نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

چکیده

سیاست خارجی امریکا در خاور میانه پس از حادثه یازدهم سپتامبر 1002 را می‌توان از منظر رویکردها یا نظریه‌های روابط بین الملل توضیح داد و فهمی از آن بدست آورد.اما آن‌ رویکرد یا نظریه‌ای می‌تواند فهم بهتری از عملکرد این کشور در خاور میانه ارائه دهد که‌ شاخص‌های هستی شناسه‌ی آن کمترین میزان تناقض و بیشترین تطبیق را با عملکرد امریکا داشته باشد.نویسندگان این مقاله به جهت نقش آفرینی مؤثر عناصر ایدئولوژیک و هنجاری‌ در سیاست خارجی آمریکا پس از یازدهم سپتامبر ادعا دارند فهم بهتر و دقیقتر از عملکرد این کشور را می‌توان از منظر نظریه‌ی سازه انگاری به دست آورد.از این منظر،هنجارهای ملی‌ و بین المللی به عنوان یک متغبر مستقل،همواره نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای در جهت‌گیری‌ سیاست خارجی امریکا داشته‌اند.این مهم باعث شده است که امریکا منطق برازندگی را به‌ جای منطق نتیجه در سیاست خارجی خود همواره برگزینند.به کلام دیگر هنجارهای تعیین‌کننده در سیاست خارجی آمریکا،هویتی را بر روح سیاست‌ورزان آمریکا می‌دمد که‌ آنها کنشی را برمی‌گزینند که دیگران از آنها انتظار دارند(هویت جمعی)و همچنین کنش خود را براساس رسالتی که برای خود تعریف کرده‌اند تنظیم می‌کنند(هویت نقشی).در این راستا دولت مردان کاخ سفید حاضر شدند حتی ساختارهای نظام بین الملل را در جهت اهداف‌ ایدئولوژیک خود تغییر دهند(توافق نسبی کارگزار بر ساختار)

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

US foreign policy in the middle of September after the 11 background Realism , molding , asking -oriented

نویسندگان [English]

  • hossein por ahmadi
  • mohammad reza musavai