شهروز ابراهیمی؛ روح الله زمانیان
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 1-22
چکیده
معناگرایی به عنوان یک مفهوم کیفی از دیرباز در میان اندیشمندان و سیاستگذاران مختلف مطرح بوده است؛
اما به شکل علمی و در قالب یک نظریه منسجم که توانایی تحلیل و تبیین مسائل بین المللی را داشته باشد مفهوم
نسبتاً جدیدی است. معناگرایی در برابر مادی گرایی هویت می یابد، براین اساس تفاوت بین ماده و معنا اساساً ریشه
در تفاوت واقعیت های مادی ...
بیشتر
معناگرایی به عنوان یک مفهوم کیفی از دیرباز در میان اندیشمندان و سیاستگذاران مختلف مطرح بوده است؛
اما به شکل علمی و در قالب یک نظریه منسجم که توانایی تحلیل و تبیین مسائل بین المللی را داشته باشد مفهوم
نسبتاً جدیدی است. معناگرایی در برابر مادی گرایی هویت می یابد، براین اساس تفاوت بین ماده و معنا اساساً ریشه
در تفاوت واقعیت های مادی و اجتماعی دارد و در حالی که روش شناخت مادی گرایی مشاهده طبیعی است،
روش شناخت معناگرایی شامل تأکید بر عوامل هنجاری، قواعد، ارزش ها، ساختارهای ذهنی و تصورات م یباشد.
یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه در مکتب انگلیسی این است که این مکتب دارای یک حوزه هنجارگذار
است و توجه آن بر نقش عوامل معنایی و غیر مادی در بعد هستی شناسی م یباشد. همچنین مکتب انگلیسی،
نظریه ای ساختارگرا م یباشد و به نقش کارگزار در تحلیل روابط بین الملل توجهی ندارد. از این منظر، از نظر
پیروان مکتب انگلیسی، انگار هها و معانی نیز به اندازه نیروهای مادی، عینی و محدودیت زا می باشند و بر این
اعتقادند که معانی، قواعد، هنجارها و تفاسیر جامعه بین المللی هستندکه در سطح کلان به این جامعه قوام
می بخشند. سؤال این است که مکتب انگلیسی چگونه معناگرایی را تبیین م یکند و نگاه آن به مساله ساختار-
کارگزار چگونه م یباشد؟ فرض مقاله این است که، معناگرایی به عنوان مهمترین بخش هست یشناسی مکتب
انگلیسی مطرح است و از این بعد، مکتب انگلیسی بر خلاف نظریه های مادی گرا، بر سطح ساختار در تبیین روابط
بین الملل توجه دارد. مقاله حاضر با هدف تبیین معناگرایی از منظر مکتب انگلیسی با روش توصیفی تحلیلی و با
ابزار کتابخانه ای صورت می گیرد
شجاع احمدوند
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 24-52
چکیده
سنت ایرانی هیچگاه خالی از اندیشه حکومت نبوده است. در کانون این اندیشه نیز همواره حکومتی آرمانی حضور داشته و برمنظومه فکری معناداری مبتنی بوده است. این مقاله میکوشد با تکیه بر مفهوم «معنا» منظومه های فکری معنادار در سه دوره باستان، میانه و جدید را استنتاج کند که اندیشه سیاسی ایرانی بر آن ها استوار بوده است.سوال اصلی مقاله ...
