و کار ویژه
های دولت ملتها و همچنین سازمانهای بین المللی بوجود آمد.
بسیاری از اندیشمندان ساختار نظام بین الملل را یک کلیت می دانند و معتقدند که ساختار
در وهله اول با تعامل واحدها شکل می گیرد؛ اما بعد از شکل گرفتن رفتار دولتها را تعیین
.(Waltz, 1979, pp 74- می کند( 80
ساختارهای سیاسی در نظام بین الملل براساس سه مؤلفه تعریف می شدند: اصل سازمان
دهنده، تعیین کارکردهای واحدها یا اجراء و توزیع توانمندیها. اصل سازمان دهنده در نظام بین
الملل آثارش است بنابراین سیستم خودیار می باشد. در نظام بین الملل بر خلاف نظام داخلی
تفکیک وظایف برای کشورها وجود ندارد. بنابراین در سیستم بین الملل بیشترین و موثرترین
ویژگی اثرگذاری که وجود دارد بحث توزیع توانمندیهای کشورها و نحوه توزیع قدرت
.(Ibid pp 88- کشورها است( 101
بعد از فروپاشی شوروی تغییرات گسترده ای در سطح ساختار نظام بین الملل رخ داد که
میتوان آنها را به نحو ذیل خلاصه کرد :
1. فروپاشی یکی از ابرقدرتها و پایان نظام دو قطبی؛
2. تحول در نقش بین المللی آمریکا و گرفتن نقش رهبری جهان؛
3. روند بین المللی آزادسازی سیاسی و اقتصادی؛
4. احیاء هویتهای ملی، قومی و مذهبی و تلاش جهت خودمختاری واحدهای
.(Faour, 1993, p کوچکتر ( 7
1. System International system.
2. System level.
3.Subsystem level
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 77
سیستم بین المللی جنگ سرد شکل دهنده عمده مناسبات غیر متقارن و متقارن در هر منطقه
بود. اما با پایان جنگ سرد، الگوی مناسبات بین المللی تغییر کرد و نظم جدید شکل دهنده
روابط در سطح منطقه گردید. بنابراین نوعی منطقه گرایی نیز از دل نظم بعد از جنگ سرد
پدید آمد. و نوعی مجموعه ها و نظمهای منطقه ای شکل گرفت که بازیگران در سطح منطقه
.(Lake, pp 47- نیز به تأثیرگذاری بر روی هم پرداختند( 51
با توجه به این مقدمه بررسی کلان بحران دارفور باید نقش، منافع و اهداف بازیگران
سیستمی و زیر سیستمی را در منطقه دارفور مورد بررسی قرار داد.
منطقه شاخ آفریقا همواره شاهد رقابت شدید قدرتهای بزرگ مخصوصا آًمریکا و شوروی
در دوران جنگ سرد بوده است. با کودتای نظامی در اتیوپی در 1974 نفوذ شوروی افزایش
یافت. بدنبال آن آمریکا با ترغیب سومالی این کشور را واردار کرد که شوروی را از دسترسی
به پایگاههای دریایی محروم و آنها را در اختیار نیروی دریایی آمریکا قرار دهد. این رقابتها
همواره ادامه یافت تا اینکه با فروپاشی شوروی رقابتها شکل دیگری گرفت و با گسترش و
توسعه تهدیدات جدید از جمله بزرگ شدن خطر تروریسم و دست یافتن کشورهای منطقه به
نفت، کشورهای بزرگ به منطقه، مخصوصاً کشور سودان علاقه مند شدند. سودان با بیش از
2/5 میلیون کیلومتر مربع بزرگترین کشور آفریقایی است که در منطقه حساس شاخ آفریقا واقع
شده و از اهمیت ویژه ای برای قدرتهای بزرگ برخوردار است. آمریکا به عنوان هژمون دوران
بعد از جنگ سرد منافع ویژه ای در منطقه شاخ آفریقا و مخصوصاً سودان دارد. در اواسط دهه
1990 با اکتشاف نفت در منطقه سودان و همچنین گسترش بنیادگرایی و موج ناشی از حوادث
یازده سپتامبر و احتمال وجود ارتباطات بین تروریستها و عناصری در سودان منافع آمریکا در
سودان افزایش یافت. بنابراین سودان به عنوان یکی از مکانهای هدف برای اقدامات ضد
تروریستی مورد توجه آمریکا واقع شد.