بیشتر
سنت ایرانی هیچگاه خالی از اندیشه حکومت نبوده است. در کانون این اندیشه نیز همواره حکومتی آرمانی حضور داشته و برمنظومه فکری معناداری مبتنی بوده است. این مقاله میکوشد با تکیه بر مفهوم «معنا» منظومه های فکری معنادار در سه دوره باستان، میانه و جدید را استنتاج کند که اندیشه سیاسی ایرانی بر آن ها استوار بوده است.سوال اصلی مقاله این است که حکومت آرمانی در اندیشه سیاسی ایران در سه دوره مورد بحث بر چه منظومه های معنایی استوار بوده است فرضیه آن است که حکومت آرمانی در هر سه دوره به لحاظ ذاتی مبتنی بر ترکیب دین و دولت بوده اما در دوره باستان نظم سیاسی بازتاب نظم کیهانی و منازعه کلی خیر و شر بوده است. در دوره میانه نظم سلطانی بازتاب نظم حاکم بر هستی و تجلی رابطه واجب الوجود- ممکن الوجود عرصه هستی بوده که در قالب رابطه واجب الوجود عرصه سیاسی(سلطان)- ممکن الوجود عرصه سیاسی(رعایا) باز تولید شده است. در دوره مدرن تلفیق نظم مدنی و سلطانی- الهی وجود داشته است.
دکتر علی باقری دولت آبادی؛ محمد رضا سنگ سفیدی
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 53-80
چکیده
در این نوشتار ابعادی از بومیسازی مبنایی مورد بحث قرار می گیرد. رابطه و سرگذشت متفاوت علم و دین در جهان غرب و جهان غیر غرب بررسی می شود و ضمن اذعان به اینکه تنها راهنمای موثق برای دستیابی به حقیقت، روشهای حسی، مشاهده-ای و پوزیتیویستی نمی باشد، بلکه معرفت وحیانی، رویای صادقه و جز آن نیز می تواند راههای دیگری باشد. معرفت وحیاتی می تواند ...
بیشتر
در این نوشتار ابعادی از بومیسازی مبنایی مورد بحث قرار می گیرد. رابطه و سرگذشت متفاوت علم و دین در جهان غرب و جهان غیر غرب بررسی می شود و ضمن اذعان به اینکه تنها راهنمای موثق برای دستیابی به حقیقت، روشهای حسی، مشاهده-ای و پوزیتیویستی نمی باشد، بلکه معرفت وحیانی، رویای صادقه و جز آن نیز می تواند راههای دیگری باشد. معرفت وحیاتی می تواند مجموعه ای از قوانین عام اجتماعی را بیان کند و یا به ترسیم چشماندازی از آینده بپردازد. آموزه های مذهبی و هنجارهای دینی نظیر رهیافت عقلایی می تواند رفتارهای مومنان را قاعده مند کند و رفتارهای تکرارپذیر و منظم در جهان دینی مومنان ایجاد کند و آنها را پیشبینی کند. چون قواعد دینی یکسان، تکرارپذیر و قاعده مند است، رفتارهای مومنانه نیز خصلت تکرارپذیری و قاعده مندانه دارد. گزاره های دینی در ابعاد اعتقادات، اخلاقیات و احکام می تواند دستمایه فرضیهپردازی، قانونپردازی و نظریهپردازی قیاسی باشد و یا امکانات پژوهشی جدیدی را جهت نقد و نقادی نظریه های موجود فراهم کند. سنت های قرآنی نیز جلوه دیگری از قانونمندیهای تاریخی در همه عصرها، زمانها و مکانها را افشا می کند. این نظم ها صرفاً با بررسی بلوک های تاریخی بزرگ هزار ساله و کمتر ازآن قابل بررسی است.
ابراهیم برزگر
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 88-98
چکیده
در این نوشتار ابعادی از بومیسازی مبنایی مورد بحث قرار می گیرد. رابطه و سرگذشت متفاوت علم و دین در جهان غرب و جهان غیر غرب بررسی می شود و ضمن اذعان به اینکه تنها راهنمای موثق برای دستیابی به حقیقت، روشهای حسی، مشاهده-ای و پوزیتیویستی نمی باشد، بلکه معرفت وحیانی، رویای صادقه و جز آن نیز می تواند راههای دیگری باشد. معرفت وحیاتی می تواند ...
بیشتر
در این نوشتار ابعادی از بومیسازی مبنایی مورد بحث قرار می گیرد. رابطه و سرگذشت متفاوت علم و دین در جهان غرب و جهان غیر غرب بررسی می شود و ضمن اذعان به اینکه تنها راهنمای موثق برای دستیابی به حقیقت، روشهای حسی، مشاهده-ای و پوزیتیویستی نمی باشد، بلکه معرفت وحیانی، رویای صادقه و جز آن نیز می تواند راههای دیگری باشد. معرفت وحیاتی می تواند مجموعه ای از قوانین عام اجتماعی را بیان کند و یا به ترسیم چشماندازی از آینده بپردازد. آموزه های مذهبی و هنجارهای دینی نظیر رهیافت عقلایی می تواند رفتارهای مومنان را قاعده مند کند و رفتارهای تکرارپذیر و منظم در جهان دینی مومنان ایجاد کند و آنها را پیشبینی کند. چون قواعد دینی یکسان، تکرارپذیر و قاعده مند است، رفتارهای مومنانه نیز خصلت تکرارپذیری و قاعده مندانه دارد. گزاره های دینی در ابعاد اعتقادات، اخلاقیات و احکام می تواند دستمایه فرضیهپردازی، قانونپردازی و نظریهپردازی قیاسی باشد و یا امکانات پژوهشی جدیدی را جهت نقد و نقادی نظریه های موجود فراهم کند. سنت های قرآنی نیز جلوه دیگری از قانونمندیهای تاریخی در همه عصرها، زمانها و مکانها را افشا می کند. این نظم ها صرفاً با بررسی بلوک های تاریخی بزرگ هزار ساله و کمتر ازآن قابل بررسی است
محسن خلیلی؛ فهیمه آزموده
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 99-154
چکیده
س از روی کارآمدن دولت نهم / دهم، در سیاست خارجی ایران واژه ای به نامِ«تعالی»، باب شده است که بی گمان، تباری دارد و نمودگرِ برآمدنِ نوعی نوستالژی تاریخی است. این مفهوم بر پایه دین تعریف می شود و با محوریت امور روحی، به تغییر و تحول ِکیفی و کمی در نهادهای سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی جامعه می انجامد.با بررسی بن / درون مایه کلمه« تعالی»، ...
بیشتر
س از روی کارآمدن دولت نهم / دهم، در سیاست خارجی ایران واژه ای به نامِ«تعالی»، باب شده است که بی گمان، تباری دارد و نمودگرِ برآمدنِ نوعی نوستالژی تاریخی است. این مفهوم بر پایه دین تعریف می شود و با محوریت امور روحی، به تغییر و تحول ِکیفی و کمی در نهادهای سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی جامعه می انجامد.با بررسی بن / درون مایه کلمه« تعالی»، و با در نظر داشتن این پرسشِ بنیادین که سیاست خارجی تعالی گرا چه هدف ها و بنیان هایی دارد، می توان به این باور دست یافت که وجودِ نوعی باز گشت گراییِ نوستالژیک به انقلابی گری دهه های 1350 و 1360، به همراه امید به بازآفرینش ساختکارِتمدنِ اسلامی/ ایرانی، اندیشه ضدیت با مدرنیته و غرب در تاریخ معاصر ایران، موعودیت گرایی، مهندسی فرهنگی، تمهید مقدمات و مقوماتِ جستجوی راه های بدیل توسعه از سوی پست مدرن ها، سازه گرایان و نظریه انتقادی در روابط بین الملل سبب ساز خلق مفهوم تعالی با معانی یک سر متفاوت با گنجواژه ای شده است که مدرنیته در اختیار زمامداران گذاشته بود.برداشتی این چنین، اکنون، درکارِ جای گزین سازیِ مجموعه ای از واژگان، به جای گفتارهای برآمده از گفتمانِ مرسوم و معهودِ قدرت در عرصه بین المللی شده است.
غلامرضا خواجه سروی؛ ابوذر فتاحی زاده؛ عباس فرهادی
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 155-172
چکیده
عقلانیت مدرن براین مفروض استوار است که عقل انسان لامکان و لازمان بوده و ماهیتی استعلایی و جهانشمول دارد. استمرار معنای « لوگوس » یونانیان قدیم در گرایشات عقل گرایی مدرن سبب این جهت گیری در اندیشه ورزی غرب بوده است. شالوده شکنی این بنیاد فلسفی توسط جریانات فکری جدید به این امر ختم شده است که دیگر عقل یکتا و یگانه محلی از اعراب نداشته ...
بیشتر
عقلانیت مدرن براین مفروض استوار است که عقل انسان لامکان و لازمان بوده و ماهیتی استعلایی و جهانشمول دارد. استمرار معنای « لوگوس » یونانیان قدیم در گرایشات عقل گرایی مدرن سبب این جهت گیری در اندیشه ورزی غرب بوده است. شالوده شکنی این بنیاد فلسفی توسط جریانات فکری جدید به این امر ختم شده است که دیگر عقل یکتا و یگانه محلی از اعراب نداشته واین اجماع نسبی فراهم آید که بایست از عقلا نیت ها یاد کرد. یکی از وجوه واسازی یاد شده بر این استدلال سیر می کند که عقل یکی از توانایی های ذهنی بشر است که محیط بدان تعین می بخشد و از این سبب، عقل ماهیتی زمینه مند (contextual) می یابد. این استدلال به صورت ضمنی بدین معناست که می توان با جایگزین ساختن یک عقلانیت بومی حاکم در یک جغرافیای زیستی خاص به جای عقلانیت بنیادی یک دانش غیر بومی، به بومی سازی آن دانش کمی همت بست. به پیروی از این منطق، نوشته ی حاضر در پی امکان سنجی روابط بین الملل بومی است و این پرسش را دغدغه خویش قرار داده است که آیا می توان دانش روبط بین الملل بومی و اسلامی داشت؟ نگارندگان این فرضیه را در ذهن می پرورانند که می توان با قرار دادن عقلانییت نص محور در جایگاه عقلانییت لوگوس محور دانش روابط بین الملل غربی، تصویری متکی بر کتاب و سنت از این دانش داشت که متناسب با جغرافیای زیستی جهان اسلام باشد .
دکتر عباسعلی رهبر؛ روح الله اسلامی؛ فاطمه ذوالفقاریان
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 173-196
چکیده
حکومت مندی شیوه بررسی احتمالات کنش و رفتار آدمی در محیط سیاسی و کنترل کردن آنها میباشد.
روش های علمی در علوم سیاسی اغلب از دیدگاه مارکسیستی، ساختاری و کارکردی سنت حکومت مندی
در ایران را مورد واکاوی قرار میدهند. نظریه های استبداد ایرانی، زوال و گسست اندیشه سیاسی در ایران،
تصلب سنت و ناخودآگاه تداومی ریاکارانه در این دسته جای میگیرند. ...
بیشتر
حکومت مندی شیوه بررسی احتمالات کنش و رفتار آدمی در محیط سیاسی و کنترل کردن آنها میباشد.
روش های علمی در علوم سیاسی اغلب از دیدگاه مارکسیستی، ساختاری و کارکردی سنت حکومت مندی
در ایران را مورد واکاوی قرار میدهند. نظریه های استبداد ایرانی، زوال و گسست اندیشه سیاسی در ایران،
تصلب سنت و ناخودآگاه تداومی ریاکارانه در این دسته جای میگیرند. در این مقاله قصد نویسندگان آن
است تا با روش شناسی کیفی و برساخته ای برآمده از سنت اندرزنامه ای حکومت مندی در عرفان ایرانی، به
نقد عملی این سه روش شناسی بپردازند و انگاره ها و سازه های هفت گانه معناگرای سعدی را با مطالعه
موردی و تحلیل محتوای بوستان سعدی واکاوی نمایند. سازه های معناگرای حکومت مندی سعدی را در مدل
شبانی و اندرزنامه نویسی با توجه به سنت ادبیات فارسی در هفت سازه معنایی در جهت اعمال کردن و محدود
کردن قدرت را مورد نقد و بررسی قرار میدهیم.
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 197-216
چکیده
از یونان باستان که نخستین جرقه های ایده گرایی در حوزه تفکر اجتماعی نمایان گشت این پرسش طرح شده که آیا هرگونه ایده گرایی و به تعبیر امروزین آن معناگرایی به منزله نوعی آرمان گرایی است؟ آیا اصالت ایده در اندیشه اجتماعی با گرایش به امر ایده آل در کنش اجتماعی و همچنین در فهم پدیدارهای اجتماعی و سیاسی هم معنی است؟ و میان این دو مقوله چه کنش ...
بیشتر
از یونان باستان که نخستین جرقه های ایده گرایی در حوزه تفکر اجتماعی نمایان گشت این پرسش طرح شده که آیا هرگونه ایده گرایی و به تعبیر امروزین آن معناگرایی به منزله نوعی آرمان گرایی است؟ آیا اصالت ایده در اندیشه اجتماعی با گرایش به امر ایده آل در کنش اجتماعی و همچنین در فهم پدیدارهای اجتماعی و سیاسی هم معنی است؟ و میان این دو مقوله چه کنش و واکنشی وجود دارد؟ این مقاله به این پرسش ها پاسخ می دهد. به نظر می رسد که هر چند معناگرایی در فلسفه اسلامی سابقه ای دور و دراز دارد و هر چند که در بنیاد تفکر دینی در طول تاریخ نوعی گرایش به ایده و معنا دیده می شود با این همه تفاوت هایی اساسی میان معناگرایی، آرمان گرایی و معنویت گرایی وجود دارد. بسیاری از کسانی که به سوی آرمان گرایی و حتی معنویت گرایی کشیده شده اند معناگرا بوده اند؛ اما همه آرمان گرایان و معنویت گرایان معنا گرا تلقی نمی شوند. البته در بسیاری موارد میان آنها نوعی تلازم و هم پوشی و در برخی از تفکرات و نظریه های سیاسی و بین المللی نوعی همراهی میان این دو گرایش دیده می شود؛ اما نباید آنها را یکی دانست.
دکتر محمد تقی قزلسفلی
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 217-236
چکیده
با اوج گرفتن فلسفه ی اثباتی و به تبع آن دانش تخصصی و رفتاری در علوم اجتماعی،این بحث نیز دامن زده شد که فلسفه ی سیاسی پایان یافته است. این به آن معنا بود که رویکردهای هنجاری و انتقادی در نظریه فاقد اعتبار است. انتشار کتاب تاثیر گذار جان راولز(عدالت به مثابه انصاف)ضمن نفی این ادعای کاذب، نشان می داد که اندیشه ی سیاسی و اجتماعی خصلتی معناگرا ...
بیشتر
با اوج گرفتن فلسفه ی اثباتی و به تبع آن دانش تخصصی و رفتاری در علوم اجتماعی،این بحث نیز دامن زده شد که فلسفه ی سیاسی پایان یافته است. این به آن معنا بود که رویکردهای هنجاری و انتقادی در نظریه فاقد اعتبار است. انتشار کتاب تاثیر گذار جان راولز(عدالت به مثابه انصاف)ضمن نفی این ادعای کاذب، نشان می داد که اندیشه ی سیاسی و اجتماعی خصلتی معناگرا و هنجاری گرفته است. فرضیه اصلی مقاله ی حاضر این است که بنابه متغیر هایی فلسفه ی سیاسی معناگرا شده است. به منظور اثبات این مهم مقاله حاضر در دو بخش تنظیم شده است. در بخش نخست دلایل و زمینه های اندیشه ی معناگرا در سه محور به بحث گذاشته می شود. اما در بخش دوم و به منظور ارائه ی دلایلی ایجابی برای فرضیه، چند مولفه به عنوان ویژگی های فلسفه ی سیاسی نوین مطرح می شود: رویکرد مثبت به اندیشه ی فرهنگی با خصلت هویتی و ارزش مدار، رویکر فرااثبات گرا که در پراکنده شدن و تنوع مکاتب و نظریه ها تبلور یافته است؛ بازگشت به اخلاق گفتمانی. این مقاله از روش توصیفی و تحلیلی استفاده و از چارچوب نظریه های انتقادی و هنجاری پیروی خواهد کرد.
احمد گل محمدی
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 236-252
چکیده
اگر در سادهترین شکل ممکن معناگرایی دلالت بر این داشته باشد که معنا در فرایند شناخت
مهم است و برای دستیابی به شناخت معتبرتر باید به معنا هم توجه کنیم، بیگمان این پرسش
اهمیت پیدا میکند که معنا چیست و چه نسبتی با شناخت دارد؟ نوشتار حاضر ادعا می کند که
معنا حلقه اتصال مفهوم با شناخت است و بهواسطه معنا، مفهوم به شناخت تبدیل میشود. برای
نشان ...
بیشتر
اگر در سادهترین شکل ممکن معناگرایی دلالت بر این داشته باشد که معنا در فرایند شناخت
مهم است و برای دستیابی به شناخت معتبرتر باید به معنا هم توجه کنیم، بیگمان این پرسش
اهمیت پیدا میکند که معنا چیست و چه نسبتی با شناخت دارد؟ نوشتار حاضر ادعا می کند که
معنا حلقه اتصال مفهوم با شناخت است و بهواسطه معنا، مفهوم به شناخت تبدیل میشود. برای
نشان دادن اعتبار چنین ادعایی، پس از اشاره به چیستی شناخت، فرایند شناخت پردازی بازشناسی
می شود. سپس با توجه به آن مولفه ها و فرایند، می کوشد از دیدگاه استوارت هال نشان دهد که
معنا چیست و چه جایگاهی در فرایند شناخت پردازی دارد.
طیبه محمدی کیا
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 255-276
چکیده
بی تردید شیخ الرییس ابو علی سینا را مهم ترین چهره فلسفی جهان اسلام شناخته اند؛ اما در حوزه سیاست که جهان اسلام از دیرباز تاکنون به سرزمین هایی پاره پاره شامل بوده است کمتر می توان به حاکمیت اندیشه ای واحد رای داد. در این گوناگونی اندیشه ها و عمل ها که وجه اشتراکشان قدرت بوده، پرداختن به این که ابن سینای فیلسوف که آوازه اش تا هزاره ای ...
بیشتر
بی تردید شیخ الرییس ابو علی سینا را مهم ترین چهره فلسفی جهان اسلام شناخته اند؛ اما در حوزه سیاست که جهان اسلام از دیرباز تاکنون به سرزمین هایی پاره پاره شامل بوده است کمتر می توان به حاکمیت اندیشه ای واحد رای داد. در این گوناگونی اندیشه ها و عمل ها که وجه اشتراکشان قدرت بوده، پرداختن به این که ابن سینای فیلسوف که آوازه اش تا هزاره ای پس از او در جهان پیچیده، در موضوع سیاست یا به عبارتی این شر لازم زندگی آدمیان چه تدبیری اندیشیده است، بسیار مهم است. شیخ الرئیس در این میان به شیوه سلف خود به خیال روی می آورد. در این نوشتار کوشش خواهد شد که تلاش وی را در دخالت خیال به عنوان جایگزینی برای عقل اسلافش در سیاست شرح دهی
سید عبدالامیر نبوی
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 277-294
چکیده
یکی از عوامل موثر بر شکل گیری و جهت یابی تحولات و رویدادهای حوزه سیاست، آن است که کنشگران تصمیمات و رفتارهای سیاسی خود را برگرفته از چه منبع یا منابعی بدانند و در چارچوب قواعد آن تنظیم کنند. بنابراین تفسیر و ارزیابی تحولات و رویدادهای حوزه سیاست، از این دید، به درک جهان ذهنی و ذهنیتهای کنشگران بر می گردد. با توجه به آنکه اسلام گرایان ...
بیشتر
یکی از عوامل موثر بر شکل گیری و جهت یابی تحولات و رویدادهای حوزه سیاست، آن است که کنشگران تصمیمات و رفتارهای سیاسی خود را برگرفته از چه منبع یا منابعی بدانند و در چارچوب قواعد آن تنظیم کنند. بنابراین تفسیر و ارزیابی تحولات و رویدادهای حوزه سیاست، از این دید، به درک جهان ذهنی و ذهنیتهای کنشگران بر می گردد. با توجه به آنکه اسلام گرایان رادیکال حوزه سیاست را تابعی از حوزه دین – و به طور مشخص شریعت – می خواهند، هر گونه تصمیم و رفتاری را که ریشه در شریعت نداشته باشد، غیر شرعی – و حتی غیر اخلاقی – می دانند. مقاله حاضر، با توجه به تجربه جریان اسلام گرایی رادیکال در خاورمیانه عربی به ویژه آثار چهار چهره برجسته آن؛ یعنی سید قطب، احمد شکری مصطفی، محمد عبد السلام فرج و ایمن الظواهری، شیوه رجوع آنان به منابع معنابخش (قرآن و شریعت) را بررسی می کند. اگرچه اینان خود را مجری فرامین الهی و دستورات قرآنی معرفی می کنند و تمامی تلاش خود را معطوف به تاسیس جامعه اسلامی راستین (امت) می دانند، نویسنده برآن است که نوعی رابطه دوسویه میان این افراد و منابع معنا بخش مورد نظرشان وجود دارد.
محمدحسین رمضانی قوام آبادی؛ آرامش شهبازی
دوره 12، شماره 29 ، مهر 1389، صفحه 116-160
چکیده
بی تردید نمی توان تکثر روبه تزاید مراجع و نهادهای قضایی را در سیستم قضایی بین المللی انکار کرد، چرا متعاقب تنوع در موضوعات و تابعان حقوق بین الملل، بدیهی جلوه می نمایند. با این حال می توان به ارائه الگوهایی پرداخت که بتواند وحدت لازم برای تداوم بقاء سیستم قضایی بین المللی را حفظ کرده و به تقویت بیشتر آن بیانجامند. ارائه چنین الگوهایی، ...
بیشتر
بی تردید نمی توان تکثر روبه تزاید مراجع و نهادهای قضایی را در سیستم قضایی بین المللی انکار کرد، چرا متعاقب تنوع در موضوعات و تابعان حقوق بین الملل، بدیهی جلوه می نمایند. با این حال می توان به ارائه الگوهایی پرداخت که بتواند وحدت لازم برای تداوم بقاء سیستم قضایی بین المللی را حفظ کرده و به تقویت بیشتر آن بیانجامند. ارائه چنین الگوهایی، به مواضع متعدد و متنوعی در میان حقوقدانان بین المللی انجامیده است. برخی تنوع و تکثر را به نفع سیستم و در جهت تقویت تصمیمات قضایی و دسته ای در راستای تکثر و تضعیف وحدت در کل سیستم بین المللی تلقی می کنند. کمیسیون حقوق بین الملل نیز در گزارش نهایی خود در این زمینه، ضمن پذیرش چندپارگی در میان نهادهای بین المللی، تنها به بررسی تفصیلی در حوزه تکثر هنجارهای حقوقی بسنده کرد. این خود، بستری مناسب را برای حقوقدانان بین المللی در ارائه رویکردهایی نظری در خصوص سلسله مراتبی در میان نهادهای قضایی بین المللی یا ارئه راهکارهایی دیگر در جهت حفظ «انسجام سیستم بین المللی» و «حاکمیت قانون» در سیستم قضایی بین المللی فراهم می سازد. در این مقاله خواهیم کوشید به بررسی متغیرهای ذیربط و تامل در آنها بپردازیم.