کشورهایی که قبلا مًستعمره آمریکا بودند در اواخر دهه 90 و اوایل قرن جدید در معرض
از اواسط دهه 1990 منافع .(ICG report, 2003, p کمکهای نظامی آمریکا قرار گرفتند( 16
آمریکا در تهیه و تضمین نفت از جاهای متفاوت سبب شد که بحث تامین نفت از افریقا در
محاسبات انرژی آمریکا جایگاه خود را پیدا کند. به همین دلیل برآورد انرژی آمریکا این است
که تضمین نفت آمریکا از آفریقا از 14 % فعلی در کمتر از یک دهه به 25 % برسد
جنگ شمال و جنوب سودان و بحران دارفور سبب افزایش توجه و (Morrison,2004,p22)
منافع آمریکا در منطقه سودان شد تا از طریق آن بتواند اهرمی برای اعمال فشار و یافتن جای
78 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
پای محکمی در منطقه استفاده نماید. در این زمینه علاقه گروههای غیردولتی مسیحی در
آمریکا و اعمال فشار آنها به همراه گروههای نفتی و گروههای تسلیحاتی، سبب شد که در
سیاست خارجی آمریکا مسائل مربوط به سودان و دارفور اهمیت ویژه ای بیابد. تا جایی که
1 نام برد تا بتواند با بسیج « نسل کشی » این کشور از جنایات انجام شده در دارفور به عنوان
افکار عمومی داخلی و خارجی نیروی عظیمی را جهت دخالت در بحران و رسیدن به اهداف
به همین دلیل خانم رایس در صحبتهایی اشاره می کند: .(Ibid, p مورد نظر خود ایجاد نماید( 74
برای 60 سال کشورم آمریکا، ثبات را به قیمت دموکراسی در منطقه پیگیری می کرد اما »
هیچکدام را بدست نیاوردیم اکنون ما روش دیگری انتخاب کرده ایم از خواستهای دموکراتیک
2 بنابراین آمریکا از جنبشهای شورشی با عنوان « همه مردم در هر کجای دنیا حمایت می کنیم
حمایت از دموکراسی حمایت به عمل آورد و تلاش کرد با مداخله در بحران دارفور ضمن
ضعیف کردن دولت بنیادگرای عمرالبشیر که سودان را محل امنی برای تروریستها کند. زمینه
تحقق دموکراسی و خواست گروههای شورشی و به نوعی تجزیه سودان دست یابد و از این
طریق حکومتهای قابل کنترل تری برای آمریکا ایجاد کند علاوه برآن بنیادگرایی و اسلام گرایی
در قالب مسائلی مانند قومیت گرایی، عدالت، مساوات، دموکراسی و بهره برداری از حقوق
سیاسی اقتصادی برابر به نوعی تضعیف کند.
پس از اوجگیری درگیریهای مسلحانه بین شورشیان و نیروهای دولتی و افزایش روزافزون
تلفات و فجایع انسانی کشورهای غربی، سازمانهای بین المللی و دول قدرتمند وارد میدان
شدند. آمریکا نقش برجسته ای را با اهدافی که از قبل بیان شد در بحران دارفور و حمایت از
شورشیان ایفا کرد. آمریکا با طرح جنبه های حقوقی، فجایع انسانی در دارفور، نسل کشی
نامیدن جنایات جنجاویدها و اعلام اینکه جنجاویدها از سوی دولت حمایت می شوند و
مسئولیت این نسل کشی و جنایات به عهده دولت سودان است نقش رهبری تلاشهای جامعه
جهانی را علیه سودان ایفا کرد. در نتیجه تلاشهای آمریکا و سایر دول قدرتمند نماینده ویژه ای
از سوی دبیرکل در سودان تعیین شد تا با بررسی بحران دارفور زمینه کاهش آلام مردم را
شورای امنیت مبادرت به صدور چندین قطعنامه نمود که از .(Plenge,2006,p15- فراهم آورد( 17
جمله این قطعنامه ها می توان به قطعنامه 1556 در 30 ژوئن 2004 ، قطعنامه 1564 در 19
1. Genocide
2. Reuters, Cairo, 20 June 2005.
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 79
سپتامبر 2004 ، قطعنامه 1591 در 29 مارس 2005 ، قطعنامه 1593 در 1 آوریل 2005 ، قطعنامه
1706 در 31 آگوست 2006 اشاره کرد. در تصویب این قطعنامه ها که سبب بین المللی شدن
شدید بحران دارفور شد آمریکا و انگلیس نقش محوری را داشتند. به هر حال باید توجه
داشت که دولت اسلامگرای سودان در مرکز سیاستهای خاورمیانه ای آمریکا قرار داشت.
آمریکا تلاش کرد که برنامه های بازسازی یا دیگر سازی حاکمیت را در قبال این کشور در
پیش گیرد. درج نام این کشور در لیست تروریسم از سوی آمریکا، حمله به یک داروخانه در
خارطوم به اتهام کمک به تروریستها، توسط آمریکا و دیگر فشارهای جهانی در راستای تغییر
رژیم سودان یا تغییر رویکرد سیاسی این کشور اتخاذ شده است. ایالات متحده با تمسک به
بحرانهای داخلی این کشور، مخصوصا بًحران دارفور تلاش خود را برای تجزیه این کشور
متمرکز کرده است. جنگ 20 ساله دولت مرکزی سودان با شورشیان جنوب و امضای پیمان
صلح با جنوبی ها که ابتکار عمل آن در دست آمریکا بود، زمینه را برای جدایی جنوب سودان
از این کشور مهیا ساخت. اقدامی که احتمال آن در هنگام انجام انتخابات سال 2011 بسیار
محتمل است. اگر دخالتهای آمریکا و انگلیس نبود بحران آمریکا می توانست در سال 2006 در
ابوجا با مشارکت اتحادیه آفریقا خاتمه یابد؛ اما آمریکا و انگلیس علاوه بر هدف دستیابی به
تجزیه سودان، بدنبال دستیابی به ذخایر نفت سودان، کنترل منطقه دارفور، جلوگیری از رشد
اسلامگرایی، دستیابی به ذخایر اورانیوم و مس سودان است. شایان توجه است که سودان در
زمره سه کشور اول دارای ذخایر اورانیوم و چهارمین کشور دارای ذخایر مس است. علاوه بر
همه، این دلایل همجواری سودان و همسایگی آن با هفت کشور آفریقایی، موقعیت
ژئواستراتژیک ممتازی را برای سودان بوجود آورده است که آمریکا و به تبع آن انگلیس
.( نمی توانند نسبت به آن بی تفاوت باشند(امیری ، 1385
از جمله سایر قدرتهایی که در سطح سیستمی در این بحران نقش آفرین بودند کشورهای
چین و روسیه می باشند. این دو کشور تقریبا مًواضع مشابهی در خصوص تحولات سودان و
بحران دارفور دارند اگر چه چین با اعزام فرستاده ویژه به سودان موافقت کرد؛ اما هدفشان این
بود که به نوعی سودان را وادار کنند که در مقابل تلاشهای بین المللی از خود نرمش نشان
دهد؛ اما بخاطر رقابتهای بین آمریکا و این دو کشور مخصوصا رًقابتهای چین و آمریکا بر سر
دستیابی به منابع نفتی سودان سبب شد که این کشور با تلاشهای آمریکا جهت انزوای بیشتر
سودان همراهی نکند. چین از طرف دیگر خواهان یافتن جای پا در منطقه آفریقا برای کسب
بازار مصرف و بازار وسیع مواد اولیه است که بخاطر اقتصاد رو به رشد چین این کشور را به
80 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
عنوان رقیب جدی آمریکا مطرح می سازد به همین دلیل دو کشور چین و روسیه تلاش کردند
تا با مانع تراشی و اتخاذ سیاستهای تأخیری در مقابل تلاشهای آمریکا برای بسیج جامعه بین
المللی در بحران دارفور، از نفوذ آمریکا در این منطقه حساس کم کنند. آنها در همه قطعنامه
های اتخاذ شده در شورای امنیت رأی ممتنع دادند و به نوعی رسماً نارضایتی خود را از اعمال
.( فشارهای زیاد در خصوصبحران دارفور سودان اعلام داشتند(امیری ،آذر 85
فرانسه از جمله سایر کشورهایی است که نسبتاً منافع و علایق زیادی در منطقه آفریقا دارد؛
اما در عین حال از مقابله مستقیم با آمریکا در بحران دارفور پرهیز کرد و تلاشهای آمریکا را در
سطح بین المللی مورد حمایت قرار داد. شایان توجه است که سودان نسبتاً مستعمره انگلیس
بوده و فرانسه در این کشور سوابق استعماری ندارد؛ البته در کشورهای حاشیه ای و هم مرز با
این کشور دارای علایقی است. فرانسه همواره کوشیده است تا از طریق برگزاری اجلاس کن
زمینه را برای مهار بحران و افزایش نفوذ خود در سودان فراهم سازد. در این اجلاس که بنا به
دعوت ژاک شیراک انجام شد، رؤسای جمهور سودان چاد و آفریقای مرکزی موافقت کردند
که از شورشیانی که به خاک سایر کشورها حمله می کنند حمایت نکنند. ژاک شیراک همچنین
تلاش کرد تا برای مقابله با تهدیداتی که از سودان ناشی می شود مخصوصا دًر زمینه تروریسم،
درخواستهای جامعه بین المللی را برای پذیرش نیروهای حافظ صلح بپذیرد.
اتحادیه اروپا نیز با برگزاری جلسات و صدور بیانیه هایی موضوع دارفور را همواره در
کانون توجه خود داشته است و با صدور قطعنامه های متعدد و اعمال تحریمهای متعدد علیه
(Plenge, 2006, pp سودان، خواستار تن دادن این کشور به قطعنامه های شورای امنیت است
.(17-20
می توان چنین جمع بندی کرد که در سطح سیستمی تلاشهای غربیها بویژه آمریکا و انگلیس
در اعمال فشار و کمک به تجزیه سودان، کمک به شورشیان و بین المللی کردن بحران با هدف
دست یافتن به منابع، مقابله با تروریسم و اسلام گرایی است. در مقابل این روند مقاومت
روسیه و چین وجود دارد که آنها هم بخاطر عدم دستیابی رقیب به این اهداف و در مقابل
یافتن جای پایی برای نفوذ و بهره برداری از منابع آفریقا تلاش می کنند. از نظر ژئوپلتیک نیز
سودان برای آمریکا هم در قالب طرح خاورمیانه بزرگ و ریشه کن کردن افراط گرایی اهمیت
با فراهم آوردن زمینه تجزیه سودان علاوه بر « گام به گام » دارد هم در قالب سناریوی تجربه
یافتن جای پا برای اعمال نفوذ، خطر افراط گرایی، تروریسم و تهدید منافع آمریکا نیز از بین
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 81
می رود. برخی تحلیل گران معتقدند که بزرگنمایی آمریکا در خصوص بحران دارفور با این
هدف صورت پذیرفته که مسئله جدایی و تجزیه جنوب که با موافقتنامه 2005 زمینه آن فراهم
شد، تحت الشعاع قرار گیرد (امیری مهر 86 ). از طرف دیگر اکتشاف و استخراج نفت در
سودان از سال 1996 توجه چین را به این منطقه دو چندان کرد. شرکت ملی نفت چین به نام
ساینوپک کنسرسیومی با شرکت ملی نفت سودان و شرکتهایی از هند و مالزی تشکیل داد که
%40 از سهام این شرکت در اختیار چین قرار گرفت. با پیگیری شدید این کنسرسیوم اولین
محموله نفتی، در سال 1999 صادر شد. در حال حاضر حجم سرمایه گذاری چین در بخش
نفت سودان به بیش از 5 میلیارد دلار می رسد و عمده نفت تولید شده نیز به چین صادر
می شود بنابراین چین با حمایت زیادی از سودان موضوع بحران دارفور را پیگیری می نماید.
در سطح زیر سیستمی و منطقه ای نیز اقداماتی از سوی کشورهای همسایه سودان و
کشورهای آفریقایی انجام شد که در ذیل به بررسی آنها می پردازیم.
در سطح منطقه ای مهمترین کشوری که به دلیل همجواری و ارتباطات و نزدیکیهای قومی و
قبیله ای در بحران دارفور نقش آفرین است کشور چاد می باشد. با توجه به اینکه بحران
دارفور با معارضه چاد و پس از آن تنش بین دو کشور سودان و چاد گره خورده است. بنابراین
ورود این کشور در منازعه دارفور و تلاش برای عدم حل بحران و ناکام گذاشتن معارضه امری
طبیعی است. 1 زیرا مقامات چاد از این طریق می توانند اهرم فشار لازم را برای رسیدن به
توافق با سودان در زمینه عدم حمایت این کشور از شورشیان چاد به دست آورند. همچنین به
دلیل ارتباطات قومی و قبیله ای دو سوی مرز و نزدیکی دارفور به این کشور سبب شده است
(Prunier, 2005, pp که کمکهای نظامی فراوانی از سوی مقامات چاد به شورشیان ارائه شود
46-48 ). در این زمینه اهمیت نقش قبیله زغاوی و افرادی که از این قبیله در ارتش چاد وجود
اما باید به این موضوع توجه کرد که رئیس جمهور چاد .(Ibid. p دارند، حائز اهمیت است ( 49
ادریس دبی سعی می کند علاوه بر استفاده از اهرم دارفور به نوعی با انجام یک معامله مسئله
.(Ibid.pp49- حمایت سودان از شورشیان چادی را نیز حل و فصل کند( 63
در سطح منطقه ای باید به این موضوع توجه کرد که سودان با 10 کشور دارای مرز مشترک
و با اکثر این کشورها اختلافات مرزی دارد و همین مسئله سبب شده است که آنها از مخالفان
دولت سودان حمایت کنند. ریشه اختلافات سودان با همسایگانش به دو عامل باز می گردد.
1. Human Rights wath, opcit. P. 10.
82 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
یکی سیاستهای اسلام گرایی سودان و دیگری روابط نزدیک کشور سودان با ایران. این مسائل
موجب نگرانی همسایگان سودان یعنی 10 کشور مصر، لیبی، چاد، آفریقای مرکزی، زئیر،
اوگاندا، کنیا، اریتره و اتیوپی شده است(جعفری ولدانی، ص 65 ). بنابراین در سطح منطقه ای
باید به این موضوع توجه کرد که تعاملات قومی در فراسوی مرزها، کمک کشورها به
قومیتهای مشابه خود، اختلافات مرزی و رقابتهای سیاسی اقتصادی منطقه ای سبب شده است
که کشورهای منطقه به نوعی به شورشیان دارفور کمک کنند و از طرف دیگر سعی کنند که با
مداخله در بحران به نوعی آن را در جهت اهداف و مقاصد خود هدایت کنند.
اولین اقدام در زمینه مواجه با بحران دارفور برگزاری نشست انجامنا در چاد در آوریل سال
2004 بود. این نشست با ابتکار کشور چاد برگزار شد. البته بعداً توسط اتحادیه افریقا پیگیری
و به نشست آدیس آبابا منجر شد. اجلاسهای بعدی آن در ابوجا، نیجریه برگزار شد. همه این
De Waal, ) تلاشها با این هدف صورت گرفت که با نوعی میانجیگری مسئله مهار گردد
اما به دلیل پیچیدگی بحران وجود بازیگران با سلائق متفاوت در سطح داخلی، .(pp29-131
منطقه ای و کلان هیچیک از این تلاشهای منطقه ای به نتیجه ای نرسید.
از دیگر اقدامات در سطح منطقه ای، برگزاری اجلاس خاص در قالب اتحادیه افریقا 1 بود.
پس از مقاومت دولت سودان در مقابل فشارهای سازمان ملل و آمریکا، نمایندگان دولت
سودان، اتحادیه آفریقا و سازمان ملل طی نشستی در آدیس آبابا برای اجرای طرح سه مرحله
ای موافقت کردند. این طرح شامل ارائه کمکهای فنی و مواد غذایی به نیروهای مستقر در
دارفور و آورگان و اعزام یک نیروی مشترک آفریقایی و بین المللی به دارفور بود. سودان روی
فرماندهی این نیروها نگرانی دارد. سودان معتقد است فرماندهی باید با نیروهای آفریقایی
باشد. این اقدام اتحادیه آفریقا راه را برای آغاز طرح سه مرحله ای و اعزام اقدامات لجستیکی
فراهم آورد. به این ترتیب می توان گفت با کمک اتحادیه آفریقا اقدام مهمی در جهت ترغیب
سودان به پذیرش نیروهای بین المللی و کمک به آوارگان و قربانیان صورت گرفت
.(Ibid.p133)
همچنین می توان به اقدامات لیبی در بحران دارفور اشاره کرد. این کشور با هدف اعمال
نفوذ مبادرت به دعوت از سران مصر، الجزایر، لیبی و چاد برای برگزاری اجلاس سران در
طرابلس کرد. یکی از دستورکارهای این اجلاس راه حلهای حل و فصل بحران دارفور و
1. African Union (AU)
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 83
میانجیگری بین چاد و سودان بود. این اجلاس به دلیل عدم حضور عمرالبشیر موفقیت چندانی
نداشت؛ اما پس از چندی رئیس جمهور سودان با سفر به لیبی با رهبران شورشیان دارفور
دیدار کرد. این دیدار در سال 2006 صورت گرفت و نماینده سازمان ملل در سودان و نیز
رئیس جمهور اریتره که در گذشته از سوی دولت سودان به حمایت از شورشیان متهم شده بود
نیز شرکت کرد. هرچند پیچیدگی موضوع، رسیدن به یک راه حل فوری را میسر نمی سازد
ولی اقدامات همسایگان مخصوصاً لیبی با هدف حل و فصل بحران در سطح منطقه و
جلوگیری از بین المللی کردن آن صورت می گیرد. چنانچه قذانی از سیاستهای آمریکا در
دارفور انتقاد کرد و تاکید کرد که بحران دارفور به دست خود دولت سودان قابل حل است؛
ولی این منطقه محل رقابت آمریکا و چین برای دستیابی به منابع نفت است. 1
اریتره نیز از دیرباز نقش برجسته ای در تحولات شرق سودان و نیز بحران دارفور ایفا کرده
است. واسمره درایتره به عنوان مقر اصلی شورشیان دارفور بوده است. اریتره و سودان برغم
حمایتهای اولیه عمرالبشیر از استقلال اریتره به دلیل اختلافات ایدئولوژیک از هم فاصله
گرفتند. مقامات اریتره بیشتر گرایشهای سوسیالیستی دارند و ارتباطات نزدیکی نیز با اسرائیل
دارند در حالیکه در سودان اسلام گرایی و ارتباط با ایران پیگیری می شود. اختلافات مرزی و
حمایت از شورشیان طرف مقابل سبب تیرگی روابط این دو کشور شده است. (ولدانی،ص
1386 با مقامات عالیرتبه این کشور دیدار /2/ 67 ). رئیس جمهور اریتره در سفری به سودان در 2
و پیرامون حل و فصل بحران دارفور مذاکره کرد. این سفرها و اقدامات دیگر نیز در راستای
بهره برداری از بحران دارفور برای حل و فصل اختلافات بین دو کشور بوده است.
مصر نیز که امنیت و استقلال سودان را در امتداد امنیت ملی خود می داند همواره تحولات و
بحرانهای سودان را با حساسیت دنبال کرده است. این کشور تلاش کرده است که نوعی نقش
برای خود در حل و فصل بحرانهای منطقه ای حفظ نماید. حضور رئیس جمهور مصر در
طرابلس برای حل بحران دارفور نیز اقدامی در این راستا ارزیابی می شود. مصر حتی آمادگی
خود را برای اعزام 800 سرباز به دارفور برای مشارکت در برقراری امنیت و ثبات را اعلام
کرده است. 2
.85/12/ 1. مصاحبه معمرالقذافی با شبکه خبری الجزیره، خبرگزاری ایرنا 18
86/6/ 2. خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران 11
84 /پژوهشحقوق و سیاست/ سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386
در مجموع می توان گفت که اقدامات زیادی در سطح زیر سیستم منطقه ای برای مواجه با
بحران دارفور صورت گرفته است که از موافقتنامه انجامنا در چاد آغاز شد و با نشستهای
بعدی متعددی ادامه یافته است. همه همسایگان سودان در تلاشند که به نوعی در منازعه
دارفور نقشی داشته باشند. پیچیدگی منافع و علایق گروههای درگیر در بحران دارفور در سطح
ملی، همچنین منافع متعارض کشورهای همسایه در سطح منطقه و علاوه بر آن منافع متعارض
در سطح سیستمی رسیدن به یک راه حل جامع برای حل و فصل سریع بحران دارفور با مشکل
مواجه ساخته است.
نتیجه گیری
شواهد جمع آوری شده در این تحقیق نشان دهنده اثبات و تائید هر سه فرضیه است. به
طور خلاصه می توان گفت که بحران دارفور دارای ویژگیهای بسیار پیچیده ای است که
نشاندهنده چند لایه ای بودن این بحران می باشد. شدت پیچیدگی این بحران، ناگزیر پیچیده
بودن راه حل آن را در چند لایه داخلی – منطقه ای و بین المللی در پی دارد. برای این کار
باید توجه داشت که در بحران دارفور، بحث کمبود زمین، خشکسالی، وجود احساس تبعیض
بین مسلمانان عرب و غیر عرب، اختلاف بین کوچ نشینان و کشاورزان بر سرزمین و مراتع،
عدم توزیع عادلانه منابع ملی کشور مخصوصاً نفت، احساس عقب ماندن از چرخه توسعه،
فشارهای روانی و سیاسی و پیدایش ذهنیت منفی علیه دولت به دنبال حمایت دولت از قبایل
عربی مسلمان از جمله عوامل موثر در سطح خرد در بحران هستند، سیاست حزبی کردن
ادارات دولتی، قراردادن شرط عضویت و هواداری از حزب حاکم بعنوان معیاری برای
استخدام در ادارات دولتی، به هم زدن سیستم سنتی حل اختلافات ناشی از تقسیم زمین،
دخالت دولت در مسائل روزمره مردم با هدف تضعیف سیستم قبیله ای، ساختار حکومتی
دیکتاتوری و تمرکز قدرت در دست یک فرد، دولتی کردن منازعه و ایجاد شبه نظامیان
جنجاوید توسط دولت، ساختار نامتقارن حکومت در مقابل ساختار مردمی شورشیان از جمله
عوامل در سطح میانی هستند که بر پیچیدگی بحران و حل آن می افزایند.
رقابت قدرتهای بزرگ مخصوصا آًمریکا و چین در دستیابی به منابع نفتی سودان، اهمیت
استراتژیک سودان، رشد اسلامگرایی در منطقه سودان، تبدیل شدن سودان به محلی برای
اجتماع تروریسم رقابت دول همسایه برای اعمال نفوذ در بحران دارفور و بهره برداری از آن
سال نهم، شماره 23 ، پاییزو زمستان 1386 / بررسی عوامل موثر.../ 85
برای حل و فصل اختلافات مرزی و ارضی با سودان، برنامه ریزی جهت تجزیه سودان و
تبدیل آن به دولتهای قابل کنترلتر نیز از جمله عواملی است که در سطح کلان سیستم و در
سطح زیر سیستم منطقه ای بر شکل گیری و تداوم بحران دارفور موثر است.
آنچه به عنوان نتیجه کاربردی، از این تحقیق حاصل می شود این است که بحرانهای بین
المللی معمولا دارای لایه های پیچیدهای هستند که در هزارتوی مؤلفه های روانشناسی
اجتماعی مردم، نظام ارزشی و باوری مردم، سمبلهای اسطورهای آنها، ساختارهای حکومتی و
بروکراتیک و رقابتهای قدرتهای بزرگ در سطح نظام بینالملل، نهفته شده و ریشه دوانیده
است. اگر قرار بود بحرانها با یک نگاه یک سویه و با بررسی یک سری لایه ها و مؤلفه ها در
یک سطح، تجزیه وتحلیل شوند، دیگر تبدیل به بحران نشده و در همان مراحل اولیه قابل حل
بودند. ویژگی بحرانهای بین المللی پیچیدگی و چند لایه بودن علل شکل گیری و تدوام آنها
است. بنابراین،اگر قرار است راه حلی برای حل بحران ارائه شود باید راه حل مزبور لایه های
مختلف پیشگفته را در نظر گرفته و جامع و فراگیر باشد تا همه پیچیدگیها را در برگیرد و
مسیری برای صلح و آرامش فراگیر و مداوم در سودان یا بحرانهای مشابه همراه با عدالت
ایجاد نماید.
بحرانهای بین المللی وقتی مانند یک کلاف سردرگم، غیرقابل حل میشوند که زمینه برای
نقش آفرینی متغیرهای مختلف در سه سطح خرد، ملی و کلان سیستمی فراهم شود. بدین
صورت که ویژگیهای فرهنگی،ارزشی و اجتماعی افراد درگیر در بحران به همراه مؤلفه های
مربوط به ساختار حکومت و رقابتهای گروهها و احزاب برای کسب قدرت در یک جهت و
راستا قرار گرفته، زمینه تداوم بحران را فراهم آورند. علاوه بر این پیچیدگی بحران، زمانی
مضاعف میشود که رقابتهای قدرتهای بزرگ در سطح منطقه و بینالملل، به فراهم شدن
شرایط مساعد برای تداوم بحران کمک کند